Saturday, September 19, 2009

بيماريهايي كه سوددهي جوجه‌هاي گوشتي خاورميانه را تحت‌تأثير قرار مي‌دهند


مأخذ: مجله world poultry


توليدكنندگان جوجههاي گوشتي در خاورميانه مواجه با يكسري بيماريهايي هستند كه روي ميزان رشد و ضريب تبديل غذايي تأثير منفي گذاشته و مرگ و مير جوجهها را افزايش ميدهند، ميزان ضرر و زيان اقتصادي ايجاد شده توسط اين بيماريها توسط نوع بيماري و مدت زمان درگيري گله و شرايط كنترلي و پيشگيري كه صاحبان گلهها درپيش ميگيرند، تحت تأثير قرار ميگيرد.

 

بطور معمول بيماريهاي طيور براساس شدتشان نيز ميتوانند مورد تقسيمبندي قرار گيرند. بيماريهاي با شدت بالا شامل آنفلونزاي طيور با بيماريزايي بالا[1] و بيماري نيوكاسل احشايي حاد(VVND)[2] ميباشد. نيوكاسل احشايي حاد بخصوص در گلههاي مادر باعث مرگ و مير بالايي ميشود. در بسياري از كشورهاي[3] خاورميانه اين بيماري با استفاده از تركيب «بيوسكوريتي و واكسيناسيون» كنترل شده است.

 ايران، عربستان سعودي، پاكستان و احتمالاً كشورهاي ديگري نيز مشكل بيماري آنفلونزاي طيور متوسط تا حاد را به تنهايي يا همراه با بيماريهايي ديگر داشتهاند. در تعدادي از كشورها پايشهاي سرمي وجود آنتيبادي برعلليه آنفلونزا را نشان داده است.

واضح است كه سويههاي با حدت متوسط H5 و H7 تحت تأثير موتاسيون، قابليت تبديل به سويههاي باحدت بسيار بالا را دارند. اين مسئله باعث ايجاد آنفلونزايي با بيماريزايي بسيار حاد[4] را دارند.

آمريكا در سال 1984، مكزيك شمالي در سال 1994 و ايتاليا در سال 1999 شده است.

 

خسارات مداوم

بيماريهاي مخربي باعث واردآمدن خسارات مداومي تقريباً به كل كشورهاي خاورمينه ميشود. بيماريهاي عفوني در گلههاي تجارتي بصورت منفرد اتفاق نيفتاده بلكه مجموعهاي بيماريهايي هستند كه در طول دوره رشد جوجهها را مبتلا ميكنند. ويروسهاي مضعف ايمني و عوامل تنفسي مكرراُ بصورت سينرژيسم ديده ميشوند و سپتيسمي ا. كولايي و تورم كيسههاي هوايي با منشاء كلي فرمي عامل اصلي مرگ و مير و كاهش رشد شناخته شده است.

ويروسهاي مضعف ايمني شامل ويروسهاي موجد بيماري مارك،بيماري گامبورو و ويروس كمخوني عفوني جوجهها ميباشند كه باعث كاهش ايمني هورال و ايمني بافتي شده، تأثير ويروسهاي تنفسي را افزايش داده و پاسخ به واكسيناسيون را كاهش ميدهند.

ويروسهاي عامل بيماريهاي گامبور و مارك به ميزان زيادي نسبت به عوامل محيطي مقاوم هستند و در جاهايي كه ضدعفوني نشدهاند باقي خواهند ماند. وجود گلههاي چندسني يا نزديك بودن مزغداريها بهم موجب مواجهه زودهنگام گلههاي طيور با اين ويروسها شده و تضعيف پاسخهاي ايمن را خواهيم داش.

ويروسعفوني جوجهها قابليت انتقال عمودي از گلههاي مادر به جوجهها را دارد، از اينرو ايجاد ايمني مناسب در گلههاي مادر جهت جلوگيري از اين انتقال ضروري ميباشد. همچنين وجود آنتيبادي مادري كافي بر عليه بيماريهاي نيوكاسل، گامبورد و برونشيت در جوجهها ضروري است كه اين امر با هيپرايميون كردن گلههاي مادر حاصل ميشود.

برنامههاي هماهنگ

در كمپانيهايي كه بصورت مستقل عمل كرده و به امر فروش دان، جوجه يكروزه و جوجههاي گوشتي مشغولاند، علاقه كمي نسبت به تحقيق در مورد «بيوسكوريتي»، واكسيناسيون گلههاي مادر و حذف بيماريهاي داراي قابليت انتقال عمودي وجود دارد. هر بخش از اين نوع صنعت تنها به افزايش سوددهي خود فكر ميكند، بدون اينكه توجهي به موفقيت ديگر اجزاي زنجيره توليدي بكند. ولي شركتهاي معظمي كه حوزه عمل وسيعي دارند در مورد كيفيت دان، توليد جوجههاي عاري از بيماريهاي داراي انتقال عمودي و كافي بودن ميزان آنتيباديهاي مادري در جوجههاي تحقيق ميكنند. ضريب تبديل غذايي و ماندگاري جوجههاي گوشتي در چين شرايطي به بهترين وضعيت خود خواهد رسيد. در اين نوع صنعت هر بخش توليدي هزينه و درآمد خود را براساس جوجه گوشتي قابل عرضه به بازار محاسبه ميكند. اين نوع برنامههاي هماهنگ باهم، بروز بيماريها و پيامدهاي حاصله را به حداقل ميرساند. تجربيات عملي كه در طول 30 سال گذشته بدست آمده است. اهميت و ارزش پبيشگيري از بيماريها را نشان ميدهد. شركتهاي بزرگي در آمريكاي شمالي و اروپاي غربي تأكيد بر «ريشهكني بيماريهاي منتقله بطريقه عمودي، بيوسكوريتي سطح بالا و استفاده از برنامههاي واكسيناسيون مؤثرتر» دارند. در مقايسه با اين برنامهها در تعدادي از كشورهاي خاورميانه هنگام مواجهه با شيوع بيماريها و افزايش مرگ و مير پرندهها كه اثر تركيبي از بيماريهاي مضعف ايمني و بيماريهاي تنفسي حاصل شده است، از مصرف ميزان بالاي آنتيبيوتيك جهت درمان گله استفاده ميشود. استفاده ناصحيح از آنتيبيوتيكها تا 20 درصد هزينههاي تمام شده جوجههاي گوشتي را ميتواند شامل شود. تجويز طولاني مدت و بيشتر از حد آنتيبيوتيكهايي نظير كينونونها، ماكروميدها و داروهاي سوولفاناميدي منجر به بروز مقاومتهاي وسيع دارويي شده است. اين مسئله نه تنها تأثيراتي داروها را كاهش ميدهد. بلكه دليل عمده بروز مقاومتهاي دارويي در بين جمعيتهاي انساني ميباشد.

تجويز بيهدف داروها جهت مقابله با سپتي سمي اكولايي ممكن است از دورة رشد جوجهها تا 2 روز قبل از روش جوجهها ادامه داشته باشد. عدم رعايت صحيح زمان پرهيز از مصرف داروها منجر به آلوده شدن زنجيرهغذايي و مصرف مواد پروتئيني واحد باقي ماندههاي دارويي ميشود.

 

تجويز بيهدف داروها

دامپزشكاني كه آموزشهاي تئوريكي لازم را ديدهاند با آزمايشگاههاي تشخيصي دولتي، كارخانجات تهيه دان و تهيه كنندگان جوجه همكاري دارند. اما بهرجحال مشكلاتي در رابطه به همهگيرشناسي بيماريهاي، تداخل عوامل بيماريزا با محيط و اقتصاد توليد وجود دارد. دامپزشكان آموزشهاي لازم را ديدهاند. تا بدون بررسيهاي دقيق علمي و اقتصادي آنتيبيوتيكها را تجويز نكنند اما توسط توليدكنندگان و صاحبان مزارع تحت فشار قرار داده ميشوند تا بدون بررسيهاي كافي داروها را تجويز كنند. وجود رشتههاي تخصصي در زمينه پيشگيري از بيماريها ضروري است و وجود برنامههايي در زمينه مديريت تهويه، ايمونيزاسيون، روشهاي تشخيصي آزمايشگاهي و تجربي و تفسير ركودهاي توليدي و سرولوژي لازم است. در بعضي موارد دامپزشكاني از آمريكا و اروپاي غربي توسط شركتهاي بزرگ به خدمت گرفتهشدهاند تا بيماريها را با استفاده از «پيشگيري و درمان صحيح آنها» كنترل كنند.

دامپزشكان در بيشتر كشورهاي خاورميانه امكانات تشخيص محدودي دارند، آزمايشهاي سرولوژي از طريق اليزا[5] گران تمام ميشود و جداسازي و تشخيص  عوامل بيماريزاي طيور بعلل «وجود تعداد كم تكنسينهاي ماهر، نبود تخممرغهاي SPE[6] نبود سيستمهاي كشت بافتي و مواد لازم آنها» دچار وقفه ميشود.

عمدهترين مشكلاتي كه در زمينة بيماريهاي طيور در خاورميانه وجود دارد شامل عفونتهاي ويروسي و باكتريهايي ميشود كه به هر دو طريقه افقي و عمودي منتقل شده و بصورت تركيبي از بيماريها[7]، سيستمهاي تنفسي و گوارشي را درگير ميكنند.

 

بيماري ماكوپلاسما

اين بيماري قابليت انتقال عمودي داشته و در هر دو مزارع اجداد و مادر ديده شده و منجر به كاهش رشد جوجههاي گوشتي همراه با افزايش حساسيت نسبت به تورم كيسههاي هوايي با منشاء ا.كولايي[8] ميشود. بيماري مايكوپلاسما (با منشاء مايكوپلاسما گالي سپتكيوم و مايكوپلاسما سينوويه) توسط معيارهاي صحيح بيوسكوريتي كه درگلههاي اجداد اعمال ميشود. و اين گلهها از مزارع لاين عاري از بيماري تهيه ميشوند، ميتواند كنترل شود. اين بيماري با سوددهي تناسب معكوس دارد. معيارهاي كنترلي شامل واكسيناسيون گلههاي مادر سالم با استفاده از واكسنهاي خفيف در طي دورة پرورش ميباشد. باكتريهاي مايكوپلاسما (كشته) معمولاً تأثيري ندارند. اين بيماري در جوجههايي ميتواند توسط تجويز صحيح داروهايي نظير تايلوزين، سينكومايسين و ديگر داروهاي از بين برنده مايكوپلاسما تضعيف شود. واكسيناسيون گلههاي مادر و تجويز آنتيبيوتيكهاي عاري از بيماريزاي خاص پيشگيري كننده سودمند است و تأكيد شده است كه ريشهكني Mg براي سودمندي صنعت طيور طيور لازم و ضروري است.

 

بيماري مارك

اين عفونت همهجاگير ياعث تضعيف ايمني و سپتي سمي ا.كولايي متعاقب آن در كشورهاي خاورميانه ميباشد. برنامههاي كنترلي جهت تضعيف اين بيماري در جوجههاي گوشتي شامل برنامههاي جوجهريزي همسن، ضدعفوني سالنها بين دورههاي مختلف جوجهريزي و استفاده از برنامههاي واكسيناسيوني مؤثر ميباشند. در كشورهاي خاورميانه استفاده از واكسنهاي HVT همراه سلولي يا واكسنهاي تركيبي
HVT-SB كه بصورت داخل تخممرغي[9] و يا زيرجلدي در جوجههاي يكروزه استفاده ميشود ضروري است. در گلههاي مادر بايد واكسنهاي سويه رسيپنس[10] استفاده شود كه ميزان بالايي از ايمني را بوجود آورده و مشكل تداخل با آنتيبادي هاي مادري از بين ميبرد. تأكيد شده است كه واكسن شوفيليزه بيماري مارك در برابر بيماريزاي سويههاي وحشي كه در خاورميانه وجود دارند تأثيري ندارد.

 

بيماري بورس عفوني[11] (گامبورد)

مهمترين تضعيف كننده سيستم ايمني ويروس عامل اين بيماري ميباشد كه منجر به پاسخ ضعيف نسبت به واكسيناسيون شده و حساسيت پرندهها را نسبت به عفونتهاي تنفسي و سيتيسمي ا. كولاي ثانويه افزايش مسدهد. كنترل بيماري بررسي عفوني (IBD) نيازمند انتقال ميزان بالاي آنتيبادي مادري دارد. اين امر با استفاده از تجويز واكسنهاي زنده تخفيف حدت يافته جهت تحريك سيستم ايمني گلههاي مادر در دورة پرورش آنها حاصل ميشود.

تزريق واكسنهاي روغني كشته در موقع انتقال آنها و در صورت نياز در اواسط توليد، انتقال آنتيبادي كافي به نتايج را ممكن ميسازد. تحت شرايط ريسك بالاي مواجهه با سويههاي بيماريزاي IBD، گلهها ميتوانند بصورت تجويز داخل تخممرغ[12] يا تزريق زير جلدي در سن يكروزگي ايمن شوند. هردوي واكسنهاي خفيف[13] و يا تركيبي از ويروس زنده همراه با فاكتور خنثي كننده ميتوانند استفاده شوند. واكسنهاي تخفيف حدت يافته همراه با آب آشاميدني و با رعايت احتياطهاي لازم بصورت متوالي در دوره رشد ميتواند استفاده شود. انتخاب سويه واكسن و زمان تجويز واكسن با استفاده از پايشهاي سرولوژيكي صورت ميگيرد كه زمان كاهش آنتيباديهاي مادري، پاسخ به واكسيناسيون اوليه و سن ابتلاي به بيماري تعيين ميشود. علايم باليني ناشي از مواجهه گله باعفونت ميتواند از طريق مشاهده و ويزيت گلهها، ميزان مرگ و مير و آزمايشهاي پس از مرگ مورد بررسي قرار گيردد.

در گلههايي كه شيوه پيشروندة پستي سمي اكولايي ديده ميشود، جوجههاي مبتلا آتروفي بورس- فابرسيوس را نشان ميدهند كه بيانگر مواجهه قبلي جوجهها با ويروس بيماري بورس عفوني ميباشد. واضحتر اينكه بطور معمول جوجههاي معمول غيرمبتلاي گله فرم و اندازه بورسشان متناسب با سن نشان ميباشد.

 

بيماري نيوكاسل حاد

بيماري نيوكاسل حاد تقريباً در تمام كشورهاي خاورميانه بصورت اندميك وجود دارد و شيوع اين بيماري عملكرد واكسيناسيونهاي فشرده ميباشد. وقتي كه گلهها در جاي خاصي، به ميزان 60-40% حساسيت در برابر اين بيماري مي‹سند، شيوعهاي كلينيكي بيمار(UUND اتفاق ميافتد. رفت و آمد افراد، ماشينهاي حمل دان و بار ميتوانند ويروس اين بيماري را وارد مزرعه كرده و عفونت را مابين قسمتهاي مختلف مزرعه منتشر كنند. بعضي جاها نزديكي واحدهاي مستقل مرغداري با هم ديگر همراه با روشهاي بيوسكوريتي ضعيفي كه دارند يك مجموعه چندسني عظيمي را بوجود ميآورد كه ممكن است صدها كيلومتر مربع گستردگي داشته باشند. محافظت گلهها برعليه UUND واكسيناسيون ميخواهد. تجربه نشان ميدهد واكسن زنده سويه هيچز[14] تخفيف حدت يافته كه بصورت اسپري استفاده ميشود بايد با واكسنهاي كشته تزريقي كه واجد ميزان بالايي آنتيژن است همراه شود. سپس گلهها با واكسيناسيونهاي مداومي كه با فاصله 10 روزه انجام ميشوند، در طي دوره پرورش بر عليه بيماران ايمن ميشوند. وقتي كه سيستم ايمني ابتدا با واكسن سويه هيچز تحريك ميشود، در گلههاي عادي از مايكوپلاسما و با مديريت و سيستم تهويه قابل قبول، ميتوان از واكسن سويه لاسوتا استفاده كرد. سويه واكسني كه استفاده ميشود بستگي به ميزان ريسك ابتلاي به بيماري و سن مواجهه با بيماري دارد كه توسط بررسي سرمي آنتيباديها معلوم ميشود. درجاهائيكه UUND اندميك است سويههاي اولستر[15]، V4 و سويههاي با منشاء گوارش بعلت ايجاد ايمني ناكافي توصيه نميشوند. توصيه ميشود كه قابليت هر برنامه واكسيناسيوني با استفاده از مواجهه جوجههاي گوشتي 30 روزه با سويههاي وحشي ويروس عامل UUND تحت شرايط كنترل شده آزمايشگاهي مورد ارزيابي قرار گيرد.

 

لارنگوتراكئيت

اين بيماري در تعداد خاصي از كشورها اندميك است و ممكن است براساس يك زمينه فصلي رخداد لانگوتراكئت را در اين كشورها داشته باشيم. تشخيص زود هنگام اين عفونت با استفاده از جداسازي و تشخيص عامل بيماري يا با استفاده از پايشهاي سرولوژيك جهت كنترل اين بيماري حياتي است .متعاقب شيوع اين بيماري، اجراي برنامهواكسيناسيون مؤر بدون كوچكترين تأخيري لازم و ضروري است. مطالعات در آمريكا نشان ميدهد كه واكسنهاي با منشاء تخممرغي نسبت به واكسنهاي با منشاء كشت سلولي ايمني بهتري را بوجود ميآورند. واكسنها ميتوانند بصورت قطره چشمي يا همراه با آب آشاميدني تا 7 روز قبل از مواجهه با بيماري مصرف شوند. تأكيد شده است كه واكسن اين بيماري تنها در مناطقي استفاده شود كه بيماري در آن منطقه تشخيص داده شده است. گلههاي واكسينه شده ويروس لارنكوتراكئيت را به مدت زمان طولاني دفع خواهند كرد و گلهها مادر و پولتهاي تجارتي ممكن است ويروس را به نقاط جديد وارد كنند.

 

لكوز طيور- سويه j[16]

اين عفونت بطريقه عمودي منتقل شده و اولين بار در سال 1990 در طيور مادر ديده شده است. پيشرفتهايي كه در زمينه تكنيكهاي بيولوژيكي مولكولي حاصل شده، منجر به تشخيص گلههاي آلوده شده و به پرورش دهندگان اين اجازه را داده تا تقريباً عفونت را از بين ببرند. در چندسال گذشته خسارات حاصل از اين بيماري كاهش داشته است. اين بيماري بطور معمول در گلههاي مادر ديده شده و با افزايش مرگو مير پيشرونده مشخص ميشود كه ميتواند 40-20 درصد هر دو خروسها و مرغها را شامل شود. علايم كالبدكشايي شامل تومورهاي احشايي و استخوانها ـجناغ) ميباشد. نتايج حاصل از گلههاي آلوده ممكن است عدم رشد نشان دهند. براساس گزارشهاي اوليه تحت شرايط آزمايشگاهي اين بيماري مضعف ايمني نيست. بهرحال ممكن است تحت شرايط تجربي تقابل اثر[17]هايي مابين اين عفونت و بيماري مارگ و بيماري كمخوني عفوني جوجهها رخ دهد.

گلههاي درگير ميتوانند با استفاده از شناسايي ميزان بالاي آنتيژن P85 اختصاصي موجود در آلبومنتخممرغها و سوابهايي كلواكي تشخيص داده شوند. تأكيد شده است كه در استفاده از آزمايش اينرا تعدادي مثبت كاذب وجود دارد. تأييد تشخيص جداسازي و شناسايي ويروس لكوز j  با استفاده از تكنولووي واكنشهاي زنجيرهاي پليمر از ترانس كريپتاز معكوس صورت ميگيرد. اين آزمايشها تنها درد آزمايشگاههاي مجهز اروپايي ميتواند انجام بگيرد.

كلي باسيلوز

اين عفونت يك بيماري اختصاصي نيست اما در نتيجه تضعيف ايمني و عفونتهاي تنفسي بوجود ميآيد. كلي باسيلوز و تورم كيسههاي هوايي در اثر مايكوپلاسما، مواجهه با سرما در طي دوره پرورش و عدم وجود تهويه كافي در طي نيمه دوم دورة پرورش تشديد ميشود. تغييرات روزانه دما، ميزان بالاي گردوغبار و انباشته شدن آمونياك گلهها را مستعد اثرات عفونتهاي تنفسي كرده و شيوع پستي سمي اكولايي در سطح گله افزايش خواهد يافت.

تضعيف ايمني و بخصوص بيماري بورس عفوني پاسخ سيستم ايمني را كاهش داده و بعنوان عاملي در جهت بروز كلي باسيلوزهاي مجدد معرفي شده است.

اين بيماري ميتواند با استفاده از اعمال برنامههاي صحيح واكسيناسيون برعليه بيماريهاي مضعف ايمني و بيماريهاي تنفسي كاهش داده شود. اين امر نيازمند انتخاب سويههاي واكسن مناسب و تعيين صحيح زمان تجويز واكسن ميباشد. مؤثر بودن برنامههاي واكسيناسيون بايد با استفاده از پايشهاي سومي بررسي شود. كلرينه كردن آب به ميزان PPm2، شستشوي مكرر سيستمهاي آبرساني جهت ممانعت از تجمع اجرام و عوامل عفوني در لولهها وقوع كلي سپتي سمي را كاهش خواهد داد. تجويز آنتيبيوتيك حتي اگر براساس آزمايش تعيين حساسيت ميكروبي نيز صورت بگيرد، مرگ و مير را تنها در طي زمان درمان، كاهش
خواهد داد.

تجويز آنتيبيوتيك بايد براساس قوانين دارويي موجود صورت بگيرد. هزينه تجويز داروها قابل توجه بوده و در تجويز آنها بايد ارزيابي «سودمندي- هزينه» صورت بگيرد.

 

 

سندرم تورم سر[18]

اين بيماري تظاهر اختصاصي سلوليت 1 كولايي بوده و در گله درگير تا 15 درصد مرگ و مير در اثر تورم دور چشمي و كلي سپتي سمي ناشي از آن ميتواند اتفاق بيفتد. منشاء اين عارضه چندعاملي بوده و نيازمند تضعيف ايمني توسط IBD، CIV و بيماري مارك ميباشد و پاسخهاي ايمني همورال و پاسخهاي ايمني بافتي موضعي تضعيف مييابند. برخي استرسهاي تنفسي به همراه تهويه پايينتر از حد ايدهآل منجر به تجمع گرد و غبار و آمونياك ميشود. عفونتهاي مستعدكننده شامل پنومو ويروسها، كرونا ويروسها (برونشيت عفوني) و يا بيماري نيوكاسل سنتوژن ميباشند كه عفونت بخش فوقاني دستگاه تنفسي را بوجود ميآورند.

پنوموويروسها بطور اختصاصي التهاب ملتحمه، التهاب كام و مجراي بيني را ايجاد ميكنند. جوجههاي مبتلا چشمهايشان را مورد خارش قرار داده و به كولاي بيماريزا امكان تهاجم به بافتهاي زير جلوي چشمها و سر را ميإهند. وارد آوردن جراحت به سر و بافت لنفاوي ملتحمه وضعيت حاصل را مستعد ايجاد سلوليت ميكند. پرندگان داراي وضعيت خفيف بيماري ميتوانند به پن ديگر منتقل شده و با در اختيار گذاشتن آب و غذا حفظ شوند. عوامل بيماريزايي كه گلهها را در خاورميانه درگيري ميكنند تقريباً شبيه جدايه[19]هايي هستند كه در نيمكره غربي ديده ميشوند. شدت و دامنه بيماري بعلل ذيل كه كشورهاي خاورميانه بالاتر است: وجود استانداردهاي پايين بيوسكوريتي،فروش پرونده زنده،  برنامههاي واكسيناسيون غيرمؤثر، امكانات تشخيصي ناكافي و تأكيد بيش از حد به درمان آننيبيوتيكي. مشكلات مربوط به تكنولوژي با استفاده از آموزش و تحقيق ميتواند حل شود. نقايص ساختاري نيز در طي زمان و با حركت اين صنعت بطرف يكپارچگي ميتواند حل شود.

 

 

 

 

 

 

 

 



[1] - HPAI: Highly Pathogenic Acian Enflenza

[2] - Vicerotropic Velogenic New castle isease

[3] -

[4] -

[5] - Eliza

[6] - Spcifice Pathogen free

[7] - E. coli

[8] - Complex

[9] - In ovo

[10] - Rispens

[11] - Infections Bursal Disease (IBD)

[12] - in ovo

[13] - mild

[14] - Hitchner

[15] - ulster

[16] - Alv-j

[17] - interaction

[18] - Swollen Head Syndrom

[19] - Isolate