Wednesday, April 21, 2010

سالمونلا انتریتیدیس salmonella

پيشگفتار:‌

سالمونلا يکي از 28 جنس خانواده انتروباکترياسه است. اين جنس شامل بيش از 2600 سروتيپ مي‌باشد. سالمونلا‌ها باکتري‌هايي گرم منفي و ميله اي شکل‌اند که قادرند در طيف وسيعي از مهره‌داران ايجاد عفونت کنند. عفونت سالمونلائي در انسان عمدتا از راه غذا و با مصرف شير آلوده، تخم مرغ و فرآورده‌هاي آلوده طيور اتفاق مي افتد. از آنجا که طيور و فرآورده‌هاي آنها، در انتقال سالمونلا به انسان داراي نقش اساسي و شناخته ‌شده هستند، بررسي راه‌هاي آلودگي طيور صنعتي به سالمونلا، به منظور جلوگيري و کنترل عفونت‌هاي سالمونلائي در طيور و در نتيجه در انسان، با اهميت و مفيد مي‌باشد.

سالمونلا از راه‌هاي مختلفي ممکن است گله هاي طيور صنعتي را آلوده سازد. انتقال عمودی در مورد بسياری از سروتيپ‌های سالمونلا وجود دارد. آب و غذاي آلوده به سالمونلا بويژه غذاهاي با منشا پروتئين‌هاي حيواني، يک منبع شناخته شده آلوده‌کننده است. پرندگان وحشي، حشرات مختلف، جوندگان از نظر انتقال سالمونلا انتريتيديس به مرغ‌هاي تخمگذار حائز اهميتند.

در پرندگان بالغ آلودگی به سالمونلا انتریتیدیس معمولا با مرگ و میر همراه نیست اما جایگزینی باکتری در دستگاه گوارش، سیستمیک شدن و ورود آن به دستگاه تولید مثل پرنده که موجب تولید تخم مرغ و جوجه های آلوده به سالمونلا انتریتیدیس می گردد در اپیدمیولوژی بیماری از اهمیت بسیار بر خوردار می باشد. باکتری در جوجه های حساس کم سن سبب بیماری بشکل بالینی شده که در موارد خاص با مرگ و میر بالا همراه است.

در طیور یکی از مراحل مهم تهاجم سالمونلاها، ورود آن به سلولهای اپیتلیال دستگاه گوارش، بخصوص سکوم پرنده است. ورود باکتری به داخل سلولهای اپیتلیال با تغییرات فیزیکی سلول همراه بوده که این تغییرات مورفولوژیکی بکمک یک سری از پروتئین ها یی که از طریق سیستم ترشحی باکتری ترشح می گردند، صورت می پذیرد. تعدادی پروتئین در تهاجم سالمونلا نقش دارد که یکی از مهمترین آنها پروتئین hilA است و ترشح آن بوسیله ژن های مربوط به SPI-1 (Salmonella Pathogenicity Island-1) باکتری کد و کنترل می گردد.

مطالعات متعددی در خصوص نقش پروتئین hilA در جایگزینی و پاتوژنسیته بعضی از سالمونلا ها در حیوانات مختلف انجام گرفته است. در طیور مطالعه ای که با استفاده از سالمونلا انتریتیدیس موتاسیون یافته (فاقد توانایی ترشح پروتئین hilA) در جوجه یک روزه انجام شده، نشان می دهد که قدرت جایگزینی باکتری در دستگاه گوارش پرنده در مقایسه با سوش اصلی (استاندارد) آن کاهش می یابد. هدف از مطالعه این بود که با استفاده از دو سوش مختلف سالمونلا انترتیدیس، یعنی سوشهای استاندارد و موتاسیون یافته آن و مواجهه پرنده بالغ و جنین جوجه با آنها، بررسی مقایسه ای در خصوص تاثیر پروتئین hilA باکتری سالمونلا انتریتیدیس بر میزان دفع باکتری و جایگزینی آن در دستگاه های گوارش و تناسلی پرنده بعمل آید.

آلودگی های سالمونلایی

مقدمه:

سالمونلوز جزو مهمترین بيماريهايی است که از طريق غذا منتقل مي شوند. در سال 1996، سازمان بهداشت جهاني ( WHO ) گزارش نمود که سالانه 3/1 ميليارد مورد بيماري سالمونلاي غير تيفوئيدي با علامت آنتريت گوارشي حاد رخ داده و سه ميليون نفر در اثر ابتلا به این بیماری مي ميرند(74).

در سال 2006 در اروپا تعداد 165023 مورد تاييد شده سالمونلوز انساني گزارش و باکتري سالمونلا انتريتيديس از 5/62 % و سالمونلا تيفي موريوم از 9/12 % موارد جدا شد. در سال 2006 ، شيوع کلي باکتري سالمونلا در تخم مرغهاي توليدي اتحاديه اروپا 8/0 % بود كه بيشتر از 90 % سروتيپ هاي جدا شده از تخم مرغ ها سالمونلا انتريتيديس بود. اين باکتري از محيط مرغداري نيز بيشتر از همه سروتيپ ها جدا شده است (62، 57، 48). وجود آن در محيط مرغداري به منزله تهديدي دائمي است كه باعث آلوده شدن پرنده هاي تخم گذار مي شود)48).

بخاطر خصوصيات خاص سالمونلا انتريتيديس، اين باكتري تمايل بيشتري جهت حضور در سيستم توليدمثلي و محتويات داخلي تخم مرغ هاي توليد شده دارد)65).

1-1 خانواده انتروباكترياسه[1]:

خانواده انتروباكترياسه از تعداد زيادي باكتري های گرم منفي تشكيل شده است. اعضاي اين خانواده شباهت‌ بسيار زيادي به یکدیگر داشته و در منابع مختلفي از جمله آب، خاك، مواد در حال فساد، گياهان و دستگاه گوارش انسان و حيوانات يافت ميشوند. در ميان جنس‌هاي مختلف اين باكتريها، تعدادی مانند سالمونلا[2]، شيگلا[3] و يرسينيا[4]، پاتوژن‌هاي بالقوه مهمي هستند و برخی ديگر نظير پروتئوس[5]، كلبسيلا[6] و تعدادي از سويه هاي اشريشيا[7] جزء باکتری های فرصت طلب بوده و تحت شرايط خاصی بیماریزا ميشوند (12). اخيراً در اين خانواده حداقل 28 جنس با بيش از 80 سويه شناخته شده است (7).

باكتريهاي خانواده انتروباكترياسه بر اساس تخمير و عدم تخمير قند لاكتوز به دو گروه عمده تقسيم ميشوند:

1- باكتري هاي تخمير كننده لاكتوز كه شامل جنس‌هاي اشريشيا، كلبسيلا و انتروباكتر هستند.

2- باكتري هايي كه قادر به تخمير قند لاكتوز نبوده و شامل جنس‌هاي سالمونلا، پروتئوس و شيگلا مي‌باشند (جدول شماره 1-1) .

لازم به ذکر است که گروهی که لاکتوز را به آهستگی تخمیر می کنند در گروه اول قرار می گیرند (1).

اكثر اين باكتريهاي باسيلي شكل بخاطر داشتن تاژك هايي كه بصورت اطرافي (پري تريش[8]) قرار گرفته‌اند، متحرك هستند. در بین این خانواده، شيگلا و كلبسيلا فاقد تاژك بوده و غير متحركند (12). البته ممكن است در پاره اي از موارد در داخل يك جنس متحرك، سويه هاي غير متحرك هم حضور داشته باشند، مانند سويه هاي سالمونلا پولوروم[9] و گاليناروم[10]. ابعاد باكتريهاي اين خانواده بطور متوسط 6-1×1-3/0 ميكرون است (5). برخی از جنس‌هاي اين خانواده قادر به توليد كپسول هستند، كه اين قابليت در جنس كلبسيلا مشخص‌تر است. باكتريهاي خانواده انتروباكترياسه قادر به توليد هاگ نيستند، به راحتي روي محيط‌هاي كشت معمولي رشد كرده و پرگنه هايي به اندازه 3-2 ميلي متر، گرد، صاف و خاكستري يا كرم رنگ ايجاد ميكنند. تمام باكتري هاي اين خانواده نیز توانایی رشد در شرایط بی هوازی را دارند، بنابراين در گروه باكتري هاي هوازي-بي هوازي اختياري قرار مي گیرند (1)

جدول 1-1) خصوصيات بيوشيميايي تعدادي از باکتريهاي خانواده انتروباکترياسه

ليزين دکربوکسيلاز

تخمير

مانيتول

تخمير ساکارز

تخمير لاکتوز

حرکت در 36 °C

هيدروليز اوره

تولید H2S

مصرف سيترات

توليد

اندول

خواص بيوشيميايي

جنس باکتری

+

+

-

-

+

-

+

+

-

سالمونلا (اکثر سروتيپ‌ها)

+

+

d

+

D

-

-

-

+

اشريشيا ‌کلي

-

+

-

-

-

-

-

-

-

شيگلا سونئي

+

+

+

+

+

-

-

+

-

آنتووباکتر آئروژينوزا

-

-

(-)

-

+

+

+

D

-

پروتئوس ميرابيليس

-

-

+

-

+

+

+

(-)

+

پروتئوس

ولگاريس

+

+

+

+

-

+

-

+

-

کلبسيلا پنومونيه

+

+

+

+

-

+

-

+

+

کلبسيلا

اکسي‌توکا

-

+

d

D

+

d

-

+

+

سيتروباکتر

ديورس

-

+

d

D

+

D

(+)

+

-

سيتروباکتر

فروندي

(-)= 11 تا 25 درصد سویه ها مثبت (+)= 76 تا 89 درصد سویه ها مثبت d= 26 تا 75 درصد سویه ها مثبت

1-1-1 جنس سالمونلا:

جنس سالمونلا اولين بار در سال 1855 توسط دامپزشك و باكتريولوژيست اداره كشاورزي ايالات متحده، دانيل اي سالمون[11]، شناسايي شد و به افتخار وي به اين نام، نامگذاري گرديد(15).

در سال 1873 عفوني بودن سالمونلوز و انتقال آن از طريق آب آلوده و مدفوع توسط ويليام‌ باد[12] به اثبات رسيد(5). عفونت با سالمونلاهاي پاراتيفوئيد در پرندگان اولين بار در حدود يك قرن پيش طي شيوع يك آنتريت عفوني در كبوترها گزارش شد (117). در سال 1900 لاينر[13] متوجه شد كه گونه‌هاي زيادي از اجرام، شبيه ارگانيسم هاي جدا شده توسط سالمون هستند و پيشنهاد نامگذاری آنها به نام سالمونلا را نمود كه مورد موافقت قرار گرفت. در سال 1926 نيز وايت[14] به همراه كافمن[15] ساختار آنتي ژنيك اين باكتريها را مورد بررسي قرار داده و بر اين اساس آنها را گروه بندي نمودند و جدولي را به نام كافمن- وايت با حدود 2500 سروتيپ پايه گذاري كردند(12).

در ايران در طی سالهای 1354-1352، سالمونلا انتريتيديس[16]، تايفی موريوم[17]، هاوانا[18]، بلاک لی[19]، هايدلبرگ[20] و تامپسون[21] توسط بزرگمهری فرد از ماکيان جدا شده است (5).

جنس سالمونلا شامل 5 تحت جنس بیوشیمیایی مشخص می باشد. بر اساس ارتباط ژنتیکی، این جنس به دو گونه تقسیم می شود؛ یکی از این دو گونه "سالمونلا انتریکا[22]" است که شامل بیش از 2500 سروتیپ پاراتیفوﺋیدی متحرک و غیرسازگاریافته به میزبان می باشد، که از این نوع، می توان سالمونلا انتریکا تحت جنس انتریکا و سروار انتریتیدیس و سالمونلا انتریکا تحت گونۀ انتریکا و سروار تایفی موریوم را نام برد (133).

اگرچه اصلاحات اخیر در نامگذاری سالمونلا، نشان داده است که تمام سالمونلاهای مربوط به طیور، اعضای یک گونۀ ژنتیکی مشخص "سالمونلا انتریکا" هستند، اما تمایزات موجود در بین سرووارهای متنوع سالمونلا از لحاظ اپیدمیولوژیکی اغلب بااهمیت بوده و به علت راحتی نامگذاری، استفاده می شود. جدایه های سالمونلا اغلب بر اساس نامگذاری سنتی سروتیپی شان تعریف می شوند (133).

2-1-1 طبقه‌بندي سالمونلاها

اولين طبقه‌بندي در سال 1929 توسط وايت ابداع و بعداً توسط كافمن تكميل و اصلاح گرديد. از آن زمان تاكنون سالمونلاها را به صورت‌هاي مختلفي طبقه‌بندي و نامگذاري نموده‌اند (126).

در اولين جدولي كه توسط كافمن و وايت ارائه گرديد تنها 20 سروتيپ وجود داشت، در صورتي كه در حال حاضر بیش از 2500 سروتيپ شناسايي شده است و همواره نيز بر اين تعداد افزوده ميشود. اين تعداد فوقالعاده زياد خود يكي از دلايل وجود طبقه‌بندي هاي مختلف و گوناگون است. در آخرين طبقه‌بندي كه در سال 1989 توسط لماينور[23]، پوپف[24] و ريوز[25] ارائه شد، جنس سالمونلا به دو گونه انتريكا و بونگوري[26] تقسيم شد. سالمونلا انتريكا داري 6 تحت‌گونه است كه هر كدام داراي سرووارهاي متفاوت مي‌باشند (105).

نامگذاري سرووارهاي تحت‌گونه انتريكا در اين طبقه‌بندي بر اساس محل جغرافيايي و نام ناحيه‌اي كه سرووار براي اولين بار از آنجا جدا شده ، مي‌باشد. سرووارهاي متعلق به ساير تحت گونه‌ها بعد از نام تحت‌گونه بوسيله فرمول آنتي ژني مشخص ميشود. براي مثال سروتيپ تايفي‌موريوم به شكل:

S. enteric subsp. enterica serovar Typhimurium مشخص می شود (17) .

تقسیم بندی سنتی کافمن_ وایت جهت دسته بندی آنتی ژنیکی سالمونلاها براساس هر دو آنتی ژن سوماتیک و تاژک صورت می گیرد. آنتی ژن های سوماتیک O، پلی ساکاریدهایی هستند که در بدنۀ باکتری ها قرار داشته و با اعداد عربی مشخص می شوند. گروه های سرمی سالمونلا (که با حروف بزرگ مشخص می شوند) با آنتی ژن های سوماتیکی بخصوصی که برای هر عضو گروه اختصاصی هستند، مشخص می شوند. اکثر جدایه های سالمونلای طیور متعلق به گروه های سرمی B، C و یا D می باشند. آنتی ژن های H، معمولاً با حروف کوچک و با پروتئین های تاژک مشخص می شوند. نامگذاری سروتیپ جدایۀ خاصی از سالمونلا به صورت ترکیبی از آنتی ژن های O و Hصورت می گیرد. تعیین سروتیپ یک جدایه به صورت معمول با استفاده از آزمایش های آگلوتیناسیون، و با آنتی سرم های اختصاصی انجام می گردد (133).

3-1-1 شکل شناسی و رنگ آمیزی

سالمونلاها ميله اي شكل، بدون اسپور و اندازه آنها 5/1-7/0×5-2 ميكرون می باشد (98،102). این باکتری ها گرم منفی بوده و به راحتی توسط رنگ های معمولی مثل متیلن بلو و کربول فوشین رنگ می گیرند. اكثر آنها از جمله سالمونلاهای پاراتیفوﺋید، تاژكدار و متحرك بوده اما سروتيپ‌هاي پولوروم و گاليناروم غیرمتحرک می باشند (133).

4-1-1 شکل کلونی

کلونی های مشخص سالمونلا، روي محيط‌هاي آگار به شكل گرد و براق و کمی برجسته با لبه‌هاي صاف بوده و اندازۀ آن حدود 4-2 میکرون است (133). اين كلوني‌ها از رشد سريعی برخوردارند (12).

5-1-1 نیازهای رشد

سالمونلاها بی هوازی اختیاری بوده ولی تحت شرایط هوازی و بی هوازی به خوبی رشد می کنند. دمای مناسب جهت رشد و تکثیر سالمونلاها C°37 است، اما در محدودۀ دمایی C°45-5 نیز تا حدودی رشد می کنند. در دامنۀ 9-4= pH رشد می کنند اما pH مطلوب برای رشد این باکتری حدود 7 است (2،39). اجزای سلولی نظیر تاژک و فیمبریه ممکن است تحت شرایط pH بالا ظهور نکنند. نیازهای تغذیه ای سالمونلاها نسبتاً ساده بوده و اكثر محیط های کشت حاوی کربن و نیتروژن می تواند امکان رشد آنها را فراهم آورند (2،39،98،102). سالمونلاها در محیط های کشت ساده نظیر پپتون آگار و نوترینت آگار توانایی زنده ماندن به مدت چندین سال را دارند (133).

6-1-1 خصوصیات بیوشیمیایی

سالمونلاهای پاراتیفوﺋیدی، گلوکز را تخمیر کرده و اسید و گاز تولید می کنند. همچنین دولسیتول، مانیتول، مالتوز و موسیت را نیز تخمیر کرده، اما لاکتوز، ساکاروز و مالونیت و سالیسین را تخمیر نمی کنند (جدول 2-1). در برخی از محیط های کشت، سولفید هیدروژن تولید کرده و قادر به دكربوكسيلاسيون اورنيتين و ليزين نيز می باشند. سیترات را به عنوان تنها منبع کربن استفاده و نیترات را به نیتریت احیا می کنند. اوره را هیدرولیز نکرده و ژلاتین و ایندول تولید نمی کنند (2،39،102).

در بين سالمونلاها، تفاوت‌هاي بيوشيميایي فراوانی ميان گروه‌هاي تيفوئيدي، پاراتيفوئيدي و آريزونا وجود دارد. سویه های سالمونلا پولوروم قادر به تخمیر دولسیتول نمی باشند و سویه های سالمونلا گالیناروم نیز اورنیتین را دکربوکسیله نمی کنند و در تخمیر گلوکز گاز تولید نمی کنند. سویه های سالمونلا انتریکا تحت گونۀ آریزونا[27] از لحاظ بالینی دربوقلمون های جوان عامل بیماریزای مهمی هستند- قادر به تخمیر مالونیت بوده ولی نمی توانند دولسیتول را تخمیرکنند (133).

جدول 2-1) مقايسه خصوصيات بيوشيميايی سالمونلاهای پاراتيفوئيد با سالمونلاهای غير‌متحرک (2)

خواص بیوشیمیایی

تخمير

مانيتول

تخمير

مالتوز

تخمير لاکتوز

تخمير ساکارز

تخمير

ساليسین

تخمير

دولسيتول

تخمير

موسیت

حرکت

اورنيتين

دکربوکسيلاز

باکتری

سالمونلاهای پاراتيفوئيد

+

+

-

-

-

+

+

+

+

سالمونلا پلوروم

+

-

-

-

-

-

-

-

+

2-1 اهمیت اقتصادی

ضرر و زیان ناشی از فراورده های طیور آلوده به سالمونلا برای جوامع انسانی بسیار بالا می باشد (35). در آمریکا هزینه های کلی درمان های دارویی و مرگ ومیرهای ناشي از مسموميت‌هاي غذايي سالمونلا که در انسانها اتفاق می افتد بالغ بر دو میلیارد دلار در سال است)63). آمارهای گستردۀ موجود نشان می دهد که آلودگی مواد غذایی خاص به سالمونلا، تقاضای مصرف این مواد توسط مصرف کنندگان را نیز به طور قابل توجهی تحت تأثیر قرار می دهد. ضررهای دیگر ناشی از آلودگی با سالمونلا، هزينه‌هاي مستقيم متعددي است كه توليد‌كنندگان طیور در گله‌هاي آلوده به سالمونلا با آن مواجه هستند. خسارات ايجاد شده از جانب سالمونلاها در گله‌هاي طيور شامل مرگ و مير جنين ها در هچري، تلفات جوجه‌ در سنين پایین و حساس تر شدن پرندگان مبتلا به سالمونلا در برابر ساير بيماريها مي‌باشد. علاوه بر آن، اقدامات لازم جهت كنترل عفونت پاراتيفوئيدي در پرندگان بالغ به منظور جلوگيري از انتقال عفونت به انسان و انتقال عمودي به نسل بعد نیز هزينه‌ های زیادی دربردارد. انتقال عمودی آلودگی از پرندگان والد و یا انتقال سالمونلا در هچری، باعث کاهش قابل توجه رشد در پرنده شده و یا گاهی باعث بروز مرگ و میر جوجه های جوان می شود. بیماری های دیگر و یا شرایط استرس زا، پرندگان را در برابر آلودگی های شدید سالمونلایی مستعد می کنند. آلودگی با سالمونلا نیز می تواند حساسیت پرنده ها را در برابر دیگر عوامل بیماریزا افزایش دهد. در گله های تخم گذار آمریکا هزینه های انجام شده برای بر کاهش و کنترل آلودگی های سالمونلا انتریتیدیس شامل اعمال بیوسکیوریتی، آماده سازی سالن ها و ضدعفونی نمودن وسایل، کنترل جوندگان، واکسیناسیون و آزمایش، تقریباً یک سنت برای هر 12 عدد تخم مرغ می باشد (109،133).

3-1 اهمیت بهداشت عمومی

در سال های اخیر، علیرغم نگرانی های فزاینده پیرامون سایر اجرام بیماریزا، سالمونلا جزء مهمترین عواملی است که سبب مسمومیت غذایی انسان، به دلیل مصرف گوشت طيور و فرآورده هاي آلوده آن در سراسر جهان می گردد. طبق گزارش مرکز پیشگیری و کنترل بیماری[28] در آمریکا، سالمونلا سالانه باعث بیماری 4/1 میلیون نفر، بستری شدن 15 هزار نفر و مرگ 400 نفر می شود(152).

توزیع گسترده و تجاری غذاهای آلوده با سالمونلا گاهی باعث آلودگی تعداد زیادی از مصرف کنندگان می شود. به عنوان مثال در آمریکا در سال 1994 میلادی شیوع سالمونلا انتریتیدیس همراه با بستنی های آلوده، 224 هزار نفر از مردم را درگیر کرد. شیوع سالمونلا گاهی برای افراد آسیب پذیر که در مراکز مرتبط، نگهداری و پرستاری می شوند عوارض بسیار شدیدی در بردارد(133).

تخمین زده می شود که در سال 2000 تعداد 182060 نفر در آمریکا پس از مصرف تخم مرغ های آلوده با سالمونلا انتریتیدیس آلوده شده اند. در این کشور همچنین در فاصله زماني بین سال های 1985 و 1999، تقریباً 80 درصد از موارد عفونت با سالمونلا‌ انتريتيديس كه منشأ تغذيه‌‌اي داشتند، مربوط به مصرف تخم‌مرغ آلوده بوده است (136). مصرف گوشت مرغ های آلوده نیز به عنوان یکی از منابع عمدۀ آلودگی با سالمونلا انتریتیدیس شناخته می شود. طیور به عنوان مخزن انتقال سالمونلا به انسان اهمیت دارد و اکثر سروتیپ هایی که بسیار شایع در انسان می باشند (مانند سالمونلا انتریتیدیس)، معمولاً در طیور یافت می شوند (133).

4-1 حساسیت در برابرعوامل فیزیکی و شیمیایی

1-4-1 عوامل فیزیکی: گرما و اشعه

به جز تعدادی از سویه های مقاوم به گرما (نظیر سالمونلا سفتنبرگ W775[29])، سالمونلا ها معمولاً حساس به گرما هستند. با حرارت دادن گوشت مرغ تا دمای C°74 و بیشتر از آن، سالمونلا از بین رفته و با افزایش دمای داخلی تخم مرغ تا دمای C°57 به مدت حداقل 70 دقیقه تعداد این باکتری به میزان قابل توجهی کاهش می یابد(133). علاوه بر این، پختن غذا در شرایطی که دمای داخلی آن به C°79 برسد، همیشه با حذف سالمونلا تایفی موریوم همراه است. در آمریکا طبق نظر اداره کشاورزی ایالات متحده[30]، محتویات تخم مرغ در دمای C°60 به مدت حداقل 5/3 دقیقه پاستوریزه می گردد. به هر حال سالمونلا در روش های پخت تخم مرغ که زرده تا اندازه ای مایع باقی مانده، زنده خواهد ماند (26). پلت نمودن همراه با بخاردهی دان با توجه به دما، زمان و میزان رطوبت می تواند سالمونلاها را از بین ببرد. حرارت دهی با دمای C°60 و رطوبت 100درصد، روشی مناسب برای پاکسازی مرغداری های تخم گذار است. مقاومت گرمایی سالمونلا تحت شرایط شوک حرارتی و یا مواجهه با شرایط قلیایی، افزایش یافته و تحت شرایط دما پایین یخچال (فریز) کاهش می یابد.

اشعه دادن روشی است که باعث حذف سالمونلا از دان و مواد غذایی می شود. اکثر سویه های سالمونلا در برابر اثرات کشندۀ اشعه بسیار حساس هستند. سالمونلاها مانند اكثر باكتريها به پرتو افكني حساس می باشند. اشعه گاما جهت کاهش میزان آلودگی سالمونلا در گوشت مرغ، محصولات مربوط به تخم مرغ، تخم مرغ های نشکسته و دان طیور موفقیت آمیز بوده است. نشان داده شده است ترکیب حرارت و اشعه که در تخریب سالمونلا نسبت به استفاده از هر یک به تنهایی موثر می باشد. اشعۀ ماورای بنفش باعث کاهش آلودگی سالمونلا در لاشۀ طیور، تخم مرغ های قابل هچ، تخم مرغ های پوسته دار و کمربندهای تخم مرغ می شود (133،144).

باكتري نسبت به سرما مقاوم است. حداقل درجه حرارتي كه سالمونلا تايفي‌موريوم قادر به رشد است، 6-5 درجه سانتي‌گراد می باشد. سالمونلا تايفي‌موريوم نسبت به انجماد مقاومت بالایی دارد، بطوريكه بعد از 10 بار عمل انجماد و ذوب باز هم تعدادي پرگنه در محيط کشت رشد مي‌ کنند (161). در يك بررسي انجام شده سالمونلا در دماي صفر درجه سانتي‌گراد تا يك هفته و در دماي 20- درجه سانتي‌گراد تا يك ماه در لاشه زنده مانده است (19).

2-4-1 عوامل شیمیایی: ضدعفونی کننده ها

مواد شیمیایی مختلفی در کاهش میزان آلودگی سالمونلا در لاشه های طیور، تخم مرغ و وسایل مرغداری مؤثر بوده است. آلودگی دوبارۀ سطوح پس از ضدعفونی، گاهی اثرات مفید این مواد شیمیایی را کاهش می دهد(30). پراکسید هیدروژن، اسید استیک، اسید لاکتیک، سوربیت پتاسیم، کلر و فسفات تری سدیم به منظور کاهش میزان آلودگی سالمونلا در لاشه های طیور گزارش شده اند. دود دهی با فرمالدئید، پراکسید هیدروژن، ازن، اسپری با پلی هگزامتیلن بی گوانید هیدروکلراید و غوطه ور سازی در پراکسید هیدروژن، اسیدلاکتیک و یا ترکیبات کاتالیز شدۀ پراکسیدی، مؤثر در کنترل سالمونلا در تخم مرغ های قابل هچ می باشند. استفاده از ترکیبات استاندارد تجاری دترجنت - سنی تایزر بر پایه کلر در تخم مرغ های پوسته دار در برابر سالمونلا، همانند ضدعفونی کننده های بر پایه ید، آب اکسید کننده الکترولیز شده و ازن مؤثر می باشند(133).

ضدعفونی کننده های شیمیایی خصوصاً ترکیبات چهارتایی آمونیوم و فنل ها به طور وسیعی در مرغداری ها استفاده می شوند. سالمونلا به فنل حساس است (14، 132)، در صورتی که نسبت به برخي مواد شيميايي ديگر نظير مالاشيت گرین[31]، تتراتيونات سديم[32]، دزوكسي كلات[33] و سلنيت سديم[34] بيش از كلي‌فرم ها[35] مقاوم می باشند (10). در یک آزمایش فیلدی در پنسیلوانیا شست و شو و ضد عفونی، فقط 50 درصد آلودگی مرغداری های تخم گذار را به سالمونلا انتریتیدیس از بین برد(156). ضدعفونی کننده ها ممکن است علیه تمامی سویه های یک گونۀ خاص باکتریایی و یا تمام ارگانیسم های موجود در بیوفیلم ها مؤثر نباشند. وجود کرک پر جوجه ها، مدفوع، دان و یا پوشال می تواند با فعالیت تعدادی از ضدعفونی کننده ها تداخل داشته باشد. برخی از ضدعفونی کننده ها هنگامی که با منابع آبی در فیلد (چاه، چشمه و برکه) استفاده می شوند، قدرت آن ها کاهش می یابد. ضدعفونی شیمیایی مرغداری ها و یا وسایل موجود در آن می تواند تحت تأثیر کارایی نامناسب پروتکل های شست و شو و ضدعفونی و یا آلودگی مجدد محیط توسط موش های آلوده قرار گیرد. دوددهی با فرمالدئید در پاکسازی مرغداری ها از سالمونلا می تواند بسیار مؤثر باشد، اما با در نظر گرفتن ایمنی در انسان، دسترسی و استفاده از این ضدعفونی کننده ها محدود شده است. دوددهی با ازن جایگزین سالم تری می باشد، هرچند تأثیر کمتری دارد(156).

درمان شیمیایی مواد غذایی طیور جهت کنترل سالمونلا مورد ارزیابی قرار گرفته است. افزودن الکل اتیل و یا اسیدهای آلی نظیر استات روی و پروپیونات روی به طور قابل توجهی، میزان سالمونلا را در دان که به صورت تجربی در آنها سالمونلا تلقیح شد، مؤثر بوده است. مطالعۀ 12 آنتاگونیست مؤثر بر روی سالمونلا در دان طیور (شامل اسیدهای آلی) نشان داد که تنها فرمالین به طور ثابت مؤثر است (133).

3-4-1 عوامل محیطی

ماندگاری محیطی سالمونلاهای پاراتیفوئیدی سبب انتقال جانبی آلودگی در داخل و مابین گله ها می شود. سالمونلا انتریتیدیس در بستر و دان، تا 26 ماه پس از خارج نمودن گلۀ آلوده باقی می ماند. گاهی اوقات بستر استفاده شده اثر ممانعت کننده بر روی رشد سالمونلا و یا ماندگاری آن دارد، که احتمالاً بدلیل گاز آمونیاک محلول می باشد که سبب افزایش تدریجی pH در طول زمان می شود. افزودن آهک، سبب افزایش pH بستر طیور و کاهش ماندگاری سالمونلا می شود. سالمونلاها اگر چه در pH حدود 5/7-5/6 بهترين فعاليت را دارند (10) اما قادرند pH حدود 3/3 را نيز تحمل كنند (97). میزان رطوبت تأثیر مهمی بر ماندگاری سالمونلا در مرغداری ها دارد، اما حساسيت آنها به خشكي تا حدي است كه بر روي دست خشك، در مدت 20 دقيقه از بين مي روند (6). تعداد سالمونلاهای زندۀ اندازه گیری شده در بستر طیور رابطۀ مستقیمی با میزان فعالیت آبی[36] دارد، در نتیجه در قسمت هایی از مرغداری که جریان هوا کمتر است، تعداد سالمونلاها افزایش می یابد (133).

5-1 ساختارپادگنی:

سالمونلاها از نظر ساختمان پادگني، داراي پادگن پيكري يا O (بيش از 60 نوع) و پادگن تاژكي يا H در يك يا دو فاز مختلف می باشند. برخي از سالمونلاها حاوي كپسول (پادگن K) می باشند كه Vi ناميده ميشود (89). پادگنO ، لايه خارجی باكتري است كه در روي سطح ديواره سلول قرار دارد. اين پادگن ها توسط پلی ساکارید های مرتبط با بدنه سلول تعيين مي‌شوند (39). پادگن‌ O هيدروفيل بوده، لذا به باكتري این امكان را مي‌دهد كه سوسپانسيونهاي پايدار و يكنواخت را در سرم فيزيولوژي ايجاد نمايد. پادگن O نسبت به حرارت و الكل مقاوم است، بنابراین از اين خواص براي تهيه سوسپانسيون پادگن O مي‌توان استفاده کرد (19). پادگن‌هاي O گاهي دچار تغييرات ساختاری و يا تغییر لايزوژني می شوند که موجب تبديل فرم صاف به خشن ميگردد (45). تاكنون حدود 67 نوع پادگن متفاوت O در سالمونلاها شناسايي شده كه آنها را با اعداد نشان ميدهند.

همانطور كه ذكر گردید، خصوصیت پادگن‌هاي O توسط قسمتی از ساختمان ليپو‌‌پلي‌ساكاريد دیواره سلولی كه در سروتيپ‌هاي مختلف متفاوت است تعيين ميشود. دو جزء ديگر تشكيل دهنده لیپو پلی ساکارید شامل الیگوساكاريد مركزي و ليپيد A در تمام سروتيپ‌هاي سالمونلا مشترك بوده و تفاوت چنداني در ساختمان آن ها بين سروتيپ‌های مختلف ديده نمي شود. تفاوت‌هاي موجود در نوع قند و پيوند ميان آنها در زنجير اختصاصي O، اساس تفاوت‌هاي موجود در این پادگن‌ مي‌باشد. از ميان 51 گروه سرمي كه توسط اين پادگن‌ها مشخص شده و با حروف بزرگ انگليسي نمايش داده ميشوند (12)، بيشترين سروتيپ‌هاي جدا شده از پرندگان متعلق به گروه‌هاي B، C و D مي‌باشد (136).

پادگن H، پروتئيني و مربوط به تاژك باكتري است. اين پادگن نسبت به گرما حساس بوده ولي در برابر فرمالين مقاوم است. پادگن H ممكن است به صورت مونو فازيك و يا دي فازيك وجود داشته باشد و در يك زمان تنها يكي از فازها در حالت دي فازيك بروز مي‌كند (9،56). پادگن‌هاي تاژكي فاز اول را با H1 و فاز دوم را با H2 نمايش ميدهند. اين دو توسط ژن هاي متفاوت سنتز ميشوند. هنگامی که ژن H1 فعال است، ژن ديگري كه به آن متصل مي‌باشد نيز فعال ميشود و پروتئيني سنتز مي‌كند كه مانع فعاليت H2 ميگردد (8،89). پادگن‌هاي تاژكي H2 وH1 نيز همانند پادگن O از تنوع برخوردارند. اين تنوع بخاطر نوع و ترتيب اسيدهاي آمينه های پروتئين فلاژلين مي‌باشد. بر اين اساس بيش از 93 نوع پادگن H1 و حدود 12 نوع پادگن H2 وجود دارد. پادگن‌هاي نوع H1 را با حروف كوچك لاتين و نوع H2 را با عدد نمايش ميدهند (12). بسياري از سالمونلاها همانند سالمونلا تايفي‌موريوم دو فازي بوده و داراي هر دو پادگن H1 و H2 مي‌باشد، در حالي كه تعداد ديگري از سالمونلاها نظير سالمونلا تايفي[37] و سالمونلا دابلين[38] تنها داراي پادگن H1 مي‌باشند.

پادگن K كه گاهی Vi ناميده ميشود با قدرت تهاجم ارگانيسم ارتباط دارد و در واكنش آگلوتيناسيون با پادگن O تداخل مي‌كند (8،9). اين پادگن فقط در سالمونلا تايفي و پاراتايفي C[39] كه عامل حصبه و شبه حصبه در انسان است، وجود دارد و شامل سه نوع پادگن A، B و L مي‌باشد (8،9،58). اين پادگن ممكن است در برخي از باكتري‌هاي گروه انتروباكترياسه بويژه سيتروباكترها[40] وجود داشته باشد (8).

فیمبریه یاF پادگن ديگري است كه توسط اكثر سروتيپ‌هاي سالمونلا ايجاد ميشود و در سطح ياخته باكتري قرار دارد. فيمبريه‌ها پروتئيني بوده و از واحدهايي به نام پيلين[41] تشكيل شده‌اند. باكتري‌هاي گرم منفي دارای دو نوع پادگن فيمبريه‌اي بنام فیمبریه های عادی و جنسی ميباشند. فيمبريه‌هاي عادي ممكن است به تعداد 200-100 عدد يا بيشتر در باكتريهايي مانند اشرشياكلي وجود داشته باشد. خارهاي جنسي تنها در باكتريهاي نر وجود دارند و تعداد آنها بين 4 - 1 عدد به ازاي هر باكتري نر است. فيمبريه‌هاي جنسي معمولا طويل تر و ضخيم تر از فيمبريه‌هاي عادي هستند. فيمبريه‌هاي عادي در چسبيدن باكتري به سلولهاي ميزبان و نيز ايجاد پديده هماگلوتيناسيون نقش دارند. فیمبریه هاي جنسي، سبب تحریک و ایجاد تماس سلول به سلول، در جريان جفت گيري باكتري‌ها مي گردند. در جريان اين عمل،‌ DNA از باكتري نر به باكتري گيرنده منتقل می شود، اما باکتری اهدا کننده از بین نمي رود. اين پديده مهمترين راه انتقال مقاومت داروئي می باشد و ممكن است بين سويه‌هاي بسيار نزديك و حتي گونه‌هاي متفاوت هم انجام گيرد (12).

پادگن M نيز يك ماده لعابي از جنس پلي ساكاريد خارج سلولي است كه توسط انواع باكتريها از جمله سالمونلا پاراتايفي B[42] و ديگر سروتيپ‌هاي سالمونلا و بسياري ازسويه هاي اشرشياكلي ايجاد ميشود. در صورتی که سالمونلا طی کشت شبانه در دمای C°37 را به مدت چند روز در درجه حرارت بالا قرار دهند، اين پادگن توليد مي‌شود. اگر چه خواص پادگن M با Vi متفاوت است اما همانند Vi مانع از آگلوتيناسيون با پادتن‌هاي ضد پادگن O مي گردد (1).

6-1 طبقه بندی سویه ها

1-6-1 فاژتایپینگ

تمایز اپیدمیولوژیک سویه های مرتبط در داخل یک سروتیپ، اغلب براساس تعیین الگوی لیز آن ها توسط دسته ای از باکتریوفاژهای مشخص، انجام می شود. فاژتایپینگ بعضی مواقع در مقایسه با روش هایی نظیر آزمایش حساسیت ضدمیکروبی، آنالیز پلاسمیدی، ریبوتایپینگ و الکتروفورز در میدان الکتریکی ضربان دار[43] تمایز بهتری را در بین سویه ها فراهم می آورد(149). فاژتایپ های مختلف سالمونلا انتریتیدیس به عنوان مرجعی برای تشخیص ارتباط بین جدایه های جدا شده از منابع مختلف، می باشد. قابلیت اعتماد به فاژ تایپینگ بدلیل تبدیل جدایه ها به فاژتایپ های مختلف توسط جهش، ورود پلاسمید ها و یا فاژ های ملایم کاهش پیدا می کند (133).

2-6-1 تایپینگ براساس حساسیت آنتی بیوتیکی و مولکولی

روش های ژنتیکی متعددی جهت تمایز جدایه های سالمونلا از لحاظ اپیدمیولوژیکی در داخل و مابین سروتیپ ها و فاژتایپ ها مورد ارزیابی قرار گرفته است(103). سودمندترین روش های تایپینگ مولکولی برای جدایه های سالمونلا شامل الکتروفورز در میدان الکتریکی ضربان دار، DNA کروموزومی، ریبوتایپینگ، تکثیر تصادفی پلی مورفیسم DNA[44] و پروفایل پلاسمیدی می باشد.

استفاده از دو یا چند روش به طور همزمان در تایپینگ، اغلب سبب تمایز بهتر سویه های سالمونلا می گردد. الگوی مقاومت در برابر عوامل ضد میکروبی، نیز روشی با ارزش در تایپینگ سالمونلا می باشد و اغلب همراه با یک روش مولکولی استفاده می شود. این روش ها توانایی تمایز بین سویه هایی از سالمونلا، در درگیری های مهم اپیدمیولوژیک و سویه های غیر مرتبط و سویه هایی از مناطق جغرافیایی مختلف را دارند. این روش ها ارتباط بین جدایه های سالمونلای مربوط به مزارع طیور و جدایه های مربوط به همه گیری انسانی را نیز مشخص می کنند (133).

7-1 عوامل حدت زایی

1-7-1 توکسین ها

دو گروه کلی از توکسین ها در بیماریزایی سالمونلاهای پاراتیفوئیدی نقش بازی می کنند. اولین گروه، اندوتوکسین[45] مرتبط با بخش لیپید A لیپو پلی ساکاریدهای دیوارۀ سلولی سالمونلا است. در حیوانات درگیر هنگامی که سلول های باکتریایی لیز می شود، اندوتوکسین وارد جریان خون شده و با آسیب به اندوتلیوم عروق سبب ایجاد انعقاد داخل رگی منتشر و تب می گردد. تزریق داخل وریدی اندوتوکسین سالمونلا انتریتیدیس در ماکیان در سن دو هفتگی سبب ضایعات کبدی و طحالی می گردد(143). لیپو پلی ساکارید همچنین سبب ایجاد مقاومت در برابر فاگوسیت های میزبان می شود. فاگوسیت های میزبان به سالمونلا حمله کرده و سبب هضم دیوارۀ سلولی آنها می گردد. عدم توانایی در سنتز کامل لیپو پلی ساکارید در سالمونلا تایفی موریوم سبب تخریب توانایی کلونیزاسیون در سکوم و هجوم به طحال جوجه های گوشتی می گردد.

دومین گروه توکسین، شامل چندین توکسین پروتئینی می باشد که می توان انتروتوکسین[46] و سایتوتوکسین[47] را نام برد. انتروتوکسین با تاثیر روی سلول های روده منجر به اختلال عمل جذب مایعات و در نتیجه، تجمع مایعات در مجرای روده می شود. سایتوتوکسین با مهار سنتز پروتئین ها سبب ایجاد آسیب ساختاری به سلول های اپیتلیال روده می گردد (133).

2-7-1 سيدروفر[48]ها:

موادي هستند كه بوسيله باكتري‌ها ساخته شده و در داخل مايعات بدن ميزبان، آهن را پس از به دام انداختن از طريق پذيرنده هاي اختصاصي، وارد باكتري ميكنند. آنتروكلين[49] يا انتروباكتين[50] سيدروفر فنل‌داری است که توسط سالمونلا تايفي‌موريوم توليد شده و عامل مهمي در حدت اين باكتري به شمار مي آيد (1).

3-7-1 پادگن‌هاي سطحي:

توانايي سالمونلاها در اتصال به پذيرنده هاي سلولي ميزبان و زندگي داخل سلولي ممكن است ناشي از زنجيرهاي جانبي O و در مورد سالمونلا تایفي ناشي از حضور پادگن Vi باشد. واريانت‌هاي خشن سالمونلاها كه در زنجير اختصاصي O دچار نقص هستند، بر خلاف واريانت‌هاي صاف، غير بيماريزا می باشند. باكتري‌ با پادگن پيكري كامل در مقايسه با واريانت‌ خشن دارای مقاومت بيشتري نسبت به فعاليت نابود کننده مكمل سرم می باشد (12).

مطالعات مختلف نشان داده است كه اجرامي كه داراي پادگن Vi می باشند، بطور مشخص از انواع فاقد پادگن Vi بيماريزاتر هستند. اگر چه نقش واقعي اين پادگن در بدن تاکنون بطور كامل مشخص نشده است اما گروهي از محققین نشان داده اند كه سويه‌هايي از سالمونلا تایفي كه داراي پادگن Vi می باشند، توسط لكوسيت‌هاي چند هسته اي، فاگوسيتوز نمي‌شوند، زیرا اين پادگن اتصال مکمل C3b را كاهش مي‌دهد. این پادگن همچنين در عمل كشندگی سرم و پراكسيد هيدروژن اختلال ايجاد کند.

عوامل ديگري نيز در حدت سالمونلاها نقش دارند. از جمله فيمبريه‌‌ها، كه در اتصال به سلول ميزبان و تاژك‌ها، كه در اتصال به پذيرنده‌هاي اختصاصي و در نهايت ورود به سلول‌ها اهميت دارند. بعلاوه بسياري از سروتيپ‌هاي بيماريزاي سالمونلا (تايفي‌موريوم، انتريتيديس، كلرا سويس[51] و گاليناروم-پولوروم) به استثناي سالمونلا تايفي، پلاسميدهايي با خود حمل ميكنند كه براي بيماريزايي آنها ضروري است. اگر چه اين سروتيپ‌ها به وجود اين پلاسميدها جهت ورود به سلول های اپیتلیال روده نيازي ندارند، اما حضور آنها جهت تداوم زندگي در ميزبان لازم است. عامل ديگري كه مي‌توان جزء عوامل حدت سالمونلا دانست،‌ توانايي بقاي باكتري در داخل سلولهاي بيگانه‌خوار ميزبان است. سالمونلاها و بسياري از باكتريهاي بيماريزاي ديگر نظير مايكوباكتريوم ها[52]، بروسلاها[53] و ليستريا مونوسيتوژن[54] باكتري‌هاي داخل سلولي اختياري هستند. سالمونلاها و برخي ديگر از باكتري‌هاي داخل سلولي با ممانعت از اتصال ليزوزوم به فاگوزوم، خود را از اثرات كشنده آنزيم هاي ليزوزومي حفظ ميكنند و حتي تكثير هم پیدا ميکنند. تكثير سالمونلا در داخل سلولهاي ميزبان براي بروز بيماريزايي آن لازم است (1،107).

4-7-1 اتصال، تهاجم و بقای داخل سلولی

اولین قدم در ایجاد بیماری اتصال سالمونلای پاراتیفوئیدی به سلول های اپیتلیال روده، می باشد. حدت سویه هایی از سالمونلا که توانایی کمتری جهت کلونیزه شدن در مجرای روده ای ماکیان دارند به شدت کاهش پیدا می کند. تاژک و فیمبریه عوامل اصلی در اتصال باکتری سالمونلا هستند. موتانت هایی از سالمونلا انتریتیدیس که فاقد تاژک هستند، تمایل کمتری جهت اتصال به کشت های سلولی روده ای پرندگان نشان داده و توانایی رقابت مؤثر با سویه های وحشی جهت کلونیزه شدن در سکوم روده ها را ندارند. به همین نحو، سویه هایی از سالمونلا انتریتیدیس فاقد فیمبریه، در مقایسه با سویه های واجد فیمبریه به میزان کمتری از سکوم ماکیان تلقیح شده، جدا شده است. گیرنده های گانگلیوزیدی و گلیکواسفنگولیپیدی موجود در مخاط روده، مرتبط با اتصال فیمبریۀ سالمونلا به مخاط روده ها تشخیص داده شده است. به هر حال تعدادی از محققان عقیده دارند که تاژک و فیمبریه جهت کلونیزاسیون سالمونلا انتریتیدیس در مجرای روده ای پرندگان کاملاً ضروری نیست. گزارش شده است که لیپوپلی ساکارید (آنتی ژن O) نیز ، که در اتصال به مخاط روده نقش اساسی بازی می کند (38).

حدت کلی سالمونلا همچنین به میزان تهاجم مخاطی متعاقب اتصال باکتری سالمونلا نیز بستگی دارد. اتصال و تهاجم، به نظر می رسد که فعالیت ها را به طور جداگانه تنظیم می کنند. موتاسیونی که کلونیزاسیون روده ای ماکیان را پس از تلقیح دهانی سالمونلا انتریتیدیس و سالمونلا تایفی موریوم تحت تأثیر قرار می دهد، سبب کاهش حدت این باکتری ها در داخل محوطه بطنی پرنده نمی شود. اگر چه اتصال ممکن است فعالیت های متابولیکی باکتریایی را درگیر نکند، اما تهاجم بعدی به سلول های میزبان نیازمند ساخت پروتئین توسط سالمونلا است. بیان بعضی از پروتئین های باکتریایی مرتبط با حدت، ظاهراً در اثر تماس با سطوح سلول های اپیتلیال القا می شود(161). تاژک و بعضی از انواع فیمبریه ها در تهاجم سالمونلا انتریتیدیس و پخش آن در ارگان های داخلی ماکیان نقش دارد. موتانت های فاقد تاژک سالمونلا انتریتیدیس توانایی کمی در تهاجم به ارگان های کبد و طحال ماکیان دارند. به نظر می رسد فیمبریۀ نوع 1 کلونیزاسیون سلول های غده ای توبولار را در اویداکت فوقانی میانجگری کند. محققان نتوانسته اند هیچ گونه تأثیر قابل توجهی روی تهاجم انتروسیت ها، بلع توسط ماکروفاژها و یا حدت در مرغان را، هنگامی که ژن های مربوط به فیمبریه غیرفعال می شوند، نشان دهند(125).

اتصال و تهاجم سالمونلا با توجه به شرایط محیط کشت می تواند تحت تأثیر قرار گیرد. سالمونلاهایی که در مرحلۀ رشد لگاریتمی هستند، در مقایسه با باکتری هایی که درمرحلۀ رشد ثابت هستند، قدرت تهاجمی بیشتری دارند. سالمونلاهای رشد یافته در شرایط بی هوازی در مقایسه با سالمونلاهای رشد یافته در شرایط هوازی قدرت اتصال و تهاجم بیشتری دارند. طی مطالعات انجام شده، انکوباسیون باکتری سالمونلا به همراه اسیداستیک، تهاجم سالمونلا را به سلول های اپیتلیال سکوم ماکیان افزایش و انکوباسیون با پروپیونیک اسید، قدرت تهاجم آن را کاهش داده است. بیماریزایی سالمونلا، بلافاصله پس از خشک شدن و محدود شدن مواد غذایی در محیط کشت، در ماکیان کاهش یافته است) 75،122،160). تغییر شرایط محیطی در زمان آلودگی با عامل بیماریزای روده ای طی دوره عفونت در پرندگان، ممکن است تغییرات قابل توجهی در بیان ژن های وابسته به حدت ایجاد کند. به عنوان مثال، میزان بالای اکسیژن و مواد غذایی در دستگاه گوارش ممکن است باعث بروز فنوتیپ مهاجم در باکتری شود، در صورتی که میزان پایین اکسیژن و مواد غذایی ممکن است باعث ایجاد دسته ای متفاوت از پروتئین های حدت زا گردد. چندین ژن حدت زای مشخص، متعاقب تهاجم سلول ها توسط باکتری بیان می شوند. الگوهای متفاوتی از سنتز پروتئین توسط سالمونلا تایفی موریوم در داخل سلول های اپیتلیال روده، ماکروفاژها و سلول های کبدی مشاهده شده است(36).

هر دو خصوصیت رشد و کشته شدن سالمونلا به طور همزمان در داخل ماکروفاژها مشاهده می شود. سالمونلا هایی که پس از اتصال لیزوزیم و فاگوزوم در داخل ماکروفاژها زنده می مانند، ممکن است نهایتاً ماکروفاژ را از بین ببرند. تولید سیدروفورهای شلاته کنندۀ آهن ممکن است با ماندگاری سالمونلا در داخل بدن مرتبط باشد. تکثیر سالمونلا در داخل سلول میزبان، همچنین برای بیان کامل بیماریزایی لازم است. موتانت هایی از سالمونلا تایفی موریوم که قادر به ماندگاری در داخل ماکروفاژها نبودند و یا این که در برابر اثرات ضد میکروبی پپتیدهای میزبان قدرت مقاومت نداشتند، حدت کمتری نشان دادند (133).

5-7-1 پلاسمیدها

پلاسمیدها، DNA های خارج کروموزومی قابل انتقال می باشند که با بیماریزایی باکتری ها ارتباط دارند. پلاسمیدهای اختصاصی سروتیپ با وزن های مولکولی مشخص، با حدت تعدادی از سالمونلاها مرتبط هستند. تشابه قابل توجهی بین پلاسمیدهای همراه با حدت تعدادی از سروتیپ ها مشاهده شده است. سویه های سالمونلا فاقد پلاسمیدهای مرتبط با حدت، در موش ها کمتر کشنده بوده و در سکوم ماکیان ماندگاری کمتری دارند. در مورد جدایه های سالمونلا انتریتیدیس و سالمونلا تایفی موریوم، حدت وابسته به پلاسمید به طور متفاوتی با تهاجم غدد لنفاوی مزانتریک، کبد و طحال، ماندگاری سرمی، رشد داخل سلولی، لیز ماکروفاژها و تضعیف ایمنی مرتبط بوده است(82).

به هرحال بیماری سالمونلا همیشه با حضور پلاسمیدهای اختصاصی سروتیپ همراه نیست. به عنوان مثال، تعدادی از سویه های سالمونلا تایفی موریوم، تهاجم خود را در کشت های سلولی حفظ کرده و برای موش های آلوده در صورت عدم حضور پلاسمیدهای همراه با حدت نیز، کشنده هستند. اگرچه پلاسمید اختصاصی سروتیپ برای بیان کامل حدت، توسط سالمونلا انتریتیدیس در موش ها ضروری است، اما حذف این پلاسمید تأثیری بر کلونیزاسیون و تهاجم به بافت های مرغانی که به صورت داخل دهانی تلقیح شده بودند، نداشت (133).

6-7-1 ژن های حدت زایی

در ژنوم باکتریها مجموعه ای از ژن ها تحت عنوان ” جزایر بیماریزایی“[55] (PAI) وجود دارند ( تصویر 1 -1 ) که سبب افزایش حدت باکتریها می شوند)80). محققی بنام Hacker وهمکاران مشاهده کردند که حذف این مجموعه ژنومی در سویه ای از باکتری ا.کولای موجب ایجاد فنوتیپ غیر حادی از این باکتری می گردد.(73) این مجموعه ژنومی، مناطق بزرگ و واضح کروموزومی در حد 200-10kb را بخود اختصاص داده و نزدیک ژن های tRNA قرار دارند. ژن های متحرکی[56] نظیر اینتگراز[57] در ابتدای PAI قرار داشته و ژن های متحرک دیگری نظیر IS[58] ممکن است داخل این مجموعه ژنومی قرار داشته باشند ( تصویر1-1). حدو مرز مجموعه ژنومی PAI با DRs هایی که در دو طرف شان قرار گرفته مشخص می شود. خصوصیت مهم دیگر این مجموعه ژنومی ترکیب بازی ( G+C) آن است که با ژنوم مرکزی باکتری تفاوت داشته و توسط همین خصوصیت، PAI های جدید مورد شناسایی قرار می گیرند.

این جزایر ژنومی تنها در باکتریهای بیماریزا وجود داشته و باکتریهای غیر بیماریزا فاقد آنها هستند. این مجموعه ژنومی در باکتریهای سالمونلا تحت عنوان SPI[59] معروف بوده و حدود 10 نوع از آنها در سالمونلاها مورد شناسایی قرار گرفته اند (SPI-1 تا SPI-10).

تصویر1-1: مجموعه ژنومی موسوم به " جزایر بیماریزایی " (PAI)

SPI-1 ناحیه ای 40 Kb از کروموزوم سالمونلا است که سیستم ترشحی تیپ 3 را کد می کند. پروتئین های ترشحی توسط این سیستم (نظیر InvG, PrgH, PrgK, PrgI) ساختار سوزن مانندی را ایجادکرده و با استفاده از این سوزن یکسری پروتئین های دیگر نظیر InvA, SpaP, SpaQ, SpaR, SpaS را داخل دیواره سلول های یوکاریوت (تصویر 2-1) تزریق می کنند)64،121،140).

تصویر 2-1 ساختار سوزن مانند باکتری برای ورود به دیواره سلولی

در نتیجه تزریق پروتئین های ترشحی، بازآرایی موقت سیتواسکلتال اکتینی دیواره سلولی میزبان صورت می گیرد. این مسئله منجر به ایجاد تغییراتی در سطح سلولی میزبان شده و حفره ای در سطح سلولهای میزبان جهت ورود باکتری سالمونلا ایجاد می شود ( تصویر 3-1). پس از ورود باکتری بازآرایی دوباره سیستم سیتواسکلتال صورت گرفته و دیواره سلولی به حالت عادی خود برمی گردد. ورود باكتري سالمونلا به سلولهاي اپي تليومي مجراي گوارشي پرندگان بخصوص ناحيه سكوم، مرحله اي مهم در بيماريزايي سالمونلا است(34،64).

تصویر 3-1:ورود سالمونلا بداخل سلولهای یوکاریوت

حداکثر بیان ژن های SPI-1در شرایط اکسیژن کم محیطی، دمای 37 درجه سانتی گراد، PH طبیعی، اسمولاریته بالای محیط و طی فاز تاخیری رشد باکتری سالمونلا انجام می شود. از طرف دیگر بیان ژن های حدت زای SPI-1، بطور مستقیم توسط تغییراتی که در ترجمه ژن های تنظیم گر صورت می گیرد، کنترل می شود که در این میان، ژن hilA[60] نقش کلیدی داشته و مهمترین وظیفه را در تنظیم کارکرد SPI-1 دارد(تصویر 4-1). بیان ژن هیلا بنوبه خود توسط ژن SirA کنترل می شود ولی تاکنون چگونگی تاثیر شرایط محیطی بر روی ژن SirA شناخته نشده است. ژن هیلا علاوه بر فعال کردن سیستم ترشحی تیپ 3، موجب بیان ژن تنظیم گر دیگری بنام invF می شود که این ژن نیز بیان ژن های موسوم به sip را تنظیم می کند (64،92،140).

تصویر4-1 نقش ژن هیلا در تنظیم SPI-1

8-1 تفاوت بیماریزایی سویه ها، سروتیپ ها و فاژتایپ های مختلف

توانایی سویه های مختلف سالمونلای پاراتیفوئید در ایجاد اثرات پاتولوژیک در پرندگان متفاوت است. میزان تلفاتی را که سروتیپ های سالمونلا در ماکیان ایجاد می کنند، نیز بسیار متفاوت است (96). تفاوت های قابل توجه در بین سروتیپ های سالمونلا از لحاظ تلفات، تهاجم به سیستم تولیدمثلی و تولید تخم مرغ های آلوده گزارش شده است. این تفاوت های حدت، به نظر می رسد که مستقل از روش آلودگی باشد. به هر حال میزان تلفات ماکیان بین یک سروتیپ سالمونلا و گاهی بین سویه های یک فاژتایپ می تواند بسیار متفاوت باشد. تفاوت بیماریزایی بین فاژتایپ های مختلف سالمونلا انتریتیدیس به طور وسیعی مورد بررسی قرار گرفته و مشاهده شده است که گاهی فاژتایپ 4 در جوجه های تازه هچ شده قدرت تهاجم بالاتری داشته و تلفات بالاتری ایجاد می کند. در آزمایش های تجربی بر روی ماکیان، مشاهده شد که سویه های مربوط به فاژتایپ 4، کلونیزاسیون روده ای، میزان آلودگی تخم مرغ، تهاجم به بافت طحال و انتقال جانبی مشابهی در مقایسه با بقیۀ فاژتایپ ها دارند. تفاوت قابل توجه در خصوصیت متابولیکی در داخل و مابین فاژتایپ های سالمونلا انتریتیدیس مشاهده شده است. حتی سویه های سالمونلا انتریتیدیس متعلق به یک خط ژنومیکی و کلون مشخص، ممکن است خصوصیات حدت زایی متفاوتی داشته باشند(116).

چندین خصوصیت باکتریایی که در تفاوت های بیماریزایی در بین سویه های سالمونلا همکاری دارند، تشخیص داده شده است. اگرچه بعضی از ژن های حدت نسبتاً به صورت گسترده، در بین جدایه های سالمونلا از منابع مختلف پخش شده است، اما تجزیه و تحلیل ژن های القا شده در شرایط آزمایشگاه[61]، نشان داد که، مناطق مربوط به حدت، در سویه های بخصوصی از این باکتری تجمع یافته اند. خصوصیاتی نظیر مقاومت در برابر اسید، گرما، حرکت، هماگلوتیناسیون حساس به مانوز، توانایی تهاجم و ماندگاری داخل کشت های سلولی، مرتبط با حدت جدایه های سالمونلا می باشند(115). خصوصیات تهاجمی استاندارد های مختلف سالمونلا انتریتیدیس به تفاوت های کمی و کیفی موجود در بیان لیپو پلی ساکارید نیز بستگی دارد. حدت جدایه های سالمونلا انتریتیدیس در جوجه ها و میزان این سویه ها در تخم مرغ های تولید شده توسط مرغان آلوده، مرتبط با تولید میزان بالای لیپو پلی ساکارید با وزن مولکولی بالا و توانایی رشد این باکتری ها به میزان بالا، در محیط های کشت می باشد. بیان تعدادی از خصوصیات مربوط به حدت در سالمونلا به نظر می رسد در شرایط داخل بدنی[62] انجام شود، چرا که بعضی از سویه هایی که از مرغ های آلوده جدا شده اند، توانایی بیشتری جهت آلوده نمودن تخم مرغ ها نشان داده اند (133).

9-1 گستردگی سروتیپ های سالمونلا

اگرچه تاكنون حدود 2600 سروتيپ سالمونلا شناسايي شده، اما تنها 10% از اين سروتيپ ها از پرندگان جدا شده است. گستردگی سروتيپ‌هاي جدا شده از پرندگان در مناطق مختلف جغرافيايي و همچنین در زمان‌هاي مختلف، متفاوت است. . براساس جدایه های بالینی و محیطی ارجاع شده به آزمایشگاه ملی مربوط به خدمات کشاورزی و دامپزشکی آمریکا از جولاي 2002 تا ژوئن 2003 بيشترين سروتيپ‌هاي جدا شده، سالمونلا هایدلبرگ، سالمونلا کنتاکی[63]، سالمونلا تایفی موریوم، سالمونلا برندروپ[64] و سالمونلا انتریتیدیس در مرغان و در بوقلمون ها سالمونلا سنفتن برگ[65]، سالمونلا هایدلبرگ، سالمونلا هادار[66]، سالمونلا مونستر[67] و سالمونلا کنتاکی بوده است (61). گاهی ارتباط همه گیرشناسی مهمی بین منابع سالمونلایی مربوط به انسان و پرندگان مشاهده شده و سروتیپ های مشابهی از این منابع جدا می گردد. از 10 سروتیپی که بیشتر از بقیۀ سروتیپ ها به مرکز کنترل و پیشگیری بیماری انسانی آمریکا در سال 2003 گزارش شده است (که بیشتر سالمونلا تایفی موریوم و سالمونلا انتریتیدیس بود)، تنها 5 مورد از این سروتیپ ها در لیست مشابهی از ماکیان و بوقلمون ها گزارش شده اند (61). در استرالیا نیز چنین ارتباطی مشاهده می شود. محدودۀ وسیعی از سروتیپ های سالمونلا در سراسر دنیا از پرنده ها جدا شده است، که به نظر می رسد تعدادی از این سروتیپ ها در سطح جهانی اهمیت بیشتری دارند. ارتباط منحصر بفرد همه گیرشناسی سالمونلا انتریتیدیس با انتقال بیماری از طریق تخم مرغ های آلوده موجب شده است که شیوع این سروتیپ اهمیت خاصی داشته باشد(133). سالمونلا انتریتیدیس، عمده ترین سروتیپی است که از تخم مرغ ها در ایتالیا، لاشۀ مرغان در لهستان، اسپانیا و کره و گله های مرغان در ترکیه و هلند جدا شده است. سروتیپ های دیگری نیز در شرایطی بیشترین میزان شیوع را داشته اند. در کانادا سالمونلا هایدلبرگ از جوجه های گوشتی، مرغ های مادرگوشتی و بوقلمون، در آمریکا از مرغ تخم گذار و در دانمارک از بوقلمون ها ، سالمونلا تایفی موریوم از جوجه های گوشتی آمریکا، سالمونلا اینفنتیس[68] و سالمونلا لیوینگستون[69] از مرغداری های ژاپن و سالمونلا کنتاکی و سالمونلا آگونا[70] ازگوشت طیور در آمریکا جدا شده اند (41،133).

10-1 سالمونلوز در انسان و حيوانات

1-10-1 سالمونلوز در انسان

سالمونلا در انسان سه نوع بیماری ایجاد می کند:

1- تب هاي روده‌اي (تیفوئید و پاراتیفوئید): تب تيفوئيد يا حصبه در انسان مي‌باشد كه عامل آن سالمونلا تایفی است و در ميان حيوانات فقط در شامپانزه ديده ميشود. سالمونلا پاراتيفي A [71]، سالمونلا پاراتيفي B (شوت مولري[72]) و سالمونلا پاراتيفي C باعث ايجاد شبه‌حصبه يا پاراتيفوئيد مي‌شوند، كه علائم آن خفيف‌تر و مرگ و مير آن كمتر است. باكتري از راه دهان وارد بدن شده، به رودۀ كوچك رفته و از طريق عروق لنفاوي روده، به گردش خون و از آنجا به اعضاء مختلف بدن از جمله خود روده و نسوج لنفاوي آن هجوم برده و عوارض اين اعضا را بوجود مي آورند (9).

پس از طي دورۀ كمون كه 14-10 روز است، علائم بصورت سردرد، بي‌اشتهايي، تب، احساس لرز و اختلالات گوارشي ظاهر ميشود. درجه حرارت بدن به تدريج در مدت 7-5 روز بالا رفته و در حدود C°40 – 39 باقي ميماند. يبوست در مرحله ابتدايي نسبتاً شايع بوده و در طي دومين تا سومين هفته بيماري، اسهال رخ مي‌دهد. طحال و كبد بزرگ شده و در طي هفته اول بيماري، لكه هاي قرمز كوچك از نوع ماكول به اندازه يك عدس كوچك (mm 5 - 2) بر روي شكم و پهلوها و گاهي روي دنده‌ها ديده ميشود. بعد از سومين هفته بيماري، بيمار ضعيف و فرسوده ميشود، اما اگر عارضه خاصي پيش نيايد، رو به بهبودي ميرود. ميزان مرگ و مير 10 - 2 درصد بوده و در صورت درمان كمتر مي‌باشد. تقريباً در 20 درصد موارد پیشرفت بيماري ديده ميشود (12).

2- التهاب روده:‌ علايم التهاب رودۀ سالمونلايي یا سالمونلوز معمولاً در طول 36-12 ساعت ظاهر ميشود. دورۀ كمون بي نهايت كوتاه سه ساعته نيز در وقوع سالمونلوز حاصل از سالمونلا انتريتيديس تيپ PT4 گزارش شده است. حتي دوره‌هاي كمون 12-1 روز براي سالمونلا نيوپورت[73]، 8-1 روز براي سالمونلا هايدلبرگ و 7-3 روز براي سالمونلا تايفي‌موريوم گزارش شده است. علايم تیپیک بيماري شامل دل‌درد، اسهال، استفراغ و تب مي‌باشد. اگرچه اسهال خوني در سالمونلوز شايع نيست. اما در يك اپيدمي سالمونلوز حاصل از سالمونلا تايفي‌موريوم تيپ PT124، مدفوع 42 درصد افراد بيمار حاوي خون بود. حضور باكتري در خون جز در افراد با ضعف ایمنی نادر است. كشت خون معمولا منفي است، اما كشت مدفوع حتي چندين هفته پس از بهبودي از نظر سالمونلا مثبت مي‌باشد (12،83).

3- عفونت خارج روده‌اي يا سپتي‌سمي: اين عفونت‌هاشامل بيماريهاي حاد و مزمني مي‌باشند كه توسط انواع مهاجم اين سالمونلاها ايجاد ميشوند و شامل سالمونلا كلرا سويس[74]، سالمونلا دابلين، سالمونلا ويرچو[75]، سالمونلا پاناما[76] و سالمونلا لاندن[77] مي‌باشد (9،45). در اين ميان سالمونلا كلرا سويس بيشتر باعث سپتي‌سمي سالمونلايي ميشود (12). سپتي‌سمي در اثر سالمونلا تایفي‌موريوم بندرت ديده ميشود، اما گاهي اتفاق مي افتد (56). به اين صورت كه باكتري از راه دهان وارد شده و پس از عبور از مخاط روده و عقده هاي لنفاوي از طريق جريان لنف وارد خون شده و سپتي‌سمي ايجاد مي‌كند. گاهي باكتري از همين طريق باعث بروز جراحات موضعي و كانوني در دستگاه ادراري، حفرات سروزي، استخوانها، قلب و مغز بويژه در كودكان ميشود. بيماريهاي حاصله شامل مننژيت، اوستئوميليت، ذات‌الريه، التهاب مثانه، التهاب مفاصل، پريتونيت، پيلونفريت،‌ آندوكارديت، پريكارديت، التهاب عروق و ايجاد آبسه در نقاط مختلف بدن مي‌باشد (9،15). در اين شكل از بيماري معمولاً عوارض روده‌اي وجود ندارد و جرم به ندرت از مدفوع جدا ميشود، اما در كشت، خون وجود دارد (11،59،90،123).

2-10-1 سالمونلوز در حيوانات

سالمونلوز در حيوانات به دو شكل سپتي‌سمي و آنتريت (حاد و مزمن) ديده ميشود (25،40) كه سپتی سمی بيشتر در حيوانات جوان و آنتریت، فرم متداول بيماري در دامهاي بالغ مي‌باشد.

3-10-1 سالمونلوز در گاو

در ميان سروتيپ‌هاي مختلف سالمونلا، 10 سروتيپ مسئول اكثر بيماريهاي سالمونلايي در گاو می باشند (133). از اين ميان سالمونلا دابلين و سالمونلا تايفي‌موريوم دو سروتيپ مهم به شمار مي آيند (143). عفونت سالمونلايي ميتواند علايم باليني متنوعي را ايجاد نمايد. متداول‌ترين علايمي كه پس از در معرض قرارگیری يا فعال شدن شكل ناقل بيماري مشاهده ميشود شامل تب و اسهال به دنبال دوره كمون 1 تا 4 روزه است (16). دامهاي بالغ و نوزادان ممكن است مبتلا شوند. شكل مدفوع اسهالي از آبكي تا موكوسي همراه با فيبرين و خون است. مدفوع به علت حضور پروتئين‌هاي پلاسما كه ناشي از روند آماسي شديد روده است، غالباً بوي تعفن و گنديدگي دارد.

4-10-1 سالمونلوز در اسب

متداول‌ترين علت مشخص شده اسهال عفوني در اسب‌ها سالمونلوز مي‌باشد (133). سالمونلا تايفي‌موريوم تا به حال شايع‌ترين سروتيپ جدا شده از اسب‌ها است. سالمونلا انتريتيديس، هايدلبرگ، نيوپورت و ساير سروتيپ‌هاي اگزوتيك بندرت در سالمونلوز اسب مشخص گرديده‌اند (16،143).

سالمونلوز حاد اسب سبب ایجاد تب، بي‌اشتهايي، افسردگي،‌ اسهال و دل‌‌درد شديد می گردد. آب بافت هاي بدن حيوان به سرعت كاهش یافته و شوك ایجاد می شود و حيوان ظرف چند روز مي‌ميرد. در كره اسب‌ها اغلب سپتي‌سمي فوق حاد و كشنده بروز مي‌كند. حيواناتي كه از شكل حاد نجات يافته اند امكان دارد گرفتار شكل مزمن شوند و ماهها مدفوع نيمه اسهالي (شبيه مدفوع گاو) دفع نمايند و گاهي به حدي ضعيف ميشوند كه بعد از خوابيدن به دشواري قادر به برخاستن مي‌باشند. كره‌هايي كه از شكل حاد بهبود يافته اند ممكن است دچار تورم مفصل شوند (2،18،139).

5-10-1 سالمونلوز در سگ و گربه

ميكروب‌هاي گروه سالمونلا را مي‌توان از كشت مدفوع به دست آورد. اما بيماري سالمونلوز به طور باليني معمولا در سگ‌ها و گربه‌ها ديده نمي شود (21). اين حيوانات لااقل در ايران يكي از منابع مهم انتقال اين باكتري هستند (18).

سالمونلا تايفي‌موريوم و آناتوم[78] شايعترين سالمونلاهاي جدا شده از سگ ها می باشد. در گربه ها سالمونلا تايفي‌موريوم شايع‌تر است (1). نژاد گري‌هوند بيشتر از ساير نژادها به سالمونلوز حساسيت دارد (21).

سگ‌ها و گربه‌هاي حامل سالمونلا مي‌توانند مشكل بهداشت عمومي ايجاد نمايند و اين ارگانيسم ممكن است از سگ‌ها به انسان منتقل شود. علايم كلينيكي سالمونلوز شامل اسهال (معمولاً هموراژيك)، استفراغ، تب، عدم اشتها، دهيدراتاسيون و درد ناحيه شكم مي‌باشد. درجه حرارت معمولا كمتر از ميزان طبيعي است. سقط جنين و مرگ نيز گزارش شده است (21،42،47،62،142).

در صورت سپتي‌سمي، پنوموني، پيلونفريت، هپاتيت، مننژيت و سقط نيز ممكن است ديده شود. در تحقيقات به عمل آمده در ايران از 301 نمونه مدفوع گربه جمع‌آوري شده 42 مورد سالمونلا تايفي‌موريوم جدا شده است (62،142).

6-10-1 سالمونلوز در خرگوش

اگرچه سالمونلوز در خرگوش‌ها شايع نيست ولي گزارش‌هاي بسياري در حال افزايش است. عفونت سالمونلايي توسط سويه هاي مختلف باكتري سالمونلا از جمله سالمونلا تايفي‌موريوم، سالمونلا انتريتيديس، سالمونلا دابلين و سالمونلا ليمت[79] ايجاد مي شود. خرگوش‌هاي جوان و آبستن حساس‌تر مي‌باشند (12،24).

عامل بيماري ممكن است اشكال متعددي را ايجاد نمايد، اما معمولاً با ويژگي آنتريت شناخته ميشود. نشانه هاي باليني شامل خشن شدن پوشش خارجي، بي اشتهايي، لاغري، تورم ملتحمه،‌ رنگ‌پريدگي و اسهال مي‌باشد. بزرگ شدن طحال نيز ديده شده و نهايتاً حيوان در صورت شدت جراحات مي‌ميرد (1،12).

7-10-1 سالمونلوز در پرندگان

سالمونلا انواع مختلفی از بيماريهاي حاد و مزمن را در پرندگان ايجاد مي‌كند. گله های طیور آلوده به سالمونلا، مهمترین مخازن اين باكتري می باشند که از طریق زنجیره غذايي به انسان منتقل می شوند. اهميت طيور در میان مخازن حیوانی به این دلیل است که بيشترين موارد جدا‌سازي سالمونلا، از طيور و فرآورده هاي آنها بوده است.

آلودگی های ناشی از سالمونلا در پرنده ها به سه گروه تقسیم می شوند:

گروه اول آلودگی هایی هستند که توسط دو سرووار غیر متحرک سالمونلا گالیناروم و سالمونلا پولوروم ایجاد می شوند. پرندگان میزبان اختصاصی این دو نوع سالمونلا هستند. اين دو بیماری در اكثر جوانب نظير تاريخچه، علايم باليني، اپي‌زئوتيولوژي، جراحات، كنترل و برنامه‌هاي ريشه‌كني مشابه هم می باشند. اخيراً دو سروتيپ پولوروم و گاليناروم را بخاطر شباهت‌هاي فراوان در طبقه‌بندي جديد بعنوان يك سروتيپ پولوروم- گاليناروم[80] در نظر ميگيرند.

بيماري پولوروم و تيفوئيد ماكيان بيماريهاي سپتي‌سميكي می باشند كه در درجه اول ماكيان و بوقلمون ها را مبتلا ميكنند. سایر پرندگان مثل بلدرچين، قرقاول، اردك، طاووس و مرغ شاخدار نيز حساس هستند. هر دو بیماری می توانند از طریق تخم بواسطه عفونت تخمدانی منتقل شوند. سروتيپ پلوروم- گاليناروم بشدت وابسته به ميزبان است و ندرتاً در ميزبان‌هاي ديگر جز ماكيان و بوقلمون ايجاد علائم باليني و يا مرگ و مير مي‌كند.

تلفات ناشي از عفونت با سالمونلا پولوروم اكثراً در 3-2 هفته اول زندگی اتفاق مي افتد و عفونت حاد در پرندگان مسن‌تر كمتر ديده ميشود. بر خلاف بیماری پولوروم، تيفوئيد ماكيان بيشترين ابتلا و تلفات را در ميان پرندگان بالغ ايجاد مي‌كند، اگرچه گزارش‌هايي از تلفات در جوجه‌هاي جوان ناشی از اين بيماري وجود دارد.

در انتقال اين سروتيپ‌ها به طيور اهلي، علاوه بر تماس مستقيم با پرندگان بيمار و حامل، پرندگان وحشي، پستانداران و مگس‌ها ممكن است نقش داشته باشند. نكته مهم در انتقال سالمونلا پولوروم و گاليناروم، انتقال عمودي است، كه در این بیماری ها امكان انتقال آلودگي از يك نسل به نسل بعدي فراهم ميشود.

تلفات جوجه‌هاي تازه هچ شده و یا مرگ در پوسته، غالباً به دنبال انتقال عمودي آلودگي رخ مي‌دهد. در جوجه‌هاي مسن تر، سبب افسردگي، تب، بي‌اشتهايي، اسهال سفيد گچي و مرگ ميشود. جوجه‌ها به سختي تنفس مي كنند و پرهاي ژوليده دارند. كوري و تورم مفاصل از جمله تورم مفصل خرگوشی نيز از ديگر علائمي است كه ممكن است ديده شود. در پرندگان بالغ كاهش توليد تخم، كاهش باروري و جوجه‌درآوري و آنتريت مشاهده ميشود (133).

ميزان ابتلا و تلفات اين دو بيماري بسته به سن، سويه پرنده، تغذيه و مديريت گله متفاوت است. در تيفوئيد ماكيان ميزان تلفات 93-10 درصد (81) و در مورد بيماري پولوروم 100- 0 درصد متغير است.

بيماري‌هاي پولوروم و تيفوئيد اگرچه از نظر بهداشت عمومي بي اهميت هستند، اما بخاطر تلفات و خسارات فراوان همواره مورد توجه بوده و روش‌هاي كنترل و ريشه‌كني براي آنها اجرا شده و خوشبختانه موارد اين بيماريها در ميان پرندگان اهلي رو به كاهش است (1).

گروه دوم آلودگی هایی هستند که توسط سروتیپ های متعددی از سالمونلا ایجاد می شوند که متحرک بوده و اختصاصیت میزبانی ندارند. این سالمونلاها، سالمونلاهای پاراتیفوئیدی بوده و تقریباً در همۀ حیوانات اهلی و وحشی یافت می شوند. این نوع سالمونلا ها بدلیل ایجاد بیماری در انسان از طریق غذا های آلوده با منشا طیور، اهمیت دارند. آلودگی های پاراتیفوئیدی در پرنده ها بسیار معمول است، اما بندرت موجب ایجاد بیماری حاد سیستمیک می شود، مگر این که پرنده بسیار حساس بوده و یا تحت شرایط استرس زایی قرار داشته باشد. عفونت سالمونلا در مرغان و بوقلمون اغلب بدون بروز علائم بالینی است و گهگاهی بدلیل کلونیزاسیون مکرر دستگاه گوارش و ارگان های داخلی منجر به آلودگی لاشه طیور در زمان کشتار می گردد. بعضی از این سروتیپ ها به خصوص سالمونلا انتریتیدیس از طریق تخمدان می تواند وارد تخم مرغ شده و آن را آلوده سازد. عدم رعايت بهداشت مواد غذايي در هنگام توليد و فرآوري غذا قبل از مصرف ممكن است زمينه تكثير سالمونلا را فراهم كند كه در نتيجه آن، ايجاد گاسترو آنتريت در مصرف‌كنندگان امري اجتناب ناپذير خواهد بود. بنابراين، با توجه به اهميت اين نوع عفونت‌ها در طيور، تلاش‌هاي بسياري در جهت تشخيص سالمونلا در طيور و فرآورده‌هاي آن‌ها صورت گرفته است. عفونت‌هاي پاراتيفوئيد در طيور در مقايسه با عفونت‌هاي حاصله از سروتيپ‌هاي غير متحرك بخاطر وجود منابع آلوده‌كننده متنوع براي آنها بسيار دشوارتر است.

گروه سوم آلودگی هایی هستند که توسط سالمونلا انتریکا تحت گونۀ آریزونا ایجاد می شوند. این ارگانیسم هرچند از لحاظ بیوشیمیایی، تحت گونۀ مشخص و متمایزی است، اما در بوقلمون های جوان بیماری سپتی سمی حادی ایجاد می کند که از لحاظ بالینی با سایر آلودگی های سالمونلایی تفاوت ندارد (133).

سالمونلوز بيماري مهمي در پرندگان وحشي و آزاد پرواز به شمار نمي‌آيد، با اين حال گزارش‌هايي از تلفات پرندگان وحشي كه از ايستگاه‌هاي تغذيه ای استفاده مي كردند، در ايالات متحده، كانادا و اروپا وجود دارد. اين تلفات عمدتاً توسط سالمونلا تايفي‌موريوم ايجاد شده و اکثر گنجشك‌ سانان را درگير ساخته بود. در ميان تلفات سار اروپائي[81]، پرنده سياه[82]، دم جنبانک[83] و قمری مورنينگ[84] نيز وجود داشت (52).

سالمونلا گاهی از پرندگان شکاری مثل عقاب و شاهين جدا شده است و در اين موارد علت عفونت احتمالا تغذيه اين پرندگان از پرندگاني مثل بلدرچين و کبوتر بوده است. بطور کلی وقوع عفونت سالمونلا در پرندگان شکاری نسبت به ساير پرندگان کمتر می باشد. کرک پاتریک[85] در مطالعه ای ميزان آلودگی سالمونلایی را در پرندگان شکاری 9/1 درصد در ميان 105 نمونه بررسی شده، گزارش کرد (114).

پرندگان وحشی می‌توانند به عنوان مخزن در انتقال سالمونلا عمل کنند. پرندگان وحشی مانند گنجشک ها با ورود به سالن های پرورش طیور می توانند سبب آلودگی به سالمونلا در پرندگان پرورشی شوند. مدفوع پرندگان وحشی مختلف شامل گنجشک، کلاغ، زاغ و کبوتر وحشی ممکن است دارای سالمونلا باشد و بویژه در سالن هایی که این نوع پرندگان براحتی به داخل و خارج رفت و آمد داشته باشند، زمینه آلودگی آب و غذای پرندگان را فراهم می آورند. بنابراین ایجاد شرایطی که از رفت و آمد آزادانه پرندگان وحشی به سالن های پرورش جلوگیری کند، بسیار مفید به نظر می رسد. در مطالعاتی که در مورد نقش پرندگان وحشی در انتقال سالمونلا در سوئد انجام گرفت، مشخص شد که مرغ نوروزی سر سياه[86] که يک پرنده دريائی مهاجر است، بعنوان مخزن اصلی سالمونلا در انتقال اين باکتری به ساير پرندگان در اين کشور نقش دارد (17،124).

بيشترين سروتيپ جدا شده از پرندگان وحشی، تايفي‌موريوم است. استرس های مختلف مانند تغذيه نامناسب و سرمای زياد، پرندگان را به بروز بيماری بالينی مستعد می‌کند. عفونت سالمونلائی در پرندگان وحشی مانند گنجشک‌ سانان، که بصورت دسته‌ای بر روی زمين تغذیه می کنند، بیشتر ناشی از آلودگی دانه ها به مدفوع می باشد (47،79).

11-1 عفونت های پاراتیفوئیدی

اين عفونت‌ها توسط سروتيپ‌هاي متحرك و متنوعي که پاراتیفوئید نامیده می شود ايجاد ميشوند. این سروتیپ ها طیف وسیعی از میزبان ها (بی مهرگان و مهره داران، حیوانات اهلی و انسانها) را در سراسر دنیا آلوده کرده و ناقل بیماری را بدون علایم بالینی و گاهی بیماری بالینی ایجاد می کنند (32). بیماری اولین بار در پرندگان، در سال 1895 از آنتریت عفونی در کبوترها گزارش گردید. سالمونلا های پاراتیفوئیدی بعنوان عامل مهم در مسمومیت های غذایی انسان به شمار می آید. غذاي آلوده به باکتری بويژه پروتئين‌هاي حيواني، که به دلیل پیشرفت های صورت گرفته در صنعت طیور، تغییر الگوی مصرف، نحوه زندگی و علایق موجود، مورد توجه قرار گرفته است، بعنوان يك منبع آلوده‌ كننده شناخته می شود. گوشت و تخم آلودۀ پرندگان همواره جزء مهمترین منابعی می باشند که موجب شیوع عفونت های سالمونلایی در جوامع انسانی شده اند. کنترل عفونت های پاراتیفوئیدی در گله های طیور موضوع مهمی است که از لحاظ اقتصادی و سلامت جوامع انسانی اهمیت فوق العاده ای دارد (133).

1-11-1 عفونت های پاراتیفوئیدی در طیور جوان

عفونت پاراتيفوئيدي در مرغان تحت تاثیر سن، متفاوت می باشد و در طیور تازه هچ شده در مقایسه با پرندگان مسن تر، عواقب شدیدتری را در پی دارد. شدت بیماری و درصد تلفات در پولت ها و مرغان جوان حساس، بالا است. پرندگان مسن تر به طور قابل توجهی حساسیت کمتری به اثرات کشنده سالمونلای پاراتیفوئید دارند و ممکن است که کلونیزاسیون روده ای و حتی انتشار سیستمیک را بدون بروز علائم بالینی و تلفات تجربه کنند. ایجاد مقاومت به سالمونلا در پرندگان جوان اغلب به کسب میکروفلور حفاظت کننده نسبت می دهند که با سالمونلا در اتصال به مخاط روده رقابت و یا تولید فاکتور های آنتاگونیست ممانعت کننده رشد می کند. بنابراین هنگامی که سالمونلا تایفی موریوم به صورت داخل دهانی به جوجه های دو روزه تلقیح شد، در مقایسه با جوجه های 7-3 روزه، تعداد بیشتری باکتری به سکوم جوجه های جوان تر می چسبد. چنین مقاومتی ممکن است تا 36 ساعت، پس از تفریق جوجه ها ایجاد شود (133،136).

عفونت پاراتیفوئیدی درجوجه ها از طریق دهانی، داخل کلواکی، داخل نایی، داخل چشمی، ناف و آئروسول ایجاد شده است. نتایج معمول عفونت های پاراتیفوئیدی درجوجه ها و پولت ها، مبتنی بر سه مرحله است. در تلقیح داخل دهانی سالمونلاهای پاراتیفوئیدی، ابتدا کلونیزاسیون روده ای اتفاق می افتد، که سبب دفع مداوم باکتری در مدفوع پرندها می گردد. انتقال جانبی سالمونلا در شکل طبیعی ممکن است روند کندتری داشته باشد. در مرحله بعدی، تهاجم باکتری به مجرای سیستم گوارشی اتفاق افتاده و سالمونلا در سیستم ماکروفاژی–فاگوسیتی کبد و طحال تکثیر پیدا می کند و متعاقب آن به سایر ارگان های داخلی هجوم می برد. در مرحله سوم گاهی باکتریمی وسیعی اتفاق می افتد و معمولاً تلفات بالایی ایجاد می کند. میزان بروز تلفات و کلونیزاسیون روده ای شدیداً مرتبط به میزان سالمونلایی دارد که به صورت داخل دهانی تلقیح شده است (10،111،132).

تلفات ناشی از عفونت طبیعی سالمونلای پاراتیفوئیدی در طیور، اغلب در حدود 7-3 روزگی به حداکثر خود می رسد. مطالعه تجربی عفونت های پاراتیفوئیدی در طیور جوان نشان داده است که پرنده های تازه هچ شده در برابر سالمونلا حساسیت بسیار بالایی دارند، در صورتی که این حساسیت با گذشت زمان کاهش می یابد. به عنوان مثال دز خوراکی 109 سالمونلا تایفی موریوم، در جوجه های گوشتی یک روزه 50 درصد و در جوجه های 3 روزه 20 درصد، کشنده بود، اما در سن 7 روزگی هیچ تلفاتی را موجب نشد(69،110،132).

در جوجه های تازه هچ شده، میزان کلونیزاسیون روده ای و تهاجم به ارگان های داخلی در مقایسه با پرندگان مسن تر بالاتر است. دوام سالمونلا در بافت های مختلف در زمان آلودگی تحت تأثیر سن پرنده می باشد (54). کلونیزاسیون دائمی دستگاه گوارش بعد از آلودگی جوجه ها با سروتیپ های مختلف سالمونلا تا سن دو روزگی مشاهد شد، اما هنگامی که در سن سه هفتگی آلوده شدند، مشاهده نشد. تماس جانبی جوجه ها در مدت 24 ساعت پس از هچ، گزارش شده است، که سبب دفع این باکتری از طریق مدفوع حداقل به مدت 28 روز می شود(113). حضور سالمونلا تایفی موریوم و سالمونلا انتریتیدیس در روده ها متعاقب تلقیح داخل دهانی جوجه ها در سن یک روزگی بیشتر از سن 7 روزگی می باشد. تلقیح 102 سالمونلا انتریتیدیس به جوجه های یک روزه در مقایسه با تلقیح 109 باکتری به جوجه های یک هفته، منجر به عفونت گوارشی مداوم تری شد. بعد از تلقیح دهانی جوجه های یک روزه با سالمونلا انتریتیدیس، این باکتری در مجرای گوارشی مانده و در مدفوع بیش از نیمی از پرنده ها در سن 24 هفتگی جدا گردید. سایر محققین نشان دادند، که تعدادی از جوجه های آلوده شده با سالمونلا انتریتیدیس در سن 2 روزگی، تا سن 64 هفتگی عفونی بودند. کاهش حساسیت سنی به عفونت دائمی با سالمونلا انتریتیدیس و همچنین در ارگان های داخلی جوجه های تلقیح شده به صورت داخل دهانی، مشاهده شده است. برخی از ارگان های داخلی بر اساس گزارشات تا یک سال پس از تلقیح جوجه ها در سن یک روزگی مثبت شده اند (44،133،149).

2-11-1 عفونت های پاراتیفوئیدی در طیور بالغ

آلودگی های طیور بالغ با سالمونلای پاراتیفوئیدی، معمولاً همراه با بیماری و تلفات نبوده و در مرغان تخم گذار بالغ ممکن است تلفات محدودی مشاهده شود. آلودگی تجربی مرغان بالغ با دوزهای بالای سالمونلای پاراتیفوئید از راه دهانی، اغلب هیچ علائم مشخص بالینی را بوجود نیاورده است (86). اگرچه تلقیح داخل دهانی سالمونلا انتریتیدیس به مرغان تخم گذار، منجر به باکتریمی و انتشار گسترده سیستمیک در ارگان های داخلی شده است، اما پرندگان تلقیح شده جز اسهال خفیف، از لحاظ بالینی طبیعی باقی ماندند. معمولاًهیچ نوع علائم بالینی بارزی در گله های آلوده به سالمونلا انتریتیدیس مشاهده نمی شود. آزمایشات بافت شناسی تخمدان و مجرای تخم بر مرغان تخم گذار بالغ آلوده، هیچ شواهدی را مبنی بر تغییرات پاتولوژیک شدید نشان نمی دهند، از اینرو با ضایعات مشخص عفونت تخمدانی مزمن ناشی از سالمونلا گالیناروم و سالمونلا پلوروم متمایز می شوند و در صورت وجود ضایعات بالینی و میکروسکوپی، بیشتر در دو هفتۀ اول پس از عفونت دیده می شوند. سایر محققین مشاهده کردند که از ده قطعه مرغ تخم گذار یک ساله، شش مرغ پس از تلقیح دهانی با سالمونلا انتریتیدیس فاژتایپ 4، تلف شدند (133).

دو ویژگی عفونت پاراتیفوئید در طیور بالغ که بیش از همه مشاهده می شوند، شامل کلونیزاسیون روده ای و انتشار سیستمیک به ارگان های داخلی می باشد. طی 4-2 هفته پس از تلقیح تجربی داخل دهانی مرغان یا بوقلمون ها، سالمونلا پاراتیفوئید معمولاً از مجرای روده ای و مدفوع درصد بالایی از پرندگان تلقیح شده، جدا می شود. اگرچه میزان کلونیزاسیون روده ای و دفع مدفوعی سالمونلا پس از این مدت به صورت ثابتی کاهش می یابد، اما تعدادی از سویه های سالمونلا انتریتیدیس در مجرای روده ای مرغان تخم گذار، تا ماهها پس از تلقیح دهانی باقی می ماند (67،137).

سالمونلاهای پاراتیفوئید، پس از کلونیزاسیون روده ای، اپیتلیوم روده ای را مورد تهاجم قرار داده و به ارگان های داخلی مختلفی منتشر می گردند. سروتیپ های دیگری نظیر سالمونلا تایفی موریوم، سالمونلا هایدلبرگ و سالمونلا اینفنتیس نیز در طیور، قدرت تهاجم دارند. پس از تلقیح تجربی داخل دهانی پرندگان تخم گذار، سالمونلا انتریتیدیس از ارگان های داخلی مختلف نظیر کبد، طحال، تخمدان، اویداکت، قلب، خون و صفاق جدا شده است. انتشار سالمونلا انتریتیدیس به ارگان های مختلف داخلی نظیر تخمدان و مجرای تخم بر، متعاقب تلقیح داخل وریدی، داخل نایی، ملتحمه، داخل واژن، داخل کلواک، آلوده بودن آئروسول ها با سالمونلا و یا تلقیح با اسپرم آلوده نیز مشاهده شده است. جداسازی سالمونلا انتریتیدیس از دامنه وسیعی از ارگان های داخلی، متعاقب آلوده شدن پرنده به صورت طبیعی به همین نحو گزارش شده است (68،84،87).

اهمیت دیگر آلودگی پرندگان بالغ به سالمونلای پاراتیفوئید،از لحاظ بهداشت عمومی است که تخم مرغ های آلوده به سالمونلا تولید می کنند(133). مکانیسم احتمالی آلودگی تخم مرغها می تواند به دو روش زیر باشد:

1- نفوذ از پوستۀ تخم مرغ در اثر آلوده شدن به مدفوع در طی تخمک گذاری و یا پس از آن

2- آلودگی مستقیم زرده، سفیده، غشاهای زیر پوسته تخم مرغ یا پوستۀ تخم مرغ از طریق خون و قبل از گذاشتن تخم مرغ

بلافاصله بعد از تخم گذاری، محتویات داخل تخم مرغها می تواند از طریق منافذ و شکستگی های ریزی که در پوسته ایجاد می شود به انواع سالمونلاها آلوده شود. در هنگام تخم گذاری، واژن بطرف مجرای گوارشی برمی گردد، این عمل، تخم مرغ را از آلودگی به مدفوع حفظ می کند. از اینرو در مرغ های سالم ،اکثراً پوستۀ تخم مرغ ها در هنگام تخم گذاری آلوده به مدفوع نیست. در صورتی که این کار به درستی انجام نشود، سطح تخم مرغ های تولیدی به مدفوع آغشته شده و با باکتری احتمالی موجود در مدفوع آلوده خواهد شد.

تصویر 5-1- مسیر احتمالی آلودگی دستگاه تولید مثل مرغ به سالمونلا (65)

طیف سرووارهای سالمونلای جدا شده از سطح تخم مرغ با طیف جدا شده از محتویات تخم مرغ همیشه همخوانی ندارد. بدین معنی است که آلودگی محتویات تخم مرغ همیشه از طریق نفوذ از سطح تخم مرغ صورت نمی گیرد. در بیشتر مواقع از داخل تخم مرغها نیز سالمونلا انتریتیدیس جدا شده است (تصویر 5-1).

باور بر این است که کلونیزاسیون بخش فوقانی اویداکت، نقش مهمی در آلودگی تخم مرغ دارد. شیوع و نفوذ باکتری سالمونلا به تخمدان از طریق خون نیز اتفاق می افتد. باکتریها در نزدیک غشای پایۀ سلول های تکا ممکن است قرار گرفته و از این طریق به غشای پایه و زرده نفوذ کنند. سالمونلا انتریتیدیس پس از رسیدن به سطح خارجی زرده، به غشای ویتلین نفوذ کرده و وارد محتویات زرده می شود. بدین ترتیب در صورت آلوده بودن تخمدان با سالمونلا، زرده آلوده تولید خواهد شد. متعاقب عفونت های تجربی، سالمونلا انتریتیدیس از لایه های بافتی احاطه کنندۀ زرده واقع در فولیکول های پیش اوولاسیون جدا شده است. علاوه بر این سالمونلا انتریتیدیس به سلولهای گرانولوزا تمایل داشته و در این سلولها تکثیر می یابد. لایه سلولی گرانولوزای فولیکول های پیش اوولاسیونی ممکن است، محلی برای کلونیزاسیون تخمدان جوجه ها توسط سویه های مهاجم سالمونلا انتریتیدیس باشد.

همانطور که گفته شد سالمونلا انتریتیدیس عمده ترین سروتیپی است که از محتویات داخل تخم مرغ جدا می شود و این باکتری بیشتر از آلبومین جدا می گردد. آلودگی آلبومین توسط سالمونلا انتریتیدیس در هنگام عبور تخم مرغ از اویداکت اتفاق می افتد، بدین ترتیب که آلودگی از طریق سیستم گردش خون به مگنوم رسیده و این ارگان به باکتری سالمونلا آلوده می شود. مگنوم محل ترشح سفیده تخم مرغ می باشد و آلودگی آن منجر به آلوده شدن سفیده تخم مرغ می گردد (65).

باکتری سالمونلا از طریق سیستم گردش خون به ایستموس نیز می رسد. ترشح فیبری ایستموس غشای پوسته را بوجود می آورند. تولیدات گرانول های ترشحی سلولهای بافت عضلانی ایستموس در داخل مجرا با هم یکی شده و تشکیل فیبری را می دهند که از دهانۀ غده تا لومن مجرای تولیدمثلی کشیده شده است. بنابر این باکتری سالمونلا انتریتیدیس که در سلولهای غده ای ایستموس قرار دارد براحتی به داخل تخم مرغهای در حال تشکیل وارد می شود. نظریه ای وجود دارد که سالمونلا انتریتیدیس بواسطۀ فیمبریۀ تیپ I به ترشحات ایستموس چسبیده و موجب آلودگی غشاهای پوستۀ و در نتیجه آلودگی تخم مرغهای تولیدی می گردد. گیرنده های اتصالی که نوعی گلیکوپروتئین مانوزیل دار هستند در داخل سلولهای غده ای توبولار استیموس قرار دارند (49).

غشای داخلی پوستۀ تخم مرغ، عوامل ضد میکروبی آلبومین را در داخل تخم مرغ نگه داشته و پس از قرار گرفتن باکتری سالمونلا انتریتیدیس در بخش داخلی پوستۀ، آن را از فاکتورهای ضدمیکروبی سفیدۀ تخم مرغ محافظت می کند. بنابراین آلودگی جنین ممکن است تا زمان نوک زدن جوجه به پوسته تخم مرغ به تعویق بیفتد، این مطلب ممکن است بیانگر این مسأله باشد که چرا در انتقال عمودی، درصد باروری و هچ زیاد تحت تأثیر قرار نمی گیرد (133،49).

آلودگی داخل واژنی پرنده ها با سالمونلا، بصورت بالارونده تنها منجر به آلودگی قسمت های تحتانی اویداکت شده و موجب آلودگی تخم مرغ های تشکیل شده نیز می شوند. این نوع آلودگی تخم مرغ در ایستموس، رحم، واژن یا کلواک و بندرت در قسمت های فوقانی اویداکت و تخمدان اتفاق می افتد. امروزه کاملا مشخص شده است که عفونت بالارونده از کلواک تنها روش دسترسی باکتری به اویداکت نیست.

قبل از تشکیل پوسته، تخم مرغ در حال تشکیل می تواند در اثر عفونت پایین رونده از بافت تخمدانی آلوده، عفونت بالارونده ناشی از کلونیزاسیون باکتری در بخش های تحتانی سیستم تولیدمثلی (رحم، کلواک و واژن) و عفونت های جانبی اویداکت فوقانی آلوده شود. انتقال باکتری از صفاق به اویداکت گمان می رود که از طریق ماکروفاژها نیز صورت گیرد.

شکل تجربی کلونیزاسیون اویداکت با سالمونلا انتریتیدیس از طریق روش های خوراکی، داخل وریدی، داخل عضلانی، واژن، کلواک و آئروسول ایجاد شده است که در تمام این روش ها، آلودگی تخم مرغ اتفاق افتاده است. روش تزریقی و آئروسول منجر به آلودگی بیشتر تخم مرغها و ارگانهای تولیدمثلی شده است. بعضی از روش های غیرمعمول انتقال، نظیر ایجاد آلودگی از طریق تلقیح اسپرم آلوده نیز موجب ایجاد عفونت با سالمونلا انتریتیدیس شده است. تلقیح سالمونلا انتریتیدیس به بافت ملتحمه چشم مرغهای تخم گذار نیز منجر به عفونت سیستمیک و کلونیزاسیون تخمدان و اویداکت گشته، اما تخم مرغها کمتر آلوده شدند (65،71).

کلونیزاسیون اویداکت محدود به چسبیدن باکتری به سطح اپیتلیوم و ترشحات آن نمی باشد. در فرم تجربی و طبیعی آلودگی با سالمونلا انتریتیدیس، این باکتری با سلولهای غدد توبولار اویداکت نیز همراه بوده است. با استفاده از روش ایمونوهیستوشیمی، درتلقیح داخل صفاقی بلدرچین های ژاپنی، سالمونلا انتریتیدیس نه تنها در سطح مخاطی و داخل اپیتلیوم مخاطی دیده شده است بلکه در بافت های عمقی تر بافت های استرومای اویداکت نیز یافت شده است (49).

بطورکلی، در انتقال عمودی تعداد کمی باکتری در تخم مرغها وارد می شود که میزان باکتری ها در آلودگی های طبیعی و تجربی، کمتر از CFU[87]20 و یا به طور متوسط CFU220 می باشد. در گله های تجاری آلوده، گزارش شده است که میزان آلودگی کمتر از یک باکتری در هر میلی لیتر از آلبومین تخم مرغ های تولید شده بوده است. محققی بنام کلر[88] دریافت که تخم مرغ های در حال تشکیل نسبت به تخم مرغهای گذاشته شده، آلودگی بیشتری دارند (93).

در مرغان تخم گذار، آلودگی تخم مرغها بصورت هر چند وقت یکبار و دوره ای اتفاق می افتد و ممکن است در اویداکت یک مکانیسم ظهور دوباره و تکراری سالمونلا، وجود داشته باشد. این حالت ممکن است در اثر استرس، تغییرات هورمونی، تغییر سطح مقاومت وابسته به سیستم ایمنی و دیگر فاکتورهای ناشناخته ایجاد شود (48).

در بررسی گله های تخم گذار که به عنوان منبع تخم مرغ های آلوده در بروز بیماری در انسان بودند، مشخص شد که گاهی جدایه های سالمونلا انتریتیدیس، از همان فاژتایپی هستند که از انسان ها جدا شده اند و اغلب این باکتریها پروفایل DNA کروموزومی و پلاسمید مشترکی با یکدیگر دارند.

آلودگی داخلی تخم مرغ ها با سالمونلا انتریتیدیس نتیجۀ رفتار تهاجمی بالای این باکتری است که منجر به کلونیزاسیون تخمدان و مجرای تخم بر می شود. تعداد دیگری از سروتیپ های پاراتیفوئیدی نظیر سالمونلا هایدلبرگ و سالمونلا تایفی موریوم DT104 مقاوم در برابر آنتی بیوتیک، در داخل تخم مرغ های مرغان تخم گذاری که به صورت تجربی آلوده شده بودند، یافت شده است (27،111).

گزارشات مربوط به تخم مرغ های آلوده به سالمونلا انتریتیدیس توسط گله های تجاری معمولاً بسیار پایین بوده است. در سال 1995 طی گزارشی از بین 738000 تخم مرغ آزمایش شده، 191 تخم مرغ به سالمونلا انتریتیدیس آلوده بودند، در حالیکه سالمونلا تایفی موریوم تنها از یک تخم مرغ جدا گشت (147). میزان شیوع سالمونلا انتریتیدیس در داخل تخم مرغ های گله های تجاری کمتر از یک درصد بوده و درآزمایشات تجربی بطور معمول 5/27-0 درصد گزارش شده است. در دو گله تخم گذار در کانادا که سالمونلا انتریتیدیس از نمونه های محیطی و بافتی جدا شده بود، کمتر از 06/0 درصد تخم مرغ های نمونه گیری شده آلوده بودند. در امریکا، میزان شیوع آلودگی تخم مرغ های 18 فارم از 60 فارم تجاری که سالمونلا انتریتیدیس از محیط شان جدا شده بود، 0264/0 درصد بود. تخم مرغ هایی که به صورت طبیعی آلوده شده اند، معمولاً تعداد بسیار کمی سالمونلا انتریتیدیس دارند، اما در صورتی که در دمای مناسب رشدشان قرار گیرند، جمعیت سالمونلا انتریتیدیس در تخم مرغ ها، به میزان بسیار خطرناکی می تواند افزایش یابد. آلودگی محتویات تخم مرغ ها توسط سالمونلا، همچنین در مرغان تخم گذاری که به صورت تجربی آلوده شده اند، مشاهده شده است. پس از تلقیح دهانی مرغان با سالمونلا انتریتیدیس، این باکتری در زرده و آلبومین تشخیص داده شده است، اگرچه اغلب تعداد بسیار کمی از این باکتری در هر میلی لیتر از محتویات تخم مرغ وجود داشت (147،47).

3-11-1 عوامل مستعد کننده

تعدادی از عوامل مختلف، شدت آلودگی ناشی از سالمونلاهای پاراتیفوئیدی را در پرنده ها افزایش داده و یا دوره زمانی آلودگی با سالمونلا را تحت تأثیر قرار می دهند. آلودگی قبلی با کوکسیدیاهایی نظیر آیمریا تنلا[89] توانایی کلونیزاسیون سروتیپ های مختلف سالمونلا در روده مرغ ها را افزایش می دهند. آلودگی مرغ ها با آیمریا تنلا سبب بازگشت عفونت قبلی سالمونلا انتریتیدیس شده است. طی ابتلای پرنده ها با بیماری کوکسیدیوز، میزان اسیدهای چرب آزاد که از رشد سالمونلاها جلوگیری می کنند کاهش یافته و پتانسیل اکسیداسیون و احیا در روده افزایش می یابد. در یکسری مطالعات دیگر مشاهده شد که ایمریا تنلا ضخامت لایه لامیناپروپریای روده را افزایش داده و باعث کاهش تهاجم سالمونلا انتریتیدیس به ارگان های داخلی می شود هر چند بعضی از محققان این مورد را در تحقیقات خود مشاهده نکرده اند. آلودگی پرنده ها با باکتری و یا ویروس های مضعف ایمنی، روند آلودگی با سالمونلا تایفی موریوم را تحت تأثیر قرار می دهد. محققی مشاهده نمود که آلودگی اولیه جوجه های یکروزه با ویروس رتیکولواندوتلیوز[90]، باعث افزایش تلفات ناشی از تلقیح سالمونلا تیفی موریوم گردید. در مطالعه ای دیگر مواجهه قبلی با ویروس بیماری گامبوروی عفونی[91] باعث افزایش تلفات ناشی از آلودگی با سالمونلا تایفی موریوم و سالمونلا انتریتیدیس شد. تضعیف ایمنی سلولی ناشی از باکتری کورینه باکتریوم پارووم[92] نیز باعث افزایش میزان آلودگی جوجه ها با سالمونلا تایفی موریوم شده است.

عوامل محیطی و مدیریتی نظیر شرایط استرس زا باعث حساسیت طیور در برابر سالمونلای پاراتیفوئید می شوند. وضعیت سلامتی گله، مدیریت بستر، تهویه و سیستم آبرسانی در افزایش آلودگی گله های تجاری تخم گذار آمریکا با سالمونلا انتریتیدیس موثر بوده اند. در پرنده هایی که سالمونلا به صورت تجربی به آنها تلقیح شده بود، نگهداری شان در شرایط غیر بهداشتی و بالا بودن میزان تراکم شان در واحد سطح موجب افزایش آلودگی سکوم شان با سالمونلا انتریتیدیس شد. در جوجه هایی هم که با سالمونلا ورثینگتون[93] تلقیح شده بودند کاهش دمای محیط در حد C° 8-5 میزان تلفات را بطور قابل توجهی افزایش داد. محرومیت از آب نیز میزان دفع مدفوعی سالمونلا تایفی موریوم در مرغ ها را افزایش داده است. قطع غذا قبل از کشتار جوجه های گوشتی منجر به افزایش آلودگی سالمونلایی در چینه دان پرنده ها شده است. در مرغهای تخم گذار که بصورت تجربی با سالمونلا انتریتیدیس آلوده شده بودند تولک بردن و قطع غذا، باعث افزایش دفع مدفوعی سالمونلا شده و ضایعات روده ای شدیدتر شد، همچنین میزان تهاجم باکتری در کبد، طحال و باقی ارگان های داخلی افزایش یافت. تولک بری تعداد لازم سالمونلا انتریتیدیس جهت جایگزینی در روده مرغها را کاهش داده و باعث برگشت عفونت های قبلی سالمونلا انتریتیدیس می شود. در طی تولک بری، قطع دان موجب کاهش لاکتوباسیل های محافظتی چینه دان، افزایش میزان pH و کاهش اسیدهای چرب آزاد موجود در چینه دان می شود. در آمریکا، عنوان شده که تولک بری بعنوان یک عامل خطرزای مهم در ابتلای فارم های تخم گذار با سالمونلاانتریتیدیس است. مطالعات اخیر نشان می دهد که تولک بری را می توان از طریق اجرای رژیم های متفاوت غذایی نظیر استفاده از غلات گندم و یونجه و بدون نیاز به قطع دان و افزایش حساسیت در برابر سالمونلا انجام داد (133).

4-11-1 منابع، ناقلین و انتقال

سالمونلاهای پاراتیفوئید از طریق منابع متعددی وارد گله های طیور می شوند. مواد غذایی بدلیل آلودگی پروتئین های حیوانی و دیگر عناصر تشکیل دهنده، اغلب بعنوان منابع احتمالی سالمونلا مطرح می باشند. سالمونلا از طریق گرد و غبار موجود نیز می تواند وارد مواد غذایی شود. آلودگی به سالمونلا در 58 درصد از نمونه های پس دان (مش) و 92 درصد از نمونه های مربوط به پودر استخوان و گوشت گزارش شده است(44). دان های آسیاب شده و آردی در مقایسه با دان پلت شده اغلب به عنوان منابع آلوده به سالمونلا مطرح هستند. سروتیپ های جدا شده از کبد طیور و لاشه ها گاهی مرتبط با سروتیپ هایی است که از مواد غذایی جدا شده اند. مطالعه ای که در ژاپن انجام گرفت نشان داد که سالمونلا انتریتیدیس جدا شده از دان و تخم مرغ های تولیدی مربوط به یک فارم تجاری، الگوی DNA کروموزومی مشابهی داشته اند(135). مطالعات تجربی نشان می دهد که جوجه ها براحتی می توانند توسط تعداد کمی از سالمونلاهای پاراتیفوئید موجود در دان آلوده شوند. سالمونلا به مدت دو سال در دان آلوده شده به روش تجربی زنده باقی ماند.

ناقلین بیولوژیکی می توانند سالمونلا را در گله های طیور منتشر و تقویت کنند. در مطالعه ای در 10 فارم تخم گذار در انگلستان، انگشت نگاری مولکولی[94]، جدایه های سالمونلا انتریتیدیس را از ناقلین وحشی، محیط مرغداری، موش، تخم مرغ ها و مرغ ها بهم ارتباط می دهد(104). حشرات و سایر بی مهرگان نظیر مگس ها، سوسک های بستر یا سوسک های سیاه، سوسک های زمینی، سوسک های حمام و هزارپایان می توانند سالمونلا را به صورت خارجی و گاهی به صورت داخلی حمل کنند. موش ها به عنوان ناقلین مهم سالمونلا انتریتیدیس در گله های تخم گذار شناخته شده اند. یک قطعه از مدفوع موش می تواند حاوی 105 باکتری سالمونلا انتریتیدیس باشد. در مطالعۀ وسیع گله های تخم گذار تجاری در آمریکا، میزان شیوع سالمونلا انتریتیدیس در مرغداریی هایی که از لحاظ حضور موش مثبت بودند، نزدیک به چهار برابر بیشتر از مرغداری های عاری از موش بوده است (66). پرندگان وحشی متعددی می توانند عفونت سالمونلا را حمل کنند و تماس با این پرندگان و یا مدفوع آن ها، گاهی بعنوان عامل خطرزا برای طیور تجاری می باشد. انسانها نیز می توانند بعنوان منبع انتقال سالمونلا به طیور باشند، به طوری که در کالیفرنیا، فاضلاب های انسانی آلوده ای که جهت آبیاری گیاهان استفاده می شد، عفونت سالمونلایی را به حیوانات وحشی و گله های تجاری تخم گذار منتشر کرد (17،94).

انتقال عمودی سالمونلاهای پاراتیفوئید به نتاج گله های مادر آلوده می تواند منجر به آلودگی داخلی و خارجی تخم مرغ ها شود. پوستۀ تخم مرغ اغلب در طی مراحل تخم گذاری توسط آلودگی مدفوعی سالمونلاهای پاراتیفوئید آلوده می شود. نفوذ سالمونلا به داخل و یا از طریق پوسته و یا غشاهای پوسته می تواند سبب انتقال مستقیم آلودگی به جنین در حال تشکیل شود و یا اینکه می تواند منجر به مواجهه جوجه ها به عفونت سالمونلا در هنگام شکستن ساختار پوسته در طول هچ شود. تعدادی از سروتیپ های پاراتیفوئید خصوصاً سالمونلا انتریتیدیس، می تواند قبل از تخم گذاری در داخل محتویات تخم مرغ وارد شود. پیامد انتقال داخل تخمدانی آلودگی به نتاج، یکی از جنبه های مهم در اپیدمیولوژی سالمونلا انتریتیدیس در مرغان می باشد (67). سروتیپ های مشابه سالمونلا که مسئول تلفات در جوجه های مرغ و بوقلمون می باشند، از گله های مادرشان نیز جدا شده است (100). بررسی ده فارم در فرانسه نشان داد که بالاترین سهم در توزیع احتمالی سروتیپ های سالمونلا در مرغداری های گوشتی مربوط به جوجه های خودشان می باشد و ناشی از محیط نیست (101).

هر سالمونلای پاراتیفوئیدی که در داخل و یا در سطح تخم مرغ ها حمل شود، می تواند به صورت وسیعی در هچری ها پخش گردد. هنگامی که جوجه مرغ ها یا بوقلمون ها به پوستۀ تخم نوک می زنند، سالمونلا در داخل هوا آزاد شده و در داخل هچری بر روی کرک پر ها و سایر باقی مانده ها به گردش در می آید. طی مطالعه ای در آمریکا، سالمونلا از 17 درصد نمونه های مربوط به پوستۀ تخم مرغ و 21 درصد نمونه های مربوط به شستشوی هچری های گوشتی تجاری جدا شده است(22). در مطالعۀ مشابه دیگر، سالمونلا (12 سروتیپ مختلف) از حدود بیش از 75 درصد نمونه های قطعات تخم مرغ، نقاله حمل جوجه و پد های کاغذی از هچری های گوشتی جدا شد. پرندگان تازه هچ شده که فاقد میکروفلور روده ای محافظت کننده هستند، برای کلونیزاسیون روده ای سالمونلا بسیار مستعد می باشند. تقریباً 44 درصد از جوجه های تخم مرغ های غیر آلوده، در صورتی که همراه با تخم مرغ های با سطح آلوده هچ شوند، با سالمونلا تایفی موریوم آلوده می شوند. شیوع سالمونلا در هچری های گوشتی بسیار بیشتر از سایر مراحل تولید تشخیص داده شده است و سروتیپ های جدا شده در هچری، با آن هایی که از لاشه های نهایی جدا شده اند، مرتبط بوده است(23،39).

انتقال جانبی از طریق تماس پرنده با پرنده، بلع مدفوع یا بستر آلوده، آب آلوده و یا وسایل و پرسنل آلوده ایجاد می شود. جداسازی سالمونلا از محیط جوجه بوقلمون ها، دو هفته پس از قرار دادن پرنده های آلوده در مرغداری به حداکثر خود رسید. مطالعۀ دیگری نشان داد که سالمونلا انتریتیدیس حداقل به مدت یک سال در گرد و غبار موجود در مزارع مرغداری (حتی پس از شست و شو و ضدعفونی مزارع) زنده باقی می ماند. در فرانسه 70 درصد گله های تست شده، دارای نمونه های گرد و غبار یا بستر آلوده به سالمونلا بودند(129). نمونه های اخذ شده از هوای فضای داخل و خارج پنج مزرعۀ تخم گذار تجاری از لحاظ سالمونلا مثبت بود. انتقال تجربی سالمونلا انتریتیدیس از طریق هوا احتمالاً توسط گرد و غبار آلوده صورت می گیرد. یونیزاسیون منفی هوا به عنوان مکانیسمی جهت کاهش انتقال سالمونلا در گله های طیور توسط محدود کردن گردش ذرات گردوغبار، پیشنهاد شده است. در حالت تجربی یونیزه کننده ها، میزان گرد و غبار هوا و نیز انتقال آلودگی سالمونلا انتریتیدیس را از طریق هوا به ماکیان کاهش می دهد (128).

5-11-1 علائم بالینی

عفونت های پاراتیفوئیدی طیور، معمولاً با بیماری در پرندگان خیلی جوان مرتبط است. آلودگی تخم مرغ ها با سالمونلا ممکن است منجر به بروز شدید تلفات سریع جوجه های تازه هچ شده قبل از بروز علائم بالینی، گردد. ابتلا و تلفات می تواند همراه با کاهش قابل توجه وزن و تاخیر در رشد در طی دو هفتۀ اول زندگی بالا باشد، ولی علائم بالینی کمتر در پرندگان مسن تر مشاهده می شود (53). دوره بیماری به صورت طبیعی در پرندگان کوتاه می باشد. علائم آلودگی شدید پاراتیفوئیدی در طیور جوان معمولاً مشابه علائم سایر سالمونلا ها (تیفوئید پرندگان و بیماری پولوروم) و باکتری های ایجاد کننده سپتی سمی حاد می باشد. اگرچه بیماری بالینی به صورت طبیعی مرتبط با عفونت پاراتیفوئید در طیور بالغ نیست، اما بعضی از سویه های سالمونلا انتریتیدیس سبب بی اشتهایی، اسهال و کاهش تولید تخم مرغ در مرغانی که به صورت تجربی آلوده شده بودند، شده است (67،137).

علایم بارز آلودگی های پاراتیفوئیدی در جوجه های مرغ و بوقلمون شامل بی حالی پیشرونده همراه با چشم های بسته، بال های افتاده و پرهای ژولیده است. بی اشتهایی و لاغری معمول می باشد. پرندگان درگیر معمولاً در حال لرزش می باشند و در نزدیک منابع گرمایی جمع می شوند. اسهال آبکی فراوان که اغلب منجر به دهیدراتاسیون و چسبیدن مدفوع به مقعد می شود، مشاهده می شود. کوری و لنگش گهگاهی گزارش شده است (133).

6-11-1 پاتولوژی

در درگیری شدید عفونت پاراتیفوئیدی جوجه های تازه هچ شده، سپتی سمی شدید در حال تشکیل، می تواند منجر به بروز تلفات بالا با جراحات کم و یا غیر قابل مشاهده شود. هنگامی که دوره بیماری طولانی تر گردد، آنتریت شدید اغلب با ضایعات نکروتیک کانونی در مخاط رودۀ کوچک همراه می شود. هسته های سکومی پنیری شکل گاهی اوقات مشاهده می شود. کبد و طحال معمولاً متورم و پرخون به همراه رگه های هموراژیک مشخص و یا کانون های نکروتیک می باشند. کلیه ها نیز ممکن است گاهی بزرگ و پرخون شوند. پری کاردیت و پری هپاتیت فیبرینی غیر چرکی در برخی موارد گزارش شده است. مراحل التهابی خفیف همراه با نفوذ هتروفیل ها به صورت کانونی تا منتشر در تخمدان و اویداکت گله هایی که بصورت طبیعی با سالمونلا انتریتیدیس آلوده شده اند، مشاهده شده است(84). زردۀ منعقد شده و جذب نشده ممکن است در کیسۀ زرده حضور داشته باشد. سایر جراحات شامل پریتونیت، عفونت کیسۀ زرده، پنومونی، وجود چرک در بخش قدامی چشم (هایپوپیون)، التهاب کل کرۀ چشم (پن افتالمیت)، آرتریت چرکی، تیفیلیت سروزی، التهاب کیسه های هوایی و عفونت بند ناف گهگاهی مشاهده می شود (130،133).

7-11-1 بیماریزایی:

سالمونلا می تواند از طریق دستگاه تنفس مخاط و حلق وارد بدن شوند، اما این اجرام عمدتاً از راه دهان وارد شده و در روده، محلی که بیماریزایی خود را آغاز می کنند، جایگزین می شوند. بعضی مواقع ارگانیسم وارد جریان خون شده و بیماری به شکل عمومی در می آید که در این حالت ممکن است سپتی سمی، مننژیت، آنتریت، پنومونی و یا تلفیقی از آن ها مشاهده شود. سالمونلا به سلول های اپیتلیال مجاری روده حمله می کند، سکوم و محل اتصال سکوم به ایلئوم اغلب محل جذب اولیه باکتری است(143). مشاهده شده است که پس از تلقیح داخل دهانی جوجه های یک روزه، سالمونلا انتریتیدیس به سلول های اپیتلیال در نوک کرک ها می چسبد. تهاجم سلول های اپیتلیال روده توسط سالمونلا منجر به یکسری تغییرات پاتولوژیکی می گردد که مایعات روده ای و تعادل الکترولیتی را تحت تاثیر قرار می دهد.

متعاقب تماس سالمونلا با سلول های اپیتلیال روده، مجموعه ای از پروتئین های باکتریایی از طریق سیستم ترشحی تیپ III[95]، کد شده توسط ژن های SPI-1[96] به داخل سلول های میزبان تزریق می شود. پروتئین های ترشح شده با پروتئین های سلولهای اپیتلیال روده تداخل ایجاد کرده و تغییرات سلولی را بوجود می آورند که منجر به توسعه روند بیماریزایی باکتری می گردند. سالمونلا سبب بازآرایی سایتواسکلتال آکتین در محل اتصال باکتری می گردد که منجر به ورود باکتری به داخل سلول می شود. علاوه بر این سالمونلا باعث ایجاد یک پاسخ التهابی در اپیتلیوم روده می شود که موجب نفوذ و مهاجرت سلول های چندهسته ای از طریق سایتوکاین های پیش التهابی تولید شده توسط سلولهای اپیتلیالی می گردد و سلول های چند هسته ای بواسطۀ تولید IL-8 و PEEC[97] به دیوارۀ روده جذب می شوند. تعدادی پروتئین در تهاجم سالمونلا نقش دارند که یکی از مهمترین آنها پروتئین hilA است و ترشح آن بوسیله ژن های مربوط به SPI-1 باکتری کد و کنترل می گردد (4،5،6).

مطالعات متعددی در خصوص نقش پروتئین hilA در جایگزینی و پاتوژنسیته بعضی از سالمونلا ها در حیوانات مختلف انجام گرفته است. در طیور مطالعه ای که با استفاده از سالمونلا انتریتیدیس جهش یافته (فاقد توانایی ترشح پروتئین hilA) در جوجه یک روزه انجام شده نشان می دهد که قدرت جایگزینی باکتری در دستگاه گوارش پرنده در مقایسه با سوش اصلی (مادر) آن کاهش می یابد. در گزارشی دیگر در سال 2007 به جهت اهمیت این پروتئین در پاتوژنسیته باکتری، از سوش hilA به عنوان واکسن برای کاهش جایگزینی سالمونلا انتریتیدیس وحشی در جوجه گوشتی استفاده گردید که نتایج اولیه قابل قبولی بدست آمد (3،5).

باکتری سالمونلا مکانیسم هایی را جهت ماندگاری و تکثیر در داخل ماکروفاژها دارد که از این طریق می تواند به ارگان های داخلی نظیر کبد و طحال انتشار یابد. پس از اینکه باکتری وارد سلول شد، سالمونلا به داخل وزیکول ها رفته و بصورت SCV[98] در می آید. سالمونلا این توانایی را دارد تا از اتصال بین لیزوزوم و SCV جلوگیری کند. تکثیر در داخل ماکروفاژ توسط نوعی از سیستم ترشحی تیپ III که بوسیله SPI-2 کد می شود، تنظیم شده که پروتئین های باکتریایی را در عرض غشای واکوئلی منتقل می کند. سالمونلا مسیر مرگ سلولی را تغییر داده و ماندگاری ماکروفاژ را به نفع خودش تغییر می دهد. باور بر این است که در اوایل التهاب در دیوارۀ روده، باکتری سبب مرگ سلولی (نکروز) می شود که این مسئله بنوبه خود موجب جذب سلولهای ایمنی می شود. در این مرحله باکتری در داخل سلول باقی مانده و موجب تأخیر در شروع آپوپتوزیس می گردد. از اینرو باکتریها زمان کافی برای تکثیر داشته و به بافت های عمقی تر می رسند.

این مراحل می تواند نهایتاً منجر به مرگ سلول و در نتیجه تولید و تشدید اسهال شود. تلقیح داخل دهانی مرغان تخم گذار با سالمونلا انتریتیدیس می تواند موجب ایجاد التهاب در اپیتلیوم و لامیناپروپریای کلون و سکوم مرتبط با نفوذ هتروفیلیک شود. علاوه بر این، تهاجم اپیتلیالی ممکن است سبب جابه جایی سالمونلا بواسطه ماکروفاژها، از طریق غشای پایه به داخل لامیناپروپریا شود. سالمونلا انتریتیدیس تا یک ساعت پس از تلقیح داخل دهانی در مرغان تخم گذار از ارگان های داخلی متعددی جدا می شود. توانایی سالمونلا جهت ماندگاری و تکثیر در ارگان های داخلی خصوصاً کبد و طحال، مرتبط با حدت نسبی سالمونلا در گونه های مختلف میزبانی می باشد. طحال ممکن است مکان محافظت شده ای را فراهم کند که تکثیر داخل سلولی باکتری سالمونلا می تواند بدون مواجهه با مکانیسم های دفاعی میزبان ادامه یابد (133).

8-11-1 ايمني:

پاسخ ایمنی طیور در برابر سالمونلای پاراتیفوئید، دوره و شدت آلودگی را کاهش می دهد و پرنده را در برابر آلودگی دوباره محافظت می کند. این پاسخ همچنین امکان ارزیابی سرولوژیک گله های آلوده را فراهم می کند و به عنوان بنیان تلاش هایی مبنی بر حفاظت پرندگان در برابر عفونت توسط واکسیناسیون به کار گرفته می شود. مشاهده شده است که توسعه ایمنی در هنگام آلودگی دوباره از طریق دهان در جوجه ها با سالمونلا تایفی موریوم (10 هفته پس از تلقیح)، سبب کاهش دفع مدفوعی و پاک شدن سریعتر بافت ها در مقایسه با پرندگان غیر آلوده شده است. تجویز مواد تضعیف کننده ایمنی به جوجه ها، سبب افزایش تلفات مرتبط با عفونت پاراتیفوئیدی می گردد. نتاج مرغان تخم گذار ایمن می تواند درجاتی از ایمنی حفاظت کننده را کسب کند. به هر حال توسعه ایمنی محافظت کننده در برابر چلنج های بعدی سالمونلا لزوماً منجر به پاک شدن عفونت مداوم نمی شود. علاوه بر این عفونت سالمونلایی مرغان می تواند سبب تخلیۀ لنفاوی، آتروفی ارگان های لنفوئیدی و تضعیف ایمنی شود که به موجب آن ایجاد یک حالت ناقل همیشگی را تسهیل می کند (29،78).

سالمونلای پاراتیفوئیدی می تواند پاسخ قوی آنتی بادی را در طیور آلوده سبب شود. پاسخ سرولوژیکی در برابر سالمونلا انتریتیدیس و سالمونلا تایفی موریوم، گزارش شده است که در گروه های مختلف مرغان طی یک دوره یک ساله باقی مانده است. تلقیح تجربی جوجه ها با سالمونلا تایفی موریوم، پاسخ قوی آنتی بادی های IgG، IgA و IgM را در سرم، محتویات روده ای و صفرا القا کرده که توسط آنتی ژن های مرکب از پیکرۀ کل باکتری، لیپوپلی ساکارید، تاژک و پروتئین های خارج غشایی قابل تشخیص بوده است(77). هنگامی که مرغان تخم گذار بصورت داخل دهانی با سالمونلا انتریتیدیس آلوده شوند، آنتی بادی های سرمی توسط اکثر پرندگان طی یک هفته پس از تلقیح، تولید شده است و دو هفته پس از تلقیح به پیک خود رسید. میزان بالای تیتر IgG سرمی در مرغان تخم گذار حداقل 27 هفته پس از تلقیح تجربی داخل دهانی با سالمونلا انتریتیدیس تشخیص داده شده است. در مرغان مادر گوشتی که به صورت طبیعی آلوده شده بودند، 70 درصد پرندگان از لحاظ آنتی بادی سرمی به لیپوپلی ساکارید سالمونلا انتریتیدیس در سن 35 هفتگی مثبت بودند. آنتی بادی علیه سالمونلا انتریتیدیس در زردۀ تخم مرغ هایی که توسط مرغان آلوده تولید شده بودند، نیز یافت شده است. آنتی بادی های اختصاصی تا 9 روز پس از تلقیح تشخیص داده شده است و 5-3 هفته پس از تلقیح در تخم مرغ های تولید شده از مرغانی که بصورت تجربی با سالمونلا انتریتیدیس آلوده شده بودند، به پیک رسید. آنتی بادی علیه سالمونلا انتریتیدیس نیز در تخم مرغ های گله هایی که به صورت طبیعی آلوده شده اند، مشخص شده است(69،94).

پاسخ ایمنی سلولی در برابر سالمونلاهای پاراتیفوئید نیز در پرنده ها مشاهده شده است، هرچند که در مقایسه با پاسخ همورال، به میزان کمتری مورد شناسایی قرار گرفته است. واکنش افزایش حساسیت تأخیری قوی با استفاده از پیکرۀ کل باکتری یا پروتئین های خارج غشایی بین 5-2 هفته پس از تلقیح تجربی ماکیان با سالمونلا تایفی موریوم مشاهده شده است(77). هتروفیل مرغان و بوقلمون ها در برابر سالمونلا خاصیت فاگوسیتک و باکتری کشی بسیار قوی دارد و بصورت بارزی نقش حیاتی را در محدود کردن تهاجم ارگان های داخلی در طی مراحل اولیۀ آلودگی با سالمونلا انتریتیدیس بازی می کند. فعالیتهای فاگوسیتیک و باکتری کشی هتروفیل های پرندگان در طی هفته های اول زندگی به طور قابل ملاحظه ای افزایش می یابد. سایتوکاین های تولید شده توسط لنفوسیت های T حساس، نقش مهمی را در ایجاد ایمنی طیور، احتمالاً از طریق توسعۀ میزان هتروفیل های فاگوسیت کنندۀ و رسیدن آنها به محل عفونت، بازی می کند(96،155).

سهم نسبی پاسخ ایمنی وابسته به آنتی بادی و سلولی در محافظت پرنده ها در برابر آلودگی های سالمونلایی به طور کامل مشخص نشده است. درمطالعه ای کاهش جداسازی سالمونلا انتریتیدیس از بافت های تولیدمثلی مرغان تخم گذار، در طی هفته دوم آلودگی، تکثیر و حضور سلول های B و T مرتبط بوده است و مرغانی که بورس آن ها برداشته شده بود، فاقد توانایی ایجاد پاسخ آنتی بادی بوده و کمتر قادر به پاک سازی آلودگی سالمونلا انتریتیدیس از مجرای روده ای و ارگان های داخلی بوده اند(50). افزایش میزان IgM و IgG در اویداکت مرغان تخم گذار که به صورت تجربی آلوده شده بودند، پاکسازی نسبی سالمونلا انتریتیدیس را بدنبال داشت. گروهی از مرغان آلوده به سالمونلا انتریتیدیس در 20 هفتگی، میزان بالایی از آنتی بادی IgM را تولید کرده و هیچ نوع علائم بیماری را نشان ندادند، در حالی که، گروهی از مرغان که در یک سالگی آلوده شده بودند، میزان بسیار کمتری آنتی بادی تولید نموده و مرگ و میر قابل توجهی را نشان داده اند. هر چند، سایر محققین پیشنهاد کردند که پاسخ سلولی، برای ایجاد ایمنی مؤثرتر حیاتی می باشد(157). در مطالعه ای بر روی مرغ های تخم گذار ، سلول های B را نقش اساسی در پاکسازی آلودگی سالمونلا تایفی موریوم بازی نکرد. در مطالعه ای دیگر، پاکسازی سالمونلا انتریتیدیس از روده مرغهای تخم گذاری که بصورت تجربی آلوده شده بودند، با پاسخ مخاطی IgA ارتباطی نداشت. فعالیت اپسونیک آنتی بادی های اختصاصی و فعالیت فاگوسیتیک و هضم کننده عوامل سلولی ممکن است برای بیان کامل پاسخ ایمنی لازم باشند. علاوه بر پاسخ هاس ایمنی اکتسابی اختصاصی آنتی ژن، توانایی ذاتی فاگوسیتیک میزبان، بطور عمده ای سبب مقاوت در برابر آلودگی توسط سالمونلا می شود. گزارش شده است که ماکروفاژهای مرغان تعداد زیادی از سالمونلا انتریتیدیس را داخل خود برده و سالمونلاهای داخل سلولی را سریعتر از لنفوسیت ها پاک می کنند(،133،158،99،106).

در سال های اخیر به طور گسترده ، تفاوت های ژنتیکی در مقاومت ذاتی مرغان در برابر سالمونلا مورد مطالعه قرار گرفته است. نشان داده شده که حساسیت مرغان در برابر اثرات کشندۀ سالمونلا با هم متفاوت است. تفاوت بروز میزان دفع مدفوعی، تهاجم ارگانی و آلودگی تخم مرغ در بین خطوط مختلف مرغان بالغ آلوده با سالمونلا انتریتیدیس، مشاهده شده است. ماکروفاژ های خطوط مقاوم، بیان قوی تر و سریعتر سایتوکاین ها و کموکاین های پیش التهابی را به محض آلودگی سالمونلا نشان می دهند. مقاومت در برابر سالمونلا تایفی موریوم نیز مرتبط با افزایش پاسخ سلول های T می باشد. هر چند مطالعۀ دیگری نشان داد که تفاوت قابل توجه بین خطوط ماکیان در میزان و مدت دفع مدفوعی سروتیپ های مختلف سالمونلا می باشد، اما هیچ تفاوت قابل توجهی مرتبط با تیتر آنتی بادی و یا تعداد هتروفیل های در گردش مشهود نبود (76،133،157).

در سالمونلوز هر دو نوع ايمني سلولي و همورال نقش دارند، اما از آنجا كه سالمونلا باكتري داخل سلولي مي‌باشد و قادر است در داخل ماكروفاژها زنده مانده و تكثير شود، لذا نقش ايمني وابسته به سلول در دفاع بدن برجسته ‌تر است (12).

9-11-1 ايمني با واسطه سلولي

اساس ايمني سلولي، افزايش فعاليت باكتري‌كشي ماكروفاژها مي‌باشد. معلوم شده است كه در ايمني اكتسابي عليه عفونت‌هاي سالمونلايي ماكروفاژهاي فعال، پادتن سايتوفيليك و ازدياد حساسيت تأخيري نقش دارند (63، 12).

سايتوكاين‌هاي حاصل از لنفوسيت T، ماكروفاژها را فعال مي‌نمايد. ماكروفاژهاي فعال شده در كشتن ارگانيسمهاي بلعيده شده مؤثرتر عمل مي‌نمايند. اينتروفرون گاما از سايتوكاين‌هايي مي‌باشد كه از طريق افزايش پذيرنده هاي Fc، توانايي ماكروفاژها را در بلع باكتري‌ها بيشتر مي‌كند. به پذيرنده‌هاي Fc روي ماكروفاژها، آنتي‌بادي‌هاي اپسونيزه ‌كننده متصل ميشوند. بعلاوه اينتروفرون گاما ظهور آنزيمهاي اكسيداتيو كه براي كشتن داخل سلولي باکتری واجد اهميت هستند را افزايش ميدهند و بدين ترتيب ماكروفاژها براي عمل بيگانه‌خواري و حذف باكتري‌ها آماده ميشوند (156).

سلولهاي T، پادگن را از طريق گيرنده های سلولي T همراه با مولكولهاي MHC شناسایی می کنند. پپتيدهاي ايجاد شده از اجرام داخل سلولي بوسيله مولكولهاي دسته اول MHC به سلولهاي TCD8 عرضه ميشوند. در حاليكه پپتيدهاي ايجاد شده از اجرام خارج سلولي بطور كلي بوسيله مولكولهاي دسته دوم MHC به سلولهاي T كمكي (TCD4) عرضه مي گردند. فعال شدن سلولهاي T كمكي منجر به ترشح منظم لنفوكين ميگردد (85،6).

پادگن‌هاي سالمونلا تايفي‌موريوم بوسيله مولكولهاي دسته اول MHC عرضه شده كه باعث تخريب سلولهاي آلوده بوسيله سلولهاي T سايتوتوكسيك ميشود (85،6،58).

10-11-1 ايمني هومورال

آنتي باديهاي نوع IgG و IgM به آنتي ژن هاي موجود در گردش خون متصل شده و كمپلكس هاي ايمني را بوجود مي آورند. سيستم رتيكولوآندوتليال ممكن است اين كمپلكس‌ها را حذف نمايد. همچنين IgG و IgM كمپلمان را تثبيت مي‌نمايند و از اين طريق به پاتوژن‌هاي مهاجم آسيب وارد نموده يا آنها را ليز ميكنند. سالمونلا از طريق سلولهاي M وارد مخاط روده ميشود. اين سلولها خود با لنفوسيت ها در تماس‌ هستند و از سوي ديگر جمعيت سلولي غالب در پلاك‌هاي پاير لنفوسيت‌هاي B مي‌باشد كه IgA توليد كرده و نقش عمده‌اي را در ايجاد مقاومت مخاطي ايفا ميكنند (108،147،85).

12-11-1 تشخیص

اگرچه مشاهدات بالینی ممکن است احتمال عفونت پاراتیفوئیدی را نشان دهد، با این حال تشخیص نهایی، بستگی به جداسازی و شناسایی عامل ایجاد کننده دارد. استفاده از روش های مرسوم کشت، نیازمند 96-48 ساعت زمان می باشد. خلاصه ای از روش های مرسوم جداسازی سالمونلا از طیور توسط Waltman و همکارانش تهیه شده است(153). تعداد متعددی استراتژی جایگزین به منظور شناسایی سریع و جدا نمودن سالمونلا، در سال های اخیر پیشنهاد شده است. تشخیص سرولوژیک آنتی بادی های اختصاصی، اغلب بعنوان روش اولیه و سریع جهت ارزیابی گله هایی که در معرض سالمونلا قرار گرفته اند بکار می رود (133).

13-11-1 جداسازی و شناسایی باکتری

الف- نمونه گیری

جهت شناسایی آلودگی پاراتیفوئیدی گله های طیور، نمونه ها از منابع مختلف خصوصاً ارگان های داخلی، تخم مرغ و محوطۀ مرغداری جمع آوری می شود. تعداد نمونه هایی که به منظور رسیدن به سطح اطمینان تشخیص عفونت پاراتیفوئید در یک گله باید گرفته شود، به طور مستقیم با اندازه گله و به طور معکوس با شیوع واقعی عفونت مرتبط است(20). در گله های بزرگی که میزان شیوع آلودگی سالمونلایی پایین تخمین زده می شود، نمونه ها از بیش از یک پرنده اغلب قبل از کشت با هم مخلوط شده تا این که در محدودیت های منابع موجود آزمایشگاهی، تعداد نمونه کافی جمع آوری گردد.

از آنجایی که بسیاری از سروتیپ های سالمونلای پاراتیفوئیدی، مهاجم بوده و بصورت سیستمیک در بافت های داخلی متعددی منتشر می شوند، تنوعی از بافت های مختلف نظیر کبد، طحال، تخمدان، اویداکت، بیضه، کیسۀ زرده، قلب، خون قلب، کلیه، کیسۀ صفرا، پانکراس، سینوویوم مفصل و چشم را می توان جهت کشت باکتریایی استفاده نمود. از آن جایی که ضایعات کالبدگشایی نمی توانند برای نشان دادن بافت های آلوده قابل اعتماد باشند، چندین ارگان مختلف از هر پرنده (به صورت جداگانه یا با هم) کشت داده می شوند. سالمونلا انتریتیدیس یکی از سروتیپ های بسیار مهاجم پاراتیفوئیدی است که می تواند محتویات داخلی تخم مرغ را قبل از تخم گذاری آلوده کند، از اینرو کشت تخم مرغ به عنوان روشی برای تشخیص تهدید سلامت عمومی توسط گله های آلوده تخم گذار به کار برده می شود. در خلال دو هفته اول پس از آلودگی تجربی مرغان با سالمونلا انتریتیدیس، کشت تخم مرغ ها به اندازه کشت مدفوع و یا انجام آزمایش های سرولوژیکی، در تشخیص آلودگی اهمیت دارد.

بدلیل کلونیزاسیون سالمونلای پاراتیفوئید در مجرای روده ای، کشت بافت های روده و محتویات آن در جداسازی سالمونلا اهمیت بالایی دارد. در یک بررسی، پرندگان ارجاعی به یک آزمایشگاه تشخیصی، سالمونلا از محتویات روده ای 78 درصد ماکیان و 70 درصد بوقلمون ها جدا شده است(60). در مرغان تخم گذاری که بصورت تجربی تلقیح شده بودند، سالمونلا انتریتیدیس از مجرای روده ای، بیشتر از سایر بافت های نمونه برداری شده جدا گردید (68). بخش انتهایی ایلئوم، سکوم، لوزه های های سکومی و محتویات سکوم، بیشترین احتمال حضور سالمونلا را دارند. سواب های کلواکی و یا نمونه های مدفوعی به منظور فراهم کردن شواهدی مبنی بر کلونیزاسیون دائمی روده ای توسط سالمونلا در پرندگان استفاده شده است. الگوی غیر دائم دفع سالمونلا در مدفوع پرندگان آلوده، قابلیت اعتماد سواب کلوآکی را جهت تشخیص عفونت کاهش می دهد. دفع مدفوعی سالمونلا در پرندگان مبتلا، سبب آلوده شدن محیط اطراف آن ها شده و لذا کشت از نمونه های بدست آمده از محل زندگی پرندگان راه مفیدی برای تشخیص عفونت سالمونلایی است. علاوه بر این نمونه گیری از محیط و ابزار این امکان را فراهم می کند که منبع آلوده کننده پرندگان شناسایی شود(158). اگرچه نمونه گیری از مدفوع تازه، احتمالاً فراهم کننده حساسترین روش برای شناسایی دفع سالمونلایی است، اما نمونه گیری می تواند گاهی فراهم کننده سطح قابل مقایسه جداسازی سالمونلا باشد. آلودگی تجربی سالمونلا تایفی موریوم در گله های تخم گذار طی یک دوره یک ساله، کشت بستر نسبت به سایر روش های ارزیابی شده، بهتر مشخص شده است. تهیه سواب مدفوع از کف مرغداری، نسبت به نمونه برداری از بستر، سالمونلا را با حساسیت بیشتری تشخیص می دهد. استفاده از سواب های متعدد می تواند حساسیت این روش را افزایش دهد. سواب از مناطق مرطوب بستر به نظر می رسد که نسبت به سواب از مناطق خشک مفیدتر باشد. پوشش پا در مرغداری ها نیز، می تواند نمونه ای موثری برای تشخیص سالمونلای محیط فراهم کند. لانه های مرغداری، نوارهای نقالۀ حمل تخم مرغ، ماشین های مورد استفاده در داخل مرغداری، پره های هواکش ها و گرد و خاک به عنوان منابع مفید جهت نمونه گیری سالمونلا در مزارع تجاری تخم گذار شناخته می شوند. گرد و خاک می تواند حتی پس از شست و شو و ضدعفونی سالن های مرغداری، آلوده به سالمونلا باقی بماند. در مطالعات انجام شده نمونه گیری از هوا، سالمونلا را در قفس و اتاق هچ دارای جوجه های آلوده مورد شناسایی قرار داده است. کرک پر های موجود در هچری غالباً به سالمونلا آلوده می شوند و پیشنهاد کننده روشی برای تشخیص زود هنگام آلودگی در گله ها می باشد. کشت دان طیور برای سالمونلا اغلب در تشخیص منبع عفونت گله با یک سروتیپ خاص دارای اهمیت است (28،95،133،138).

ب- روش های استاندارد کشت جهت جداسازی سالمونلا

اگرچه تنوع زیادی از محیط های کشت برای جداسازی و شناسایی سالمونلای پاراتیفوئید مطرح می باشند، اما اکثر روش های استاندارد، یک برنامه کلی را که دارای 4 مرحله اصلی است، دنبال می کنند.

1- محیط پیش غنی کننده غیر انتخابی جهت تسهیل رشد تعداد کم باکتری سالمونلا و یا احیای سالمونلا های صدمه دیده استفاده می شود. اگر نمونه های مورد آزمایش حاوی تعداد زیادی از ارگانیسم های رقابتی (نظیر محتویات روده و یا مدفوع) باشد این نوع محیط استفاده نمی شود. در این حالت ارگانیسم های رقابتی به خاطر رشد سریع، باکتری سالمونلا را می پوشانند.

2- محیط انتخابی به منظور افزایش جمعیت سالمونلا استفاده می شود، در حالی که رشد سایر ارگانیسم ها را کاهش می دهد.

3- کشت بر روی محیط آگار انتخابی جهت رسیدن به کلونی های تک، استفاده می شود، که هر یک از این کلونی ها از یک باکتری حاصل می شود. آگار غیر انتخابی نیز گهگاهی با سواب های ارگان های داخلی استفاده می شود.

4- کلونی ها با ظاهر مشخص سالمونلا تحت آزمایش های بیوشیمیایی و یا سرولوژیکی به منظور تایید مشخصه جنس و سروتیپ آن ها قرار می گیرند.

تقریباً تمام روش های پیشنهادی دو مرحلۀ آخر را نیاز دارند، اما نیاز های غنی سازی بر اساس طبیعت نمونه متفاوت است.

نمونه های بافتی (به جز نمونه های مربوط به بافت های روده ای و محتویات آن ها) از پرندگان آلوده، معمولاً حاوی ارگانیسم رقابت کننده نسبتاً کمی می باشند. نمونه های سواب یا لوپ گرفته شده از ارگان های داخلی اغلب مستقیماً به محیط های آگار انتخابی و غیر انتخابی بدون غنی سازی در محیط مایع، منتقل می شوند. نمونه های بریده شده بافتی و سایر نمونه های مشتق شده از مجرای روده ای عموماً به طور اولیه در داخل محیط مایع مغذی انتخابی منتقل می شوند (58).

بدلیل وجود مدفوع در سطح تخم مرغ، پوسته تخم مرغ معمولاً بدون استفاده از محیط پیش غنی کننده کشت داده می شود، مگر اینکه شناسایی باکتری خاصی غیر از سالمونلا مد نظر باشد. سطح پوسته تخم مرغ می تواند توسط غوطه ور سازی و یا شست و شو در محیط کشت مایع نمونه گیری گردد. کل پوسته (شامل ساختمان های داخلی و غشا های پوسته) می تواند بوسیله شکستن استریل به منظور خارج کردن محتویات و بدنبال آن خرد کردن پوسته و اضافه کردن محیط کشت مایع غنی کننده نمونه گیری گردد. طی یک مطالعه ای بر روی تخم مرغ های تجاری تولید شده، روش شست و شو و خرد کردن پوسته، نتایج مشابهی را در رابطه با جداسازی سالمونلا حاصل کرد (112). قبل از کشت محتویات تخم به منظور آلودگی سالمونلایی، قسمت خارجی پوسته برای جلوگیری از آلودگی مدفوعی پوسته که در هنگام شکستن به محتویات منتقل می شود، می بایست ضدعفونی گردد.

بدلیل شیوع بسیار پایین سالمونلا (بخصوص سالمونلا انتریتیدیس) در محتویات تخم مرغ، محتویات مایع 20-10 تخم مرغ اغلب با هم برای کاهش مطالبه ذخایر آزمایشگاهی مخلوط می شوند. محتویات مخلوط شدۀ تخم مرغ ها معمولاً قبل از کشت در انکوباسیون قرار می گیرند تا تعداد سالمونلا به حد قابل تشخیص افزایش یابد (72). افزودن آهن و یا محیط کشت غنی کننده به مخلوط تخم مرغ می تواند تکثیر بعضی از سویه های سالمونلا انتریتیدیس را در طی انکوباسیون افزایش دهد. پیش غنی سازی محتویات تخم مرغ نشان داده شده است که منجر به حسلسیت بیشتر تشخیص سالمونلا انتریتیدیس در مقایسه با غنی سازی مستقیم انتخابی می گردد. این روش احتمالاً سطح پایین سالمونلا را به حدی می رساند که در شرایط سخت غنی سازی انتخابی زنده می ماند. کشت مستقیم مخلوط تخم مرغ در محیط جامد انتخابی می تواند، به طور محسوس زمان، میزان محیط مورد نیاز و کار آزمایشگاهی کشت باکتری را کاهش دهد، اما تشخیص باکتری به میزان قابل توجهی کاهش می دهد (70،72). نمونه گیری هایی که از محیط مرغداری گرفته می شود در یک کیسۀ پلاستیکی استریلی جمع آوری می شود و متعاقباً در محیط مایع غنی کننده انتخابی مثل سلنیت کشت می شوند. دان می بایست توسط جمع آوری چندین نمونه از هر قسمت مورد بررسی قرار گیرد و به محیط مایع غنی کننده انتخابی مثل سلنیت منتقل شوند. پیش غنی سازی نمونه های دان طیور غیر ضروری و حتی غیر سودمند است(133).

محیط های کشت معمولا به مدت 24 ساعت در دمای C° 37 کشت داده می شوند. کشت طولانی مدت (48 ساعت) در محیط غیر انتخابی برای افزایش تعداد پایین سالمونلا انترتیدیس از محتویات تخم مرغ مفید می باشد (67). کشت کوتاه مدت (6 ساعت) غنی کننده انتخابی، جهت کاهش رشد میکروفلور رقابتی در نمونه های به شدت آلوده ناکافی است. انکوباسیون محیط های غنی کننده انتخابی در دمای بالا (C° 43-42)، رشد ارگانیسم های رقابت کننده خصوصاً در نمونه های روده ای و نمونه هایی که حاوی مدفوع هستند را محدود می کند. غنی سازی ثانویه تاخیری، که در آن محیط مایع غنی کننده انتخابی به مدت 5 روز در دمای اتاق به منظور فراهم کردن فرصت کافی برای رشد سالمونلا نگه داری می شود، مشخص شده است که جداسازی سالمونلای پاراتیفوئید را از نمونه های تشخیصی و محیطی طیور افزایش می دهد (46،131،154).

ج- روش سرولوژي

پادتن‌هاي توليد شده در بدن عليه سالمونلاهاي پاراتيفوئيد را با روش اليزا و آگلوتيناسيون مي‌توان نشان داد. تيتر پادتن سرم تا مدت ها بعد از رفع عفونت سالمونلايي و توقف دفع مدفوعي باكتري باقي ميماند. بنابراين موارد مثبت در تست سرولوژي بايد براي اطمينان از وجود عفونت حاضر با روش كشت و جدا‌سازي ارگانيسم تأييد شوند. از طرف ديگر در عفونت‌هاي تحت باليني و با وجود دفع مدفوعي سالمونلا، سطح پادتن‌هاي سرم آنقدر كم است كه به سختي مي‌توان از راه سرولوژي آنها را تشخيص داد (136).

روش اليزا در تشخيص سرولوژي ويژگي بالايي دارد و نسبت به روش آگلوتيناسيون موارد مثبت كاذب كمتري را در اثر واكنش سروتيپ‌هاي مختلف نشان مي‌دهد (136). در اين روش از لیپوپلی ساکارید، تاژك و يا پروتئين‌هاي غشاي خارجي بعنوان آنتي‌ژن در تشخيص عفونت‌هاي تجربي و طبيعي ماكيان با سالمونلا تايفي‌موريوم و سالمونلا انتريتيديس استفاده شده است (32،119). در روش آگلوتیناسيون مي‌توان يكي از روش‌هاي تست سريع خون كامل، تست سرم روي لام[99] و تست سرم در لوله به روش ماكرو و يا ميكرو را برگزيد. در تمام اين روش ها اساس آزمايش، توانايي پادتن‌ها در ايجاد آگلوتيناسيون بعد از مخلوط شدن با آنتي‌ژن که استفاده می شوداست. آنتي‌ژن مورد استفاده معمولاً سلول كشته باكتري است. بجز در روش آگلوتيناسيون در لوله، در ساير روش‌ها براي سهولت مشاهده آگلوتيناسيون از آنتي‌ژن رنگي استفاده مي شود (136).



[1] 1 Enterobacteriaceae

2 Salmonella

3 Shigella

4 Yersinia

5 Proteus

6 Klebsiella

1 Escherichia

2 Peritrichate

3 S. Pullorum

4 S. Gallinarum

1 Daniel E. Salmon

2 William Budd

3 Liner

4 White

5 Kauffman

6 S. Enteritidis

7 S. Typhimurium

8 S. Havana

9 S. Blackley

1o S. Heidelberg

11S. Thompson

12 S. entrica

1 Le Minor

2 Popoff

3 Reeves

4 S. bongori

1 S. enterica subsp. arizonae

1 Centers for Disease Control and Prevention

1 S. Senftenberg 775W

2 United States Department of Agriculture

1 Malachite green

2 Sodium tetrathionate

3 Deoxycholate

4 Sodium selenite

5 Coliforms

1 Water activity

1 S. Typhi

2 S. Dublin

3 S. Paratyphi C

4 Citrobacter

5 Pilin

1 S. Paratyphi B

2 Pulse Field Gel Electrophoresis

1 Random Amplification of Polymorphic DNA

2 Endotoxin

1 Enterotoxin

2 Cytotoxin

3 Siderophore

4 Enterochelin

5 Enterobactin

1 S. Choleraesuis

2 Mycobacterium

3 Brucella

4 Listeria monocytogenes

[55] Pathogenicity Islands (PAI)

[56] Mobility Genes

[57] integrases

[58] insertion element

[59] Salmonella Pathogenecity Islands

[60] Hyperinvasive locus A

1 in vitro

1 S. Kentucky

2 S. Braenderup

3 S. Senftenberg

4 S. Hadar

5 S. Muenster

6 S. Infantis

7 S. Livingstone

8 S. Agona

1 S. Paratyphi A

2 S. Chottmuelleri

3 S. Newport

1 S. Suis

2 S. Virchow

3 S. Panama

4 S. London

1 S. Anatum

2 S. Limete

1 S. enterica subsp. enterica. serovar Gallinarum-Pullorom

1 European starling

2 Black birds

3 Common grackle

4 Mourning dove

5 Kirkpatrick

1 Black headed gull

1 Colony Forming Unit (CFU)

2 Keller

1 Eimeria tenella

1 Reticuloendotheliosis virus

2 Infectious bursal disease virus

3 Corynebacterium parvum

4 S. Worthington

1 Molecular fingerprinting

1 Type III secretion system (TTSS)

2 Salmonella pathogenicity island 1 (SPI-1)

3 Pathogen-elicited epithelial chemoattractent

1 Salmonella-containing vacuole (SCV)

1 Rapid whole-blood plate test