آبلهPOX
بيماري به يكي از دو فرم پوستي و ديفتريك و يا تركيبي از هر دو فرم بيماري ديده ميشود. در قناري ها، شكل سيستميك بیماری همراه با مرگ و مير بالا نيز دیده می شود.
علائم باليني بسته به حساسيت ميزبان، حدت ويروس، پخش ضايعات و ديگر عوامل درگيرکننده، متفاوت است. فرم پوستي بيماري با بروز ضايعات ندولي بر روي تاج، ريش، پلكها و ديگر مناطق بدون پربدن مشخص ميشود. ضايعات ناحيه پوست چشم، مصرف آب و غذای پرنده را دچار مشكل ميكند. در فرم ديفتريك بيماري (آبلۀ مرطوب)، جراحات زرد ديفتريك و زخم در غشاهاي مخاطي دهان، مري و ناي، به همراه علائم تنفسي شديد و يا خفيف (مشابه كريزا) وجود دارد ؛ اين علائم در بیماری لارنگوتراكئيت عفوني نيزدیده ميشوند، جراحات موجود در گوشه دهان، زبان، گلو و بخش بالايي ناي، خوردن، آشاميدن، و نفس كشيدن پرنده را دچار مشكل ميكنند؛ در پولتهايي كه به تخم ميآيند و در پرندگان مسنتر، بيماري، بروز كندتري داشته و باعث لاغرشدن پرندۀ مبتلا و كاهش توليد تخم مرغ می شود.
تشخيص تفريقي
به علت جراحات نايي و علائم تنفسي مشابه با لارنگوتراكئيت عفوني،این دو بایستی از یکدیگر تفريق داده شوند. در لارنگوتراكئيت عفوني تجمعات داخل هستهاي اپي تليوم ناي دیده می شود.
جراحات مربوط به كمبود اسيد پانتوتنيك و بيوتين و جراحات ناشی از سم تی2، در جوجههاي جوان با ضايعات آبله اشتباه می شوند. جراحات آبلۀ ديفتريك در فاختهها و كبوترها با جراحات ايجاد شده توسط تريكوموناس گالينه ممكن است اشتباه شوند، تشخیص بر اساس آزمايش ميكروسكوپي اسمیرهای گرفته شده و يا كشت صورت می گیرد.
AEآنسفالومیلیت عفونی
در فرم طبيعي بيماري، علايم در سن 1 تا 2 هفتگي مشاهده ميشود ، ممكن است جوجههاي تازه هچ شده نیزعلایم بالینی بیماری را نشان دهند. در ابتدا جوجۀ مبتلا کسل بوده، پس از آن آتاكسي پيش رونده ديده ميشود که به سادگی با تحریک و حرکت دادن جوجهها آشکار ميشود. با پيشرفت فلجی جوجهها تمايلي به نشستن برروي مفصل خرگوشي خود ندارند. اگر جوجه ها مجبور به راه رفتن شوند، كنترل مناسب در زمان راه رفتن ندارند و به پهلو ميافتند. بعضي از جوجهها از حركت كردن امتناع ميكنند و يا بر روي مفصل خرگوشي و ساق پايشان حركت مي نمایند. کسالت جوجهها افزایش یافته که با صداي ضعیف جيغ مانندی همراه است.لرزشهاي سروگردن افزايش می يابد و با تحريك جوجه علائم ترمور در آنها بروز می کند.
معمولاً علايم آتاكسيك در جوجه ها قبل از ترمور ظاهر ميشود و در بعضي پرندهها نیز فقط ترمور مشاهده مي گردد. پس از وقوع آتاكسي جوجهها قادر به حركت نبوده ، و به علت عدم دسترسی به آب و غذا سرانجام تلف می گردند. ممکن است بعضي از جوجههاي مبتلا که علائم بالینی بیماری را دارند، مدتها زنده مانده و این علائم را حتی تا مرحله بلوغ از خود نشان دهند. بعضی از جوجهها در اثر كدورت چشم دچار كوري می شوند. مقاومت سني آشکاری در پرندههاي سنين بالاي 2 تا 3 هفته ، مشخصي برای بروز علائم باليني بیماری مشاهده ميشود و لذا ميزان شيوع بیماری و مرگ و مير به طور قابل ملاحظهاي کاهش می یابد.
تشخيص تفريقي
تشخيص بيماري با استفاده از تهیه تاريخچه كامل گله ونمونههاي مناسب از گله كه براي آزمایشهای هيستوپاتولوژي فرستاده ميشود، صورت ميگيرد.
علائم هيستو پاتولوژيك " گليوزيس، نفوذ اطراف رگي لنفوسيتها(؟)، تيپ آكسوني دژنراسيون نورونها(؟) در سیستم عصبی مرکزی، هيپرپلازي سلولهاي لنفوئيدي دربعضی از بافتهاي احشايي ، اساس تشخيص بيماري هستند.
آنسفالوميليت پرندهها با بيماري نيوكاسل، آنسفالوميليت اسبی، اختلالات تغذيهاي، ريكتز، آنسفالومالاسي، كمبود ريبوفلاوين و بيماري مارك كه علائم مشابهي دارند قابل اشتباه می باشد.
((( بيماريهای آنسفالوميليت و نیوکاسل، هر دو در جوجه های سنين 3-1 هفته مشاهده می شود؛ و تشخيص تفريقي اين دو ممكن است مشكل باشد. در بيماري آنسفالوميليت پرندهها، بعضي جراحات اختصاصي هستند. كروماتوليز(؟) مركزي در انسفالومیلیت عفونی دیده می شود كه در بيماري نيوكاسل به صورت كروماتوليز محيطي است.در انسفالومیلیت گليوزيس در نوتوكلوروتوندوس[1] و نوتوكلو اوويداليس[2] دیده می شود كه در بيماري نيوكاسل وجود ندارند.در انسفالومیلیت تجمع لنفوسيتي درديواره عضلاني پيش معده ، فوليكولهاي لنفاوي در پانكراس و پانكراتيت بينابيني وجود دارند که این ضایعات در نيوكاسل به ندرت ديده ميشوند.
آنسفالوميليت تغذيهاي معمولاً 3-2 هفته پس از آنسفالوميليت ويروسي ديده ميشود. درآنسفالوميليت تغذيهاي ضايعات دژنراتيو وسيعي ایجاد ميشود كه به هيچ عنوان در آنسفالوميليت ویروسی ديده نميشوند. بيماري مارك در سنين بالا ديده شده و مشكل كمي در تشخيص تفريقي اين بيماري به وجود ميآورد. درگيري اعصاب محيطي و لنفوماتوز احشايي كه در بيماري مارك وجود دارند در آنسفالوميليت پرندهها ديده نميشوند.)))؟
AIآنفلونزای پرندگان
پاتوتيپ ويروسي (اچ پی ياام پی ) تاثير اساسي بر نحوه بروز علايم باليني بيماري دارد. علايم باليني بيماري بسيار متغير بوده و به گونه پرنده، سن و جنسيت پرنده، عفونتهاي همراه، ايمني اكتسابي و شرايط محيطي بستگي دارد.
ويروسهاي آنفلونزاي پرندهاي با بيماريزايي خفيف : MP AI :
بيشترعفونتهاي ايجاد شده توسط ويروس ام پی در پرندههاي وحشي فاقد علايم باليني ميباشد. در مطالعات تجربي صورت گرفته بر روي اردكهاي مالارد عفونت با ويروسهاي ام پی فعاليت تی سلها را تضعيف كرده و مدت يك هفته توليد تخممرغ را كاهش ميدهد.
در پرندههاي اهلي ماكيان و بوقلمونها علايم باليني ايجاد شده مربوط به اختلالات موجود در ارگانهاي گوارشي، تنفسي، ادراري و توليد مثلي ميباشد. بيشترين علايم مشاهده شده مربوط به عفونت مجاري تنفسي ميباشد و علايم تنفسي نظير، عطسه سرفه رال ترشح بيش از حد اشك چشم مشاهده ميشود.
در مرغهاي تخمگذار و مادر كرچي زياد شده و توليد تخممرغ كاهش مييابد. علايم عومي نظير تجمع پرندهها، ژوليدگي پرها، دپرسيون، كاهش فعاليت، كاهش مصرف آب و دان و بطور معمول اسهال ديده ميشود. لاغري گزارش شده ولي بعلت حاد بودن بيماري AI كمتر ديده ميشد. ويروسهاي ام پی در شترمرغسانان علايم تنفسي مشابه ديگر پرندهها ايجاد ميكنند.
ويروسهاي آنفلونزاي پرندهاي فوق حاد( اچ پی )
در پرندههاي وحشي و اردكهاي اهلي ويروسهاي اچ پی تكثير محدودي داشته و علايم باليني كمي ايجاد ميكنند. استثناي موجود در اين رابطه ويروس فوق حاد اچ5 ان 3 ميباشد كه در سال 1961 ميلادي در چلچلههاي دريايي آفريقايي جنوبي مرگ ناگهاني بدون وجود علايم باليني را ايجاد كرد.
در ماكيان و بوقلمونها علايم باليني در اثر تكثير ويروس و ايجاد ضايعه در ارگانهاي مختلف احشايي و سيستم قلبيـ عروقي و عصبي بوجود ميايد، در بيشتر موارد وقوع بيماري ناگهاني بوده و قبل از شروع علايم باليني تعداد از پرندههاي مرده يافت ميشوند.
اگر بيماري شدت كمتري داشته باشد و پرندههاي بيمار 7ـ3 روز زنده بمانند، تعدادي از پرندهها علايم عصبي نظير لرزش سروگردن، عدم توانايي ايستادن، تورتيكوليس1 و اپيستوتونوس2 را نشان ميدهند.
دراثر كاهش فعاليت پرندهها و كاهش سرو صداي طبيعي پرندهها سالنهاي مرغداري بطور غير طبيعي ساكت بنظر ميرسند.
دپرسيون، كاهش شديد مصرف آب و دان، كاهش شديد توليد تخممرغ و نهايتاً قطع كامل توليد تخممرغ پس از 6 روز در گلههاي مبتلا مشاهده ميشود.
در مقايسه با ويروسهاي ام پی علايم باليني وضوح كمتري دارد، با اينجال رالهاي تنفسي، عطسه و سرفه ديده ميشود.
در ديگر پرندههاي موجود در راسته گالی فورمس علايم باليني مشابه ديده ميشود ولي پرندهها مدت زمان بیشتري زنده ميمانند و اختلالات عصبي نظير پارزي1 ، فلجي، تورتيكوليس، نيستاگموس2 و اختلالات رفتاري مشاهده ميشود.
در شترمرغها () كاهش فعاليت، كاهش اشتها، دپرسيون، پژمردگي پرها، عطسه و تنفس بادهان باز مشاهده ميشود.
تعدادي از پرندهها تعادل نداشته و فلجي بالها و لرزش سروگردن را نشان ميدهند.
تشخيص تفريقي:
بعلت گسترده بودن علايم باليني و كالبدگشايي مشاهده شده در اين بيماري، تشخيص دقيق با استفاده از روشهاي ويروسشناسي و سرولوژي صورت ميگيرد.
ويروس بيماري نيوكاسل، پنوموويروس پرندهها و ديگر پاراميكسوويروسها، لارنگوتراكئيت عفوني برونشيت عفوني، كلاميديا، مايكوپلاسما و ديگر باكتريها بايستي با ويروس آنفلونزا مورد تشخيص تفريقي قرار گيرند.
REOرئوویروسها
در فرم حاد بيماري، لنگش و كاهش رشد مشاهده ميشود. در عفونتهاي مزمن لنگش بارزتز است. چرا که؛ در تعدادي از جوجههاي بیمار، مفصل خرگوشي کاملاً بی حركت ميشود. افزايش مرگ و مير، توقف رشد، التهاب و تورم تاندون گاسترونمیوس[3] و تاندونهاي خم كننده انگشتان، كاهش وزن گيري، افزايش ضريب تبديل غذایی، افزايش لاشه های حذفي در كشتارگاه و عملكرد ضعيف پرندهها اغلب اتفاق می افتد. پارگي تاندون گاسترونمیوس در خروسهاي 16-12 هفته ای اکثراً ناشی از عفونت رئوویروسی است. جراحت مشابه آن در بوقلمونهاي 8-5 هفته اتفاق می افتد. پارگي دو طرفه تاندونها غيرطبيعي شدن راه رفتن پرنده می شود. در این موارد پارگي سياهرگهاي خوني نیز دیده ميشود.
PBFDV
ميزان مرگ و مير و علائم باليني در طوطيسانان مبتلا به یروس متغير بوده و به گونه پرنده سن پرنده در زمان مواجهه و به حضور و يا عدم حضور آلودگيهاي انگلي، قارچي باكتريايي و ويروسي همراه بستگي دارد. در بعضي گونهها، پرندههاي درگير زنده ميمانند اما درمانهاي حمايتي ممكن است اين زمان را افزايش دهد. در پرندههاي آلوده به ویروس عفونتهاي پانويه علت 69 درصد مرگ و ميرهاي رخ داده در پرندهها بوده است. تضعيف ايمني با هيپو گاا گلوبولينيما و تخريب بافت لنفاوي همراه است. پرندههايي كه به صورت تجربي تلقيح ميشوند 4 هفته پس از تلقيح دپرش سده و بي اشتها ميشوند. دستيروفي و از دست رفتن متقارن و پيشرونده پرها ديده ميشود. بد شكلي نوك و پنجهها نيز به طور كمتر ديده ميشود عفونتهاي سيركوويروسي در كبوترها با شيوع بالا و مرگ و مير كم همراه است. مرگ و مير در كبوترها از يك تا 100 درصد متغير ميباشد. ميزان مرگ و مير بسته به سن پرندهها و وجود عوامل بيماريزايي ديگر بستگي دارد. بيشترين علائم قابل مشاهده در كبوتر مبتلا به آلودگيهاي سيركوويروسي عملكرد ضعيف، اسهال و لاغري ميباشد.
NDنیوکاسل
- دورة كمون بيماري 15-2 روز (متوسط 6-5 روز) ميباشد. سرعت بروز علائمباليني بيماري بستگي به ويروس آلودهكننده، گونه ميزبان، سن ميزبان، وضعيت ايمني،آلودگي با ساير عوامل بيماريزا، شرايط محيطي، روش مواجهه و دز ويروس دارد.
- جدايههاي ويروس بيماري نيوكاسل براساس علائم باليني كه تحت تأثير سويةويروس قرار دارد به پاتوتيپهاي مختلفي تقسيم ميشود. فاكتورهاي ديگري در شدتبيماري دخيل هستند عبارتند از: گونة ميزبان، سن آن، وضعيت ايمني، آلودگي همزمان باديگر عوامل بيماريزا، استرسهاي محيطي، روش مواجهه و دز ويروس.
- در درگيري با ويروسهاي بسيار حاد، بيماري ممكن است به يك باره ظاهرشده، مرگومير بالايي داشته و ديگر علائم باليني بيماري ديده نشود، در شيوع بيماريدر جوجهها با ويروسهاي پاتوتيپ وی وی ان دی علائم باليني اغلب با بيحالي، افزايشتنفس و ضعف شروع شده، نهايتاً پرنده از پا درآمده و مرگ فرا ميرسد. در همهگيريجهاني بيماري كه در اثر اين نوع ويروس يعني وی ان دی رخ داد، در يك سري كشورهاعلائم شديد تنفسي مشاهده شد، اما در ديگر كشورها اين علائم ديده نشد. اين نوعبيماري ممكن است ادم اطراف چشمها و سر را موجب شود، اسهال سبز در بيماراني كهدر مراحل اولية بيماري نميميرند، ديده ميشود و قبل از مرگ لرزشهاي عضلاني،تورتيكوليس فلجي بالها و پاها و اپيستوتونوس ممكن است ديده شود، مرگوميراغلب به %100 گلههاي كاملاً حساس جوجهها ميرسد، شكل نوروتروبيك و لوژنتيكبيماري نيوكاسل عمدتاً از آمريكا گزارش شده است، در جوجهها با شروع ناگهانيعلائم تنفسي مشخص ميشود، پس از آن علائم عصبي ديده ميشود، توليد تخممرغ بهشدت پايين ميافتد، اما اسهال غالباً ديده نميشود، شيوع بيماري ممكن است به 100%برسد، ولي مرگومير اغلب پايينتر است و به 50% تا 90% پرندههاي جوانتر ميرسد،سويهها مروژليك ويروس نيوكاسل بطور معمول موجب بيماري تنفسي، در گلههايطيور ميشود، در گلههاي بالغ ممكن است كاهش توليد مرغ ديده شود كه به مدتچندين هفته طول ميكشد، علائم عصبي ممكن است ديده شود، ولي معمول نيست،مرگومير ماكيان پايين ميباشد به استثناء پرندگان جوانتر و پرندگان حساس تركه ممكناست در آنها مرگومير بيشتري مشاهده شود.
- ويروسهاي لنتوژنيك بطور معمول در پرندگان بالغ باعث بيماري نميشود، درجوانها و پرندگان كاملاً حساس علائم شديد تنفسي ممكن است مشاهده شود، باسويههاي بيماريزا لاسوتا و در صورت درگيري ب اديگر ميكرو ارگانيسمها موجبمرگومير ميشود.
- واكسيناسيون و يا آلودگي جوجههاي گوشتي در زمان نزديك به كشتار با اينويروسها منجر به كلي پستي سمي، و تورم كيسههاي هوايي ميشود كه منجر به حذفلاشههاي درگير ميشود. علائم باليني كه در ويروسهاي خاص و در ديگر گونهها ديدهميشود متفاوت باشد، بوقلمونها به اندازة جوجهها نسبت به ايجاد آلودگي در اثرويروس نيوكاسل حساس هستند، اما بطور معمول علائم باليني شدت كمتري دارند،اردكها و احتمالاً غازها به آساني توسط ويروس آلوده ميشوند ولي از لحاظ كلينيكينسبت به سويههايي از ويروس كه براي جوجهها بسيار حاد هستند، در بيشتر مرغها وويروسهاي نيوكاسل كه براي جوجهها حاد ميباشند، در شترمرغها بيماري سختي رابه وجود نميآورند، به طور معمول شترمرغهاي جوان علائم وپرسيون و علائم عصبينشان ميدهند، اما بالغها معمولاً بيمار نميشوند.
تشخيص تفريقي:
فعاليت اچ آ در اثر هر يك 9 سروتيپ پاراميكسو ويروس پرندهها و يا 15 سابتايپ هماگلوتينيي تيپ آ آنفولانزا كه پرندهها را آلوده ميكنند، ميتوانند صورت بگيرد.تشخيص سروتيپ اختصاصي ويروس با استفاده از يك آزمايش ساده اچ آی كه در آن آنتيسرم پليكلونال اختصاصي استفاده ميشود، صورت ميگيرد.
ويروس بيماري نيوكاسل (پارمیکسو ویروس تیپ1) در آزمايشهاي اچ آی با تعدادي از ديگرپاراميكسو ويروسهاي بخصوص پ.م.ت.3 كه از طوطيسانان جداه شده است واكنشمتقاطع نشان ميدهد كه با استفاده از آنتيژنها و سرم كنترل ميتوانند محدود شوند واستفاده زا آنتيباديهاي مونوكلونال در تشخيصهاي روتين نتيجه بدون ابهاميميتوانند داشته باشد.
ILT
در اثر ويروس لارنگوتراكئيت فرم حاد بيماري تنفسي در ماكيان ایجاد ميشود. علايم باليني مشخصه بيماري شامل: ترشحات بيني و صدای رالهاي مرطوب تنفسي است كه متعاقب آن سرفه و بلع هوا مشاهده می شود.
تنگی نفس واضح و دفع موكوس آغشته به خون از مشخصات فرم اپيزئوتيك شديد بيماري ميباشد.
در سالهاي اخير در مناطقي از اروپا، استراليا، نيوزيلند و آمريكا كه پرورش و توليد طيور به فرم صنعتي و متراكم صورت می گیرد، فرمهاي انزئوتيك خفيف بيماري بيشتر مشاهده شده است. در اين نوع بيماري، علايم باليني عدم رشد، كاهش توليد تخممرغ، التهاب بافت ملتحمه چشم و ترشحات چشمی، التهاب سينوسهاي زیرچشمي، التهاب و ترشح دائمي بيني مشاهده می شود.
طول دوره بيماري برحسب شدت جراحات ايجاد شده متغير است. معمولا بيشتر جوجهها در طی 14-10 روز بهبود مييابند. ولي؛ برخی مواقع، 4-1 هفته هم طول می کشد.
«تشخيص تفريقي»
بیماری لارنگوتراكئيت از ديگر بيماريهای تنفسي پرندهها که علائم باليني مشابه با این بیماری ایجاد می کنند، تفريق داده می شود. اين بيماريها عبارتند از: فرم ديفتريك آبله پرندهها، نيوكاسل، آنفولانزاي مرغي، برونشيت عفوني، عفونت ناشی از آدنوويروسماكيان و آسپرژيلوز.
IBDگامبورو
از اولین نشانه های بیماری در گلّه این است که تعدادی از پرندهها به مقعد خود نوك می زنند. کثیف بودن پرهای مقعد ، اسهال سفید و آبكی،بیاشتهایی، دپرسیون، ژولیدگی پرها ، لرزش، از پاافتادگی شدید و سرانجام مرگ ازعلایم دیگر این بیماری هستند. پرندههای بیمار دهیدراته شده و در مراحل پایانی بیماری دمایبدنشان به كمتر از حدّ طبیعی میرسد.
در گلههای حساس، بروز بیماری بالینی و حاد بورس عفونی به آسانی قابل تشخیص احتمالی است. وقوع سریع، شیوع بالا، منحنی مرگومیر تند و بهبودیسریع (5 تا 7 روز) از جمله علایم بالینی مشخص بیماری هستند. تأیید تشخیص با كالبدگشایی و مشاهده جراحات ویژۀ بیماری در بورس فابرسیوس صورت می گیرد.بیماری در جوجههای خیلی جوان و یا جوجههای دارای آنتیبادی مادری، معمولاً تحت بالینی بوده و تشخیص بر اساس كالبدگشایی پرندهها و مشاهده آتروفی واضح بورس و همچنین بررسی هیستولوژیك آن صورت می گیرد.
ابتلای جوجههای با سنین مختلف به سویههای واریانت ویروس گامبورو ، بابررسیهیستوپاتولوژیك بورسكلواكی و یا جداسازی ویروس تشخیص داده میشود.
«تشخیص تفریقی»
وقوع ناگهانی، شیوع بالا، ژولیدگی پرها، ظاهر پژمردۀ پرندهها در مراحل اولیه بیماری و همچنین وجود خون در مدفوع تعدادی از نمونه ها بیانگر شیوع حاد کوکسیدیوز است ولی خونریزیهای عضلانی وبزرگ شدن ادماتوز و خونریزی در بورس كلواكی ، بیماری گامبورو را از کوکسیدیوز تفریق می کند.
در تعدادی از پرندههای تلف شده از گامبورو ، ممكن است نفروز حاد دیده شود. شرایط متعددی باعث ایجاد نفروز میشوند ؛ درگیریبورس كلواكیدر گامبورو آن را از دیگر عوامل ایجادكننده نفروز تفریق میکند.
محرومیت از آب باعث تغییراتی در كلیه و احتمالاً آتروفی و خاكستری رنگ شدن بورس میشود كه این علائم در گامبورو نیز دیده میشوند، تاریخچۀ گله این عوارض را از گامبورو تفریق می کند.
سویههای نفروتوكسیك ویروس برونشیت عفونی ایجاد نفروز می کنند ولی تغییری در بورس كلواكی پدید نمی آورند،در عوض پرنده ها دارای علائم تنفسی هستند. باید به خاطر داشت که احتمال وقوع همزمان این دو بیماری در یك گله نیز وجود دارد.
درسندرم هموراژیك خونریزیهای عضلانی و خونریزیهای مخاطی در محل اتصال پیش معده و سنگدان مشاهده می شود، ولی ضایعات بورس فابرسیوس در این سندرم وجود ندارد. در جوجههای تلقیح شده با ویروس بیماری مارك، آتروفی بورس ایجاد می شود. تلقیح آدنوویروس تیپ 8 پرندهها بهجوجههای عاری از جرم (اس پی اف) یكروزه، باعث کوچک شدن بورس و آتروفی فولیكولهای آن می شود. اندامهای متعدد دیگری نظیر كبد، طحال،پانكراس و كلیهها نیز به صورت ماكروسكوپیك تحت تأثیر قرار گرفته و گنجیدگیهای داخل هستهای در كبد و پانكراس مشاهده می شود.
IBبرونشیت عفونی
علايم مشخصة تنفسي در ماکیان بلع هوا، سرفه، رال هاي نايي و ترشحات بيني ميباشد. چشمهاي مرطوب ، سينوسهاي متورم ، دپرسیون،کاهش مصرف غذا و کاهش وزن دیده می شود و جوجه ها زير يك منبع گرمایي كنار هم جمع می شوند. ، علايم بيماري قابل مشاهده در ماکیان بزرگتر از شش هفته و پرندههاي بالغ ، مشابه علایم مشاهده شده در جوجههاست اما ترشحات بینی، کمتر دیده شده ودر صورت عدم معاینه دقیق گله و عدم مشاهده گله در تاريكي شب(كه همه پرندهها به صورت طبيعي ساكتاند) بيماري تشخيص داده نمی شود.
در صورت درگیری جوجههاي گوشتي با ويروسهای نفروپاتوژن، علايم تنفسي بيماري ممکن است رفع شود ولي؛ پس از آن دپرسيون، ژوليدگي پرها، مرطوب شدن مدفوع و افزايش مصرف آب مشاهده می شود.
در گلههاي تخمگذار علايم تنفسي ،كاهش ميزان توليد و كاهش كيفيت تخممرغ دیده می شود. در گلههايي كه میزان توليدشان کاهش مختصری داشته ، پوسته تخممرغهای تولید شده رنگ پریده بوده و فاقد علايم تنفسي بودند، ويروس برونشیت عفونی از سواپهاي كلواكي و نمونه تانسيلهاي سكومي جدا شده است.ميزان كاهش تولید بسته به دوره تخمگذاري و سويه ويروس برونشیت عفونی فرق ميكند. 6 الی 8 هفته طول ميكشد تا توليد تخم مرغ به حالت عادی باز گردد و در اكثر مواقع، تولید تخم مرغ به ميزان توليد قبلي برنمی گردد. ؛ ميزان جوجه درآوری كاهش می یابد. تعداد تخممرغهاي پوستهنرم، بدشكل و پوسته زبر افزايش یافته و تعداد تخممرغهاي ارسالی به جوجه کشی کاهش می یابد.كيفيت داخلي تخممرغها ممكن است كاهش یابد. آلبومین نازك و آبكي شده و مرز مشخصي میان دو بخش ضخيم و نازك آن وجود ندارد. در مرغهاي تخمگذار در صورت همراه شدن سنگ كليه با بیماری برونشیت عفونی ، تلفات كلي گله افزايش می یابد. ولي؛ گله ممکن است نرمال به نظر برسد.
در صورت درگيري جوجههاي يكروزه با ويروس برونشیت عفونی ، اويداكت،دچار ضايعه دائمي شده و در دوره تخم گذاری جوجه های مزبور،كاهش توليد و کاهش كيفيت تخممرغ دیده می شود. آنتي باديهاي مادري در سنين اوليه جوجهها ،از ايجاد ضايعه ويروس برونشیت عفونی در اويداكت جوجه ها، جلوگيري ميكنند.
در یک مطالعه، آلودگی قرقاولهاي تخمگذار با كروناويروسها منجر به كاهش جوجه درآوری،كوچك شدن اندازه و رنگ پریدگی تخم مرغهای توليدي شد. در یک فارم قرقاول که 15 درصد قرقاولهاي بالغ سريعاً تلف شدند و تنها علامت بالینی قابل مشاهده عطسه بود ، كروناويروس جدا شد . در این گله ميزان توليد تخم و جوجه درآوری، كاهش يافته ولي كيفيتتخم هاي توليدي تغييري نيافته بود.
«تشخيص تفريقي»:
علائم بيماري برونشيت عفوني مشابه سایر بيماريهاي حاد سیستم تنفسي نظير نيوكاسل، لارنگوتراكئيت و كريزاي عفوني است. علایم بالینی بيماري نيوكاسل به صورت معمول بسيار شديدتر از برونشيت است. علائم عصبي همراه باسويههاي حاد بيماري نيوكاسل ديده شده و كاهش توليد ایجاد شده درگلههاي تخمگذار بيشتر از بيماري برونشيت است. بيماريلارنگوتراكئيت با سرعت كمي در داخل گله شيوع پيدا كرده، اما؛ علائم باليني، ممكناست بسيار شديدتر از بيماري برونشيت باشد.
بيماري كريزا براساس تورم صورت که به ندرت در بيماري برونشيت دیده می شود؛ تفريقمي گردد. در بيماري سندرم كاهش تخممرغ (سندرم کاهش تولید) ميزان توليد كاهش يافته و كيفيت پوسته دچار مشكل ميشود. اين علائم مشابه علائمي است كه در بيماري برونشيتديده ميشود. با اين تفاوت كه كيفيت داخلي تخممرغ در سندرم کاهش تولید تغيير نميكند.
Hi Mr. Dr. thank you for your article , but I think it is better to write in english for your broadcasting in general.
ReplyDeleteTHANKS DR.BAH