(Mycoplasma control and treatment)
مأخذ: World Poultry- Elsevier Uolume Volf 17.No. 2002
«ساختار هرمي صنعت طيور شيوع عفونتهاي مايكو پلاسمايي را بطريق عمودي تسهيل ميكند، بنابراين اساسيترين كار كنترلي ممانعت از انتقال مايكوپلاسما از مادرها به جوجهها ميباشد».
مايكوپلاسماها ارگانيسمهايي شبه باكتري هستند كه ديواره سلولي نداشته و غشاي پلاسمايي سه لايهاي دارند. تا بحال 22 گونه از جنس مايكوپلاسما از طيور اهلي جدا شدهاند كه فقط چهار گونه از آنها براي طيور اهلي بيماريزا بودهاند: مايكوپلاسما گالي سپتيكوم (Mg)، مايكوپلاسما سينوويه (MS) براي جوجهها و بوقلمونها و مايكوپلاسما ملاگرديس (M[3]m) و مايكوپلاسما آيوا (M[4]i) براي بوقلمونها.
علايم كلينيكي معمول، در پرندههاي مبتلا بيشتر مربوط به درگيري دستگاه تنفسي بوده و شامل كوريزا، عطسه، رالهاي مرطوب و تنفس با دهان نيمه باز ميباشند.
بعلت وجود عوامل و راههاي مختلف انتقال، شيوع بيماري مابين پرندههاي يك گله يا بين گلههاي مختلف به آساني صورت ميگيرد. به اين علت است كه شروع يك برنامة كنترلي بايد همراه با وجود يك محيط بهداشتي و تميز و وجود گلههاي عاري از مايكوپلاسما باشد.
محدوديتهاي كنتـرلي
ريشهكني ارگانيسم از گلههاي مادر در تعدادي از كشورها موفقيتآميز بوده است اما شكست اين برنامههاي كنترلي نيز اتفاق ميافتد. چندسني بودن مزارع مرغ مادر تجارتي ريشه كني مايكوپلاسما در اين بخش ازصنعت طيور را غيرعملي ميسازد. اخيراً افزايش عفونتهاي MG، در مادرهايي كه مواجه با عفونتهاي محيطي بودهاند، ديده شده است.
در گلههاي عاري از بيماري، اعمال «بيوسكوريتي» جهت ممانعت از بروز مجدد عفونت امري بسيار ضروري و مهم است.
ناقلان احتمالي اين بيماري عبارتند از: پرندگان وحشي، گلههاي طيوري كه در همسايگي قرار دارند، گرد و غبار، كرمها، حشرات و پشهها.
واكسيناسيون با باكترهاي كشته، حفاظت محدودي براي گلههاي مادر ايجاد ميكند، اين واكسنها ارگانيسم را محدود نكرده و نتاج آلوده ميشوند، در ضمن خريد و تجويز اين واكسنها گران تمام ميشود.
سالم بودن واكسنها نيز، با همديگر فرق ميكند؛ بعنوان مثال سويه F براي بوقلمونها كاملاً بيماريزاست. علاوه بر اين بعلت مثبت شدن سرمي پرندهها در اثر واكسيناسيون، برنامههاي ريشهكني نميتوانند اجراء شوند. بطور معمول دوام ايمنيت واكسنهاي زنده بيشتر از 8 هفته نيست، از اين رو تعيين دقيق زمانبندي واكسيناسيون براي اطمينان از تأثير واكسن ضروري است.
آنتيبيوتيكها
آنتيبيوتيكها هنوز اقتصاديترين راه حل براي درمان و پيشگيري مايكوپلاسماها بشمار ميروند. تعدادي از آنتيبيوتيكها بطور وسيعي همراه با دان يا آب آشاميدني طيور، بصورت تزريق داخل تخممرغ يا جهت ضدعفون كردن تخممرغها، … بصورت تهيه محلول حاوي آنتيبيوتيك و شناور كردن تخممرغها در آن استفاده شدهاند. در خلال سالها استفاده از آنتيبيوتيكها، مقاومتهاي آنتيبيوتيكي بوجود آمده و استفاده از آنها را نامطمئن ساخته است.
آزمايش سويههاي مايكوپلاسمايي در سطح دنيا نشان ميدهد كه حداقل غلظتهاي مهاركننده (MIC[5]) متفاوتي در مورد اين سويهها وجود دارد. MIC داروها بايد از حداكثر غلظت سرمي داروها (Cmax[6]) پايينتر باشد. در تحقيقات صورت گرفته، طي زمان تأثير آنتيبيوتيك، جراحات كيسه هوايي وجود نداشته و MG جدا شده است. بعنوان يك نتيجه تجربي مايكوپلاسما ميتواند از گله حذف شود ولي عفونتهاي مجدد از طريق آلودگيهاي موجود در محيط بيرون ممكن است اتفاق بيفتد.
مشكلات ثانويه
مايكوپلاسما ميتواند حساسيت پرنده نسبت به عفونتهاي ويروسي (ND, IBD. ILT, IB) و حتي نسبت به واكسنهاي زنده را افزايش دهد. مايكوپلاسماها همچنين ايجاد عفونتهاي باكتريايي را تسهيل كرده و عفونتهايي نظير عفونتهاي ا. كولايي (كولي پستي سميا)، هموفيلوس پاراگاليناروم (كويزاي عفوني) و احتمالاً پاستورلامولتورسيدا (وباي طيور) بروز خواهد كرد. بنابراين بهتر است از پيشرفت مايكوپلاسماي باليني جلوگيري كرد، چراكه درمان عفونتهاي ثانويهاي نظير ا. كولاي سختتر بوده و ممكن است درمانهاي اضافه ديگري نيز نياز داشته باشند؛ و همچنين خسارات حاصله از بيماري در مراحل بعدي توليد بيشتر است.
جهت كنترل بيماري و كاهش مقاومتهاي آنتيبيوتيكي، بصورت روزافزوني از برنامههاي دارويي مبتني بر تغيير مصرف تركيبات دارويي[7] استفاده ميشود. استفاده از ضدكوكسيديوزها تا 4 هفتگي و استفاده از آنتيبيوتيكها از 4 تا 6 هفتگي و درنظر گرفتن زمان پرهيز از مصرف كوتاه، در درمان عفونتهاي باكتريايي، در هفتههاي آخر پرورش جوجههاي گوشتي مؤثر بوده است. اين برنامه اجازه ميدهد تا 15-10% جوجههاي سنگينتر روانه كشتار شده، بدين ترتيب استفاده مؤثرتر از غذا ممكن شده و فشار آلودگيهاي باكتريايي در هفته ششم پايين بيايد.
از طرف ديگر استفاده از آنتيبيوتيكها همراه استفاده از ضدكوكسيديوزها، در پيشگيري از آلودگيهاي باكتريايي بخصوص مواقعي كه باكتريهاي بيماريزاي دستگاه گوارش نيز وجود داشته باشند، سودمند بوده است.
برنامه پولتها، تخمگذارها، بوقلمونها و مادرهاي گوشتي
در مقايسه با جوجههاي گوشتي، پولتها و مادرهاي گوشتي طي مدت زمان طولانيتري با عفونت مواجهه داشته و در مزارع بصورت چند سني نگهداري ميشوند. اين مسئله ريسك درگيري با عفونتهاي متقاطع را افزايش ميدهد. در تنظيم برنامههاي پيشگيري اين موارد بايد درنظر گرفته شوند. بعنوان مثال ميتوان از تيامولين يك روز در ماه در تخمگذارها و 3 روز در ماه در بوقلمونها و مادرهاي گوشتي استفاده كرد. اين كار ميتواند در دوره توليد نيز صورت بگيرد كه البته زمان پرهيز از مصرف محصول توليدي (بعلت باقي ماندههاي دارويي) و برنامههاي ريشهكني نيز بايد مدنظر باشد.
نتيجهگيري
برنامههاي كنترلي درماني و پشگيري متعددي جهت مقابله با مايكوپلاسماي بيماريزاي طيور وجود دارد. حذف و ريشهكني اين عفونت از ابتداي ورود گله كه همراه با اعمال بيوسكوريتي خوبي ميباشد، همچنان يك روش مهم در جلوگيري از انتقال عمودي بيماري به نتاج به شمار ميرود. واكسيناسيون ممكن است ميزان كاهش توليد تخممرغ در تخمگذارهاي تجارتي را پايين بياورد. آنتيبيوتيكها هميشه نقش عمدهاي را در كنترل آلودگي تخممرغهاي قابل جوجهكشي بازي ميكنند و استفاده از آنها اقتصادي ترين راه حل جهت درمان و پيشگيري بيماري مايكوپلاسما در انتهاييترين بخش ساختار هرمي صنعت طيور به شمار ميرود. توجه كامل به انتخاب آنتيبيوتيك صحيح جهت گرفتن بهترين نتيجه درماني بدون بروز مجدد عفونت لازم است. در برنامههاي كنترلي محلولهاي درماني اختصاصي جهت جوجههاي گوشتي، پولتها، تخمگذارهاي تجارتي، بوقلمونها و مادرهاي گوشتي بايد درنظر گرفته شود.
No comments:
Post a Comment