Wednesday, August 12, 2009

بیماری آبله پرندگان

                                                      

گله‌هاي تجاري (جوجه‌ها و بوقلمون‌ها)، پرندگان زينتي و  وحشي به آبله مبتلا مي‌شوند، به صورت طبيعي 232 گونه پرنده از 9000 گونۀ پرندگان‌ كه در 23 رده قرار گرفته‌اند دچار عفونت ويروس آبله مي‌شوند. انتشار بيماري آبله، كند بوده و با تشكيل ندول های پوستي بر روي قسمت‌هاي بدون پربدن(فرم پوستي) و يا ضايعات فيبرونكروتيك و تكثيری بر روی غشاهاي مخاطي مجاري فوقاني تنفسي، دهان و مري(فرم ديفتريك) مشخص شده و عفونت سيستميك نيز اتفاق مي افتد. مرگ و مير در فرم پوستي بيماري معمولاً پايين‌ است. ولي؛ در صورت عمومي شدن بيماري(بخصوص در فرم ديفتريك)‌ و يا همراه شدن با عفونتهای ديگر  و شرايط بد محيطي ، مرگ و مير بالا مي‌رود؛ فرم سيستميك بيماري در قناري‌ها مرگ و مير بالايي را ايجاد مي‌كند.

آبله پرندگان در پستاندران، بيماري ايجاد نمي‌كند.

 

اتيولوژي

ويروس آبلۀ پرندگان(ماكيان، بوقلمون، كبوتر، قناري، سهره، مينا، طوطي، بلدرچين، گنجشك، كلاغ، طاووس، پنگوئن، كركس و سار) از جنس ای وی پاکس ویروس [1]و خانواده پاكس ويريده‌*[2] است. به علت اهميت اقتصادي  ويروس آبلۀ ماكيان (FPV )[3] ، بيشتر مطالعات بنيادين و كاربردي بر روي آن صورت گرفته است.

 همۀ ويروس‌هاي آبلۀ پرنده‌ها شكل يكساني دارند، اندازۀ ويروس بالغ (جسم ابتدايي)  200* 280*330 نانومتر است و غشاي خارجي آن از توبول‌هاي سطحي كه به صورت تصادفي قرار گرفته‌اند، پوشيده شده است. FPV داراي يك بخش متراكم مركزي است. كه؛ دو طرف آن مقعر بوده و دو جسم جانبي در دو طرف مقعر آن قرار گرفته  و به وسيله غشايي احاطه شده‌اند.

تركيب اصلي FPV، پروتئين ، DNA و ليپيد بوده و ليپيد تقريباً 3/1 ویروس FP  را تشكيل مي‌دهد.

 

تكثير ويروس

از مشخصات ويروس‌هاي آبله، سنتز داخل سيتوپلاسمي DNA و بسته‌بندي به صورت ذرات ويروس عفوني مي‌باشد. ژنوم FPV : ليگاز DNA [4] ، پروتئين باند شونده به ATP- GTP [5]، گليكوليز اوراسيل DNA [6]، پليمراز DNA ،  توپو ايزومراز DNA [7] ، فاكتور فرآوري DNA [8]، پروتئين كيناز [9] و آنزيم تعميرگر DNA [10]* را كد مي‌كنند.

آنزيم فتوليز CPD، آسيب‌هاي DNA  ويروسی ناشي از اشعۀ اولترا ویوله را تعميرکرده و باعث افزایش ماندگاری ویروس در ضايعات پوستی و محيط بيرون می شود.

 ويروس‌ آبلۀ پرندگان  در اپي تليوم  پوستي و فوليكول ماكيان ، سلول‌هاي اكتودرمي غشاي كوريو آلانتوئيك جنين ماكيان و سلول‌هاي پوستی جنين پرنده ها نحوۀ تكثير مشابهی دارد. مدت زمان‌ تكثير سويه‌هاي ويروس آبله  در ميزبان‌هاي مختلف، متفاوت است.

ساخت  FPV در اپيتليوم پوستي شامل دو مرحله متمايز است: هيپرپلازي مشخص سلولهای میزبان، در طي 72 ساعت اول، که منجربه افزايش 5/2برابر تعداد سلول‌های اپيتليومي می شود  و ساخت ويروس عفوني که در طي 96ـ72 ساعت پس از آلودگی (PI)  انجام می شود.

ساخت و تكثير DNA ويروسي، 24 ـ 12 ساعت پس از آلودگي ، در اپي تليوم پوستي  شروع می شود. ولی؛ ميزان ساخت آن در طي 60 ساعت اول آلودگي پايين بوده ، در 60 تا 72 ساعت پس از آلودگی افزايش یافته و در 96ـ72 ساعت پس از آلودگي  بيشتر مشخص مي‌شود. به همراه ساخت DNA ويروسي ، ساخت DNA سلولي سريعاً كاهش می یابد .

تيتر ويروس و‌ آثار آسيب سلولي (CPE )[11]، 36 ساعت پس ازآلودگی ، در كشت‌هاي سلولي پوست جنين جوجه‌ها  افزايش و 46ـ36 ساعت پس از آلودگي كاهش مي‌يابد. تيترويروس FPV در طي مرحله رشد ويروس تا 100 برابر افزايش  می یابد.

در ژنوم FPV،  6 ژن وجود دارد. كه؛ پروتئین های کد شده توسط آنها در فسفريلاسيون پروتئين‌هاي ويروسي ، پروتئين های فرآوري ويروس و شكل‌گيري ويريون دخالت دارند . این پروتئین ها عبارتند از: سه پروتئين كينازسريني ـ ترئونيني[12]  يك پروتئين كيناز تيروزيني، يك متالوپروتئين و يك پروتئين كيناز  تیروزيني ـ سريني. بر طبق مطالعات انجام شده، FPV حدود 31 پروتئين، مشابه پروتئين‌هاي ساختاري ويروس واكسينا[13] را مي‌سازد كه بيشتر آنها همراه با ذرات ويروسي بالغ داخل سلولي (IMV)[14] هستند.  12 عدد از اين پروتئين‌ها در هستۀ ويروس ، 7 عدد در غشاي ويروس و 3 پروتئين همراه با ویريون‌هاي   غشاء دار خارج سلولي(EEV)[15] هستند.  FPV ، داراي پروتئين ‌هاي تجمعي تيپ A (ATI)[16] است. که؛ ويريون‌هاي بالغ را از آسيب‌هاي محيطي حفظ كرده و باعث افزايش ماندگاري ويروس در طبيعت مي‌شوند. فتوليز و گلوتاسیون پراكسيداز نیز پايداري ويروس در محيط بیرون را افزایش می دهند.اجسام تجمعي، 72 ساعت پس از آلوده شدن ايپتليوم پوستي و 96 ساعت پس از آلوده شدن غشاي كوريوآلانتوئيك ديده مي شوند. ويريون‌ها در داخل و يا در حاشيه تجمعات تيپ A مشاهده می شوند. تجمعات مشابهي در مورد ويروس‌هاي آبلۀ ماكيان، قناري و كبوتر دیده شده  و احتمالاً توسط همۀ ويروس‌هاي آبلۀ پرندگان ايجاد مي‌شوند.

پوشش ويروسی ، یک ساعت پس از آلودگي اپتيلوم پوستي ، دو ساعت پس از آلودگي غشاي كوريوآلانتوئيك و پس از ورود FPV به غشاي سلول ها، برداشته مي‌شود.ويروس‌هاي FP از سلول‌ها بيشتر به صورت جوانه زدن خارج مي‌شوند.

محققي مشاهده کرد، هسته نيز در تكثير FPV دخالت دارد و DNA  و RNA ويروسي درهستۀ سلول‌هاي آلوده (72ـ24 ساعت پس از آلودگي)  يافت مي‌شوند. درپرنده Junco hyemalis ، علاوه بر اجسام تجمعي داخل سيتوپلاسمي، اجسام تجمعي داخل هسته‌اي نيز دیده می شود. که؛ البته فاقد ذرات ويروسي هستند.

 

حساسيت در برابر عوامل شيميايي و فيزيكي

مقاومت در برابر "اتر" به عنوان معياري جهت دسته‌بندي ويروس‌هاي آبله استفاده مي شود.

ويروس آبلۀ ماكيان (FPV) ، در برابر فنل 1 درصد و فرمالين 100/، 1 به مدت 9 روز مقاومت دارد. ولي ؛ در برابر پتاس بازي 1 درصد، غير فعال مي‌شود. گرماي ْc 50  به مدت 30 دقيقه و يا ْc60 به مدت 8 دقيقه ويروس را غير فعال مي‌كند. تريپسين، هيچ اثري بر روي DNA و يا خود ويروس ندارد. ويروس در حالت خشكي، مقاومت قابل ملاحظه‌اي از خود نشان داده و در پوسته‌هاي خشك شده، ماه‌ها و حتي سال‌ها زنده مي‌ماند.

 

دسته‌بندي سويه‌اي

يك نوع، رسوب دهندۀ نوكلئوپروتئيني[17] در همۀ ويروس‌هاي آبله ديده مي‌شود.

ويروس‌هاي آبله پرندگان از لحاظ  آنتي ژنيكي و ايمنولوژيكي  از یکديگر قابل تشخيص هستند. تلاش‌هايي جهت تمايز سويه‌ها، با استفاده از روش‌هاي مربوط به سیستم ایمنی (نظير فيكس كمپلمان، هماگلوتيناسيون پاسيو، رسوب در ژل آگار، ايمنو پراكسيداز، الايزا، خنثي‌سازي ويروس و ايمنوفلورسانس ) صورت گرفته است. تشخيص آنتی ژنیکی پروتئین‌هاي ايمني‌زا با استفاده از ایمنوبلوتینگ[18] و تشخيص ژنومي DNA  با استفاده از RFLP ،  تفاوت‌هاي كم موجود ما بين بعضي ازسويه‌ها را شناسایی می کند، آنتي بادي منوكلونال جهت تمايز سويه‌هاي FPV استفاده می شود.

 مطالعات مبتني بر ايمني متقاطع[19] درآمريكا نشان داد. كه؛ تعدادي از جدايه‌هاي فيلدي، ارتباط ايمنولوژيكي محدودي با سويه‌هاي ويروسي استفاده شده در واكسن‌هاي تجاري دارند، در نتيجه واكسن‌هاي تجاري موجود، در برابر ويروس‌هاي آبلۀ  واريانت، ايمني كافي ايجاد نمي‌كنند.

پلي پپتيدهاي متعددي در FPV شناسايي شده اند. كه؛ بيشتر آنها ايمني‌زا هستند. ما بين سويه‌هاي واكسن و فيلدي FPV  تفاوت‌هاي آنتي ژنيكي مشاهده می شود، با استفاده از آزمایش ايمنوبلوتينگ، ويروس آبلۀ بلدرچين،  تفاوت‌هاي آنتي‌ژنتيكي مشخصي با FPV  دارد. از طحال يك كركس آمريكايي[20] ويروس آبله‌اي  جدا شد  که؛ از لحاظ ژنتيكي، آنتي‌ژنيكي و بيولوژيكي با FPV تفاوت داشت.

 

تفاوت‌هاي ژنومي  ويروس‌هاي آبلۀ پرندگان

مشابه ديگر ويروس‌هاي آبله ، ژنوم FPV ، DNA خطي دوتايي[21]  همراه با يك لوپ مويين[22] در هر انتهاي خود دارد. ساختار كلي ژنوم FPV ، مانند  ديگراعضاي خانوادۀ پاكس ويريده است .

 پروفايل الكتروفورزي DNA ویروس FP  و ويروس واكسينا بایکدیگر تفاوت دارد. هر چند كه؛ ويروس‌هاي ماكيان،  كبوتر، و سهره، پروفايل‌هاي ژنومي مشابهي دارند. اما؛ پروفايل اندونوكلئاز مهاري ويروس‌هاي آبله بلدرچين، قناري و مينا تفاوت‌هاي مشخصي را با FPV نشان مي‌دهند.

اندازۀ ژنوم FPV ،  kb300ـ254 بوده و بزرگتر از ژنوم ديگر ويروس‌هاي آبله است . ژنوم FPV، واجد يك منطقۀ كد كنندۀ مركزي و دو ناحيۀ تكراري در هر انتها(ITR)[23] است و درژنوم آن بازآرايي ژنتيكي نیز مشاهده مي‌شود. محتواي نوكلئوتيدي FPV ، 69 درصد A+T  دارد. كه؛ به طور يكسان در طول ژنوم آن پخش شده اند. 6 ناحيه كوچك با محتواي G+C بالای 50 درصد در مناطق انتهايي ژنوم آن وجود دارد.

 32 درصد ژنوم FPV متشكل از 31 عدد ژن است که در خانوادۀ ankyrin قرار دارد،10 ژن در خانوادۀ N1R/p28 و 6 ژن در خانوادۀ B22R قرار دارند. B22R تنها 12درصد ژنوم آبله را تشكيل مي‌دهد. ميزان ژن‌هاي ankyrin در ژنوم ويروس‌هاي آبلۀ پرندگان متفاوت است، اين نوع ژن در تعيين محدودۀ ميزباني ويروس‌هاي آبلۀ پرندگان تأثير داشته و حذف يا تخريب تعدادي از ژن‌هاي مربوط به آن ممكن است باعث كم شدن محدوده ميزباني شود.

ژنوم جدايه‌هاي فيلدي كه موجب شيوع بيماري آبله در گله‌هاي واكسينه مي‌گردند واجد يك كپي يكي شده و تقريباً كامل از ويروس رتيكولواندوتليوز (REV ) هستند.

ترادف  قسمت HindIII ( kb 5/4 ) ژنوم ويروس كركس آمريكايي با قطعۀ مشابه آن در FPV تفاوت‌ دارد؛ در FPV ، 11 عدد ORF  وجود دارد. كه؛ ترادفهای ژنومی مشابه REV را دارند، آبلۀ كركس‌ آمريكايي 8 عدد ORF دارد. كه؛ هيچ كدام مشابه REV نیستند.

براساس RFLP،  ويروس‌هاي آبله ای که پرندگان اهلي، وحشي و زينتي را آلوده مي‌كنند ،  از لحاظ ژنتيكي بایکدیگر تفاوت دارند. پروفايل ژنومي ويروس‌هاي آبلۀ قناري، مينا، alala، apapane و بلدرچين با  ويروس آبلۀ ماكيان (FPV) متفاوت است. ترادف ژنومی تياميدين كيناز(TK) ويروس آبلۀ بلدرچين  شباهت كمي با ژن TK ویروس FP دارد.

 

ژن‌هاي غير بنيادين و تنظيم كنند ۀ سيستم ايمني:

یکسری از ژنهای ویروس آبله در تكثير ويروس نقش اساسي ندارند ، این ژنها ممكن است عملكردهاي مرتبط با تنظيم ايمني داشته و با پاسخ‌هاي ایمني ميزبان تداخل داشته باشند. وظيفه نصف پروتئين‌هايي كه توسط ژن‌هاي FPV كد مي‌شوند ناشناخته است، در نتيجه، تعیین نقش آنها در تكثير ويروس بر فرضيات استوار است. تعدادي از اين ژن‌ها و وظايف احتمالي آنها به طور خلاصه ذكر مي‌شود:

فاكتور رشد [24] TGFß يك پيتيد چند وظيفه‌اي است که توسط ژنوم FPV كد مي‌شود و رشد و تمايز بافت پيوندي را تحريك می کند. TGFß  اثرات تنظيم ايمني[25] داشته و باعث تضعيف سيستم ايمني سلولي و همورال مي‌شود از اين رو FPV ممكن است باعث تضعيف پاسخ‌هاي سيستم ايمني ميزبان و يا رشد و تمايز سلولي شود.

 دو عدد ORF كه پروتئين‌هاي مشابه فاكتوررشد عصبي B (ß-NGF)[26] را توليد مي‌كنند.

چهار عدد ORF كه به كلاس CC  كموكينازهاي كوچك و محلول شباهت دارند. CC كموكینازها، لنفوسيت‌هاي T و سلول‌هاي كشنده طبیعي (Nk cells) را به محل عفونت جذب مي‌كنند. ولی؛ همولوگ‌هاي كموكيناز با عمل آنتاگونيسمی خود به طور وسيعی عمل كموكنيازهاي طبيعي در طي پاسخ‌هاي ايمني      ضد ويروسی را مهار می کنند.

سه ژن كه پروتئين‌هاي همولوگ با پروتئين G را كد مي‌كنند. اين پروتئين‌ها به كموكينازهاي داراي سيگنال‌هاي سلولي باند شده و تكثيرو بيماريزايي ويروس را در ميزبان تحت تاثير قرار مي‌دهند.

 يك ORF كه پروتئين باند شونده به IL-18 را كد مي‌كند و احتمالاً نقش ضد التهابي در طي آلودگي با ويروس آبله را دارد.

يك ORF كه شبيه سمافورين[27] بوده و وظيفۀ تنظيم ايمني دارد.

8 عدد ORF موجود در ژنوم FPV كه پروتئين‌هاي مشابه لكتين‌هاي تيپ C، پروتئين‌هاي NKG2 و CD94 كه بر روي سلول‌هاي NK وجود دارند و CD69 كه در سطح لنفوسيت‌ها قرار دارند را كد مي‌كنند.

رسپتورهاي لكتيني تيپ C موجود بر روي سلول‌هاي NK به آنتي‌ژن‌هاي MHC I متصل شده و از طريق سيگنال‌هاي داخل سلولي موجب تحريك يا مهار فعاليت‌هاي ايمني مي‌شوند. احتمالاً بيان اين نوع پروتئين‌ها در سلول‌هاي آلوده به FPV با پاسخ‌هاي ميزبان و ايمني طبيعي تداخل دارد.

پنج همولوگ ممانعت كنندۀ پروتئازي سريني (سرپين)  [28] كه توسط FPV كد شده و در يكسري سلول‌هاي خاص، در فعاليتهای ضد التهابي و يا تنظيم آپوپتوزيز[29] سلولي دخالت دارند.

ژنوم FPV واجد ژنی است كه پروتئين مشابه فاكتور رشد اپي درمي (EGF)[30] را كد مي‌كند. هر چند كه؛ وجود اين پروتئين در تكثير ويروس خيلي ضروری نیست. اما؛ ممكن است حدت ويروس را تحت تاثير قرار داده، تكثير سلولی را تحريك كرده و منجر به هيپرپلازي بافت‌هاي درگير شود.

مشابه  ژن T10 در آبلۀ ماكيان وجود دارد. اين ژن  در سلول‌هاي اپي تليومي ناي، مري و ريۀ مهره داران ساخت پروتئيني را به میزان بالا كد مي‌كند.این ژن ممكن است باعث افزايش محدودۀ ميزباني ويروس به طرف سلول‌هاي اپي تليومي مجراي تنفسي شود.

به خاطر وجود ORF هاي همولوگ در ويروس بيماري مارك ، احتمال تبادل مواد ژنتيكي بین این دو ويروس و ظهور ويروسي متفاوت وجود دارد. وارد شدن سكوئنس REV ، در ژنوم FPV بيانگر وجود «مهندس ژنتيك طبيعي»[31] در ويروس‌ها است.

در ژنوم FPV، همولوگ ژن گلوتاتيون پراكسيداز نيز وجود دارد كه موجب محافظت ويروس از استرس‌هاي اكسيداتيو شده و به ويروس اجازۀ تكثير مؤثر در شرايط محيطي را مي‌دهد. اين آنزيم به همراه ديگر پروتئين‌ها (نظير فتوليز) به صورت سینرژیسمي،باعث افزايش ماندگاري ويروس آبله در محيط پرورش پرنده‌ها می شود.

فعاليت هماگلوتيناسيون  (HA) در تعدادي از سويه‌هاي ويروس آبلۀ كبوتری و يك سويه از ويروس آبلۀ ماكيان مشاهده شده است و ترادف ژنومی مربوط به HA در ژن FPV وجود دارد.به هر حال، فعالیت HA در بیشتر ویروس های آبلۀ پرنده ها مشاهده نمی شود.

 

ميزبان‌هاي آزمايشگاهي:

پرنده‌ها:

ويروس‌ آبله، محدوده وسيعي از پرنده‌ها را به صورت طبيعي و يا تجربي مبتلا می کند. اختصاصيت پاسخ ايمني در برابر تعدادي از ويروس‌هاي آبلۀ پرندگان، به خصوص در مورد ويروس‌هايی که پرندگان وحشي را مبتلا می کنند،  مشاهده مي‌شود.

طي مطالعه‌اي ويروس آبلۀ جدا شده از طوطي‌ها، به ماكيان و طوطي‌هاي حساس تلقيح شد. بيماريزايي ويروس در طوطي‌ها شديدتر از جوجه‌ها بود. ولي؛ در برابر FPV محافظتي به وجود نياورد. واكسيناسيون ماكيان با واكسن‌هاي آبله ماكيان و كبوترها، محافظتي در برابر مواجهه با ويروس                            آبلۀ طوطي‌ها(pssitacine) به وجود نياورد. ويروس آبلۀ جدا شده از غازهاي كانادايي به غازهاي اهلي منتقل شد. ولي؛ به جوجه‌ها و اردك‌هاي اهلي منتقل نشد. گنجشك‌ها و قناري‌ها به ويروس آبلۀ جدا شده از گنجشك‌ها بسيار حساس بودند. اما؛ این ویروس در ماكيان، بوقلمون‌ها و كبوترها واكنش پوستي موضعي خفيفي را به وجود آورد. ميناها و سارها اعضاي خانواده sturnidae هستند و آبلۀ سارها براي پرندگان موجود دراين خانواده اختصاصي است.

آبلۀ پرندگان جزو مهمترين عواملی است كه جمعيت پرندگان جنگل‌هاي هاوايي را كنترل مي‌كند. سه ويروس آبلۀ جدا شده از پرندگان جنگل‌هاي هاوايي، جراحات خفيفي را در ماكيان به وجود آوردند و تنها يكي از اين سه جدايه به كشت سلولي مربوط به ماکیان سازگاري يافت. قناري‌ها در برابر ويروس آبلۀ قناري بسيار حساس هستند. ولي؛ در برابر ويروس آبلۀ ماكيان، بوقلمون‌ها و كبوترها مقاومت نشان مي‌دهند. ويروس آبلۀ كبوترها عفونت خفيفي در بوقلمون‌ها و ماكيان ايجاد مي‌كند. ولي؛ براي كبوترها بسيار بيماريزا است. حساسيت اردك‌ها در برابر آبلۀ بوقلمون و عدم حساسيت آنها در برابرFPV ، جهت تمايز اين دو ويروس بسيار نزديك به هم استفاده مي‌شود.

 

جنين‌پرنده‌ها

جهت جداسازي اوليه و تكثير ويروس‌، ويروس آبله به غشاي كوريوآلانتوئيك (SPF)  جنين جوجه‌هاي 12ـ10 روزه تلقيح مي‌شود. جنين بوقلمون‌ها و اردك‌ها نيزجهت تكثير ويروس آبله استفاده مي‌شوند. ارزيابي كمي عفونت‌زايي ويروس با استفاده از EID50[32]  و يا شمارش تعداد پوك‌ها [33]انجام مي‌شود. ویروسهای آبلۀ جداشده از‌ پرنده های وحشي  قادر به رشد در روي غشاي كوريوآلانتوئيك جنين‌هاي ماكيان نيستند.

 

كشت سلولي

ويروس‌هاي آبلۀ پرندگان در كشت‌هاي سلولي که با منشأ پرنده‌ها هستند  تكثير می یابند. كشت سلولي دائمي QT35 (با منشا بلدرچين ژاپني) و كشت سلولي كبد جوجه‌ها (LMH) جهت رشد و تكثير تعدادي از ويروس‌هاي آبلۀ پرندگان(پس از سازگاري) استفاده مي‌شوند. تعدادي از جدايه‌ها به خصوص جدايه‌هاي مربوط به بوقلمون‌ها و پرندگان وحشي حتي پس از پاساژهاي متعدد، قادر به رشد در كشت‌هاي سلولي نيستند. تشكيل پلاك به عنوان كمكي جهت تمايز يك سري از سويه‌ها به كار مي‌رود.

 

پاتوبيولوژي و همه‌گير شناسي

شيوع و پخش

ويروس‌ آبلۀ پرنده‌ها، هردو جنس پرنده  و همه سنين و نژادها را مبتلا مي‌كنند. بيماري در بيش از 200 گونه پرنده گزارش شده است. این بیماری در پرنده های تجاري پخش جهاني داشته و ميزان شيوع آن متغير است. عليرغم انجام واكسيناسيون‌ در مناطق با تراكم بالاي طيور و در فارم‌هاي چند سني، بيماري به مدت زمان طولاني باقي مي‌ماند. در سال‌هاي گذشته، واگيري‌هاي متعددي از فرم ديفتريك آبلۀ ماكيان در گله‌هايي كه واكسينه شده‌اند، مشاهده شده است.

 

ميزبان‌هاي طبيعي و آزمايشگاهي

بيماري آبله در ماكيان و بوقلمون‌ها از لحاظ اقتصادي اهميت داشته و در پرنده‌هاي زينتي، در طوطي‌هاي پيشاني آبي آمازون و در گله‌هاي بزرگ قناري بيشتراتفاق مي‌افتد، آبلۀ قناري‌ها و طوطي‌ها باعث ايجاد تلفات وسيع در مدت زمان كوتاهي مي‌شود. از اين رو؛ براي پرورش دهندگان اهميت ويژه‌اي دارد. جوجه‌هاي حساس سنين مختلف به عنوان ميزبان آزمايشگاهي استفاده مي‌شوند.

 بيماريزايي FPV در ماكياني كه به صورت پوستي و يا داخل نايي تلقيح شده‌اند تقريبا مشابه هم است. پس از تلقيح پوستي ويروس به جوجه‌ها، ويروس ابتدا در پوست مشاهده شده(روز دوم) ، در روز چهارم به ريه‌ها مي‌رسد و در روز پنجم ویرمي اتفاق مي‌افتد. در جوجه‌هايي كه به صورت داخل نايي آلوده شده‌اند، ويروس در روز دوم در ريه‌ها مشاهده شده و در روز چهارم پس از آلودگي، ويرمي اتفاق مي‌افتد. ويروس از كبد، طحال، كليه و مغز جوجه‌هاي هر دو گروه جدا مي‌شود.

 در تلقیح داخل وريدي ویروس آبله، 18ـ10 روز پس از آلودگي، ندول‌هاي ارزني در كليه‌ها و ضايعات پوستي و ديفتريك در غشاهاي مخاطي مجراي تنفسي فوقاني مشاهده مي‌شود. اجسام تجمعي كه ضایعۀ میکروسکوپی مشخصۀ بيماري آبله می باشد،  در سلول‌هاي اپيتليومي توبول‌هاي كليوي،در طی 14-4 روز پس از آلودگي(PI و در سلول‌هاي رتيكولار  اپيتليومي مدولاي تيموس، طي 10ـ4 روز پس از آلودگي حضور دارند.

 

انتقال

ويروس آبله از طريق انتقال مكانيكي به پوست صدمه ديده منتقل مي‌شود.جابجايي انفرادي پرندگان در زمان واكسيناسيون باعث انتقال ويروس به پرنده ها از طريق دست‌ها و لباس‌ واكسیناتورها شده و ويروس به چشم پرندگان حساس منتقل مي‌شود. حشرات نيز به صورت مكانيكي باعث انتقال ويروس به داخل چشم پرنده‌ها می شوند. ویروس از طريق مجراي اشكي به ناحيه نايي رسيده و باعث آلودگي مجاري تنفسي فوقاني       می شود. در محيط آلوده، آيروسل‌ها شامل پرها و پوسته‌هاي خشك شده‌اي هستند كه مملو از ذرات ويروسي بوده و شرايط مناسبي براي آلودگي‌هاي تنفسي و پوستي فراهم مي‌آورند. سلول‌هاي مخاطي مجراي تنفسي فوقاني دهان نسبت به ويروس آبله حساسیت بالایی داشته  و در غياب تروما  و يا جراحت واضح نيز آلودگي اتفاق مي افتد. مشاهدۀ جراحات ريوي، بدون حضور ضايعه‌اي در ارگان‌هاي ديگر، بيانگر ايجاد آلودگي از طريق آيروسل‌ها است. مشابه ژن T10 كه به صورت اختصاصي و به ميزان بالا در سلول‌هاي اپيتليومي مجراي تنفسي بيان مي‌شود، توسط ژني در ژنوم PV نيز كد مي‌شود و احتمالاً در تعيين محدوۀ ميزباني نقش دارد. مگس‌ها پس از تغذيه برروي پرنده‌اي كه با ويروس آبله آلوده شده است ،پرنده‌هاي ديگر را نيز آلوده می كنند؛ 11 گونه از Diptera به عنوان ناقل ويروس پرندگان نامبرده شده‌اند. مایت           Dermanyss gallinae نیز باعث  شيوع FPV می شود. انتقال مكانيكي FPV از بوقلمون‌هاي نر آلوده به بوقلمون‌هاي ماده در طی تلقیح مصنوعی  صورت می گیرد ، طي تحقيقي تجربي درمان پوستي جوجه‌ها و كبوترها با متيل كلانترن[34] عفونت مخفي FPV را فعال نمود.

 

دوره كمون

در ماكيان، كبوترها و بوقلمون‌ها دورۀ كمون طبيعي 10ـ4 روز و در قناري‌ها در حدود 4 روز است.

 

علائم باليني

بيماري به يكي از دو فرم پوستي و ديفتريك و يا تركيبي از هر دو فرم بيماري ديده مي‌شود. در قناري ها، شكل سيستميك بیماری همراه با مرگ و مير بالا نيز دیده می شود.

علائم باليني بسته به حساسيت ميزبان، حدت ويروس، پخش ضايعات و ديگر عوامل درگيرکننده، متفاوت است. فرم پوستي بيماري با بروز ضايعات ندولي بر روي تاج، ريش، پلك‌ها و ديگر مناطق بدون پربدن مشخص مي‌شود. ضايعات ناحيه پوست چشم،  مصرف آب و غذای پرنده را دچار مشكل مي‌كند. در فرم ديفتريك بيماري (آبلۀ مرطوب)، جراحات زرد ديفتريك و زخم در غشاهاي مخاطي دهان، مري و ناي، به همراه علائم تنفسي شديد و يا خفيف (مشابه كريزا)  وجود دارد ؛ اين علائم در بیماری لارنگوتراكئيت عفوني نيزدیده مي‌شوند، جراحات موجود در گوشه دهان، زبان، گلو و بخش بالايي ناي،  خوردن، آشاميدن، و نفس كشيدن پرنده را دچار مشكل مي‌كنند؛ در پولت‌هايي كه به تخم مي‌آيند و در پرندگان مسن‌تر، بيماري، بروز كندتري داشته و باعث لاغرشدن پرندۀ مبتلا  و كاهش توليد تخم مرغ می شود.

 

شيوع و مرگ و مير

ميزان واگیری آبله در ماكيان و بوقلمون‌ها از ابتلاي چند پرنده تا درگيري كل گله متفاوت است. پرندگان مبتلا به فرم پوستي بيماري، سريع تر از پرندگان مبتلا به فرم ديفتريك بیماری  بهبود مي‌يابند. لاغري ، وزن گيري ضعيف و كاهش موقت توليد تخم‌مرغ در پرنده های تخم‌گذارديده مي‌شود. شكل خفيف فرم پوستي بيماري در حدود 3 تا 4 هفته طول مي‌كشد.  ولی؛ در صورت همراه شدن با فاكتورهاي ديگر و یا  در صورت درگيري با سويه‌هاي حاد ویروس آبله ،ضایعات اولیه و ثانویه فرم پوستی بیماری به مدت بيش از 4 هفته حضور خواهند داشت، درچنين حالاتی جراحات پوستي اطراف چشم و جراحات ديفتريك دهان ومجراي تنفسي فوقاني با وظايف حياتي و طبيعي پرنده تداخل داشته و مرگ و مير بالايي را ايجاد مي‌كنند. در بوقلمون‌ها، ضرر اقتصادي ناشی از افت رشد پرنده‌ها از ضررهای ناشی از مرگ وميرپرنده ها  بيشتر است.بخش عمدۀ خسارات، ناشي از كوري ولاغري است. در آلودگي‌هاي خفيف، بیماری 3ـ2 هفته و در واگيري‌هاي شديد ،بيماري اغلب 8ـ6 هفته طول مي‌كشد، مرگ و مير ماكيان و بوقلمون‌ها معمولاً پايين است. ولي؛ در فرم‌هاي شديد بيماري به 50 درصد نيز مي‌رسد. ميزان شيوع و مرگ و مير در كبوترها و طوطي‌ها مشابه ماكيان است. در قناري‌ها مرگ و مير 80 تا 100 درصد نيز ديده مي‌شود. مرگ و مير بالا در بلدرچين‌ها(درگیربا ويروس آبله بلدرچين) مشاهده شده است.

 

پاتولوژي

علائم كالبد گشايي

مشخص ترین ضايعۀ شکل پوستي بیماری در ماکیان ، هيپرپلازي اپيتليوم موضعي است. كه؛ اپيدرم را درگير كرده و فوليكول‌هاي پري زيرين آن را در برمي‌گيرد. ندول‌های تشكيل شده ، به صورت نقاط سفيد كوچكی ظاهر شده، اندازه آنها افزايش يافته و زرد رنگ مي‌شوند، در درگيري داخل پوستي بيماري، ابتدا جراحات كوچكي در روز چهارم ظاهر مي‌شوند. پاپول‌ها در روز پنجم يا ششم شكل گرفته و بعد از آن مرحله وزيكولي اتفاق مي‌افتد. كه؛ با تشكيل جراحات ضخيم و وسيعي همراه است، جراحات نزديك هم ، پيوسته به یکدیگر ، ضخيم شده و به رنگ خاكستري و يا قهوه‌اي تيره درمي‌آيند. بعد از2هفته و يا زودتر از آن التهاب هموراژيك در پايه جراحات ديده مي‌شود. تشكيل پوسته 2ـ1 هفتۀ ديگر طول مي‌كشد. در صورتی که پوسته در مراحل اوليه تشكيل آن برداشته شود ، اگزوداري سروزي چركي مرطوبي باقي مي‌ماند. كه؛ سطح گرانوله و هموراژيك زيرين را می پوشاند، در صورت افتادن طبيعي پوسته ، اسكار صاف ديده مي‌شود. در نمونه‌هاي خفيف‌تر ضايعه، اسكار قابل ملاحظه‌اي ممكن است مشاهده نشود. در فرم ديفتريك بيماري، ندول‌هاي كدرسفيد و تا اندازه‌اي برجسته و تكه‌هاي زرد رنگ  بر روي غشاهاي مخاطي دهان، مري، زبان و يا بخش فوقاني ناي وجود دارند ، اندازه ندول‌ها به سرعت افزايش يافته ، به هم پيوسته و غشاي ديفتريك ، يا غشای ديفتريك كاذب، نكروز، فيبري و زردرنگي را تشكيل مي‌دهند، در صورت برداشته شدن غشا، جراحات همراه با خونریزی ایجاد می شود. التهاب ممكن است به داخل سينوس‌ها به خصوص سينوس فوق حدقۀ چشمي و همچنين به حلق، ناي و مري كشيده شده و منجر به اختلال تنفسي شوند. پلك ها و چشم‌های پرنده نیز ممكن است درگیر شوند. در بعضي از پرنده های مبتلا همۀ علايم پوستي، ديفتريك، سيستميك و انكوژنيك بیماری ديده مي‌شود. ولي؛ در بقيه  ممكن است عفونت، موضعي شده و ندول‌هاي سفت و رنگ پريده و كوچكي در تعدادي از ارگان‌هاي داخلي وجود داشته باشد؛ دراين نمونه‌ها تشخيص صحيح بيماري از طریق آزمايش‌ هيستوپاتولوژيك  جراحات و با استفاده از ميكروسكوپ الكتروني صورت مي‌گيرد.

 اولين نشانه آبله در بوقلمون‌ها ، تظاهر زخم‌هاي زرد كوچك بر روي غبغب[35]، زائده سري[36] و ديگر قسمت‌هاي سري پرنده است. جوش‌هاي[37] بوجود آمده نرم بوده، در مرحله پوستي به آساني برداشته شده و در جاي زخم ،ناحيه التهاب از اگزوداي سروزي چسبناكي پوشيده مي‌شود، گوشه‌هاي دهان، پلك‌ها و غشاي دهاني درگير مي‌شوند؛ جراحات، بزرگ شده و با پوسته خشك و يا توده زگيل مانند قهوه‌اي  يا زرد قرمز پوشيده مي‌شوند، در پولت‌هاي جوان، ران‌ها و پاها  به صورت كامل با جراحات ناشی از بیماری پوشيده  می شوند، بيماري به قسمت‌هاي پردار بدن نيز كشيده مي‌شود. در یک شيوع غير معمول بيماري در بوقلمون‌هاي مادر، جراحات تكثير شونده[38] در اويداكت، كلواك و پوست اطراف متعدد ديده شد.

 

 

علائم ميكروسكوپي

مهمترين چهرۀ بیماری ( پوستي، ديفتريك و يا آلودگي غشاي كوريوآلانتوئيك) ، هيپرپلازي اپيتليوم به همراه بزرگ شدن سلول‌ها و تغييرات التهابي است. بيان ژن مشابه فاكتور رشد اپيدرمي(EGF) در ژنوم FPV، نقش مهمي را در هيپرپلازي ايجاد شده ايفا مي‌كند. در سلول‌هاي آلوده، اجسام تجمعي داخل سيتوپلاسمي تيپ A (بولينجر بادي‌ها[39]) با استفاده از ميكروسكوپ نوري مشاهده مي‌شوند، به خاطر بزرگتر بودن ويروس آبله (در مقايسه با بقيه ويروس‌ها)، اجسام ابتدايي در اسميرهاي تهیه شده از جراحات که با استفاده از روش گیمنز[40] رنگ آميزي شده‌اند، ديده مي‌شوند. در مخاط ناي  هيپروتروفي اوليه و هيپرپلازي سلول‌هاي توليد كنندۀ مخاط دیده می شوند؛ متعاقب آن سلول‌هاي اپيتليومي که واجد اجسام تجمعي داخل سيتوپلاسمي ائوزینوفيليك هستند، بزرگ مي‌شوند. اجسام تجمعي پس از رنگ آميزي با آكريدين صورتي، به رنگ سبزدیده مي‌شوند. كه؛ بيانگر وجود DNA در تجمعات مزبوراست. اجسام تجمعي بسته به مدت زمان و ميزان آلودگي، در مراحل متفاوتي از بيماري حضور داشته، تمام سيتوپلاسم را پركرده و منجر به دژنراسيون سلولي مي‌شوند، اغلب دسته‌هايي از سلول‌هاي اپيتليومي شبيه پاپيلوما حضور دارند. در آلودگي طبيعي ويروس آبله در يك نوع فاخته، ندولهاي سفت رنگ پريدۀ كوچك (6ـ1) در ريه ها به صورت كانون‌هاي ندولي لوبوله ياغير لوبوله كه منتهي به مسيرهاي هوايي برونش‌هاي اوليه و ثانويه بودند، ديده شدند  و عامل اتيولوژيك بيماري (ذرات ويروس آبله) با  استفاده از ميكروسكوپ الكتروني شناسايي شد.

به خاطر اندازۀ بزرگ ،شكل تيپيك و وجود اجزاي مشخصه ، تشخيص ويروس آبلۀ پرنده‌ها در زيرميكروسكوپ الكتروني نسبتاً آسان بوده و با استفاده از رنگ آميزي منفي و يا Ultrethin section  تشخيص داده مي‌شوند.

 

تشخيص

ميكروسكوپي

اجسام ابتدايي ويروس آبلۀ ماكيان (بورل بادي‌ها[41]) در اسميرهاي تهيه شده از جراحات كه با رايت و يا گيمنز رنگ آميزي شده‌اند، شناسايي مي‌شوند.

جراحات پوستي و ديفتريك بيماري( سيستم تنفسي فوقاني و غشاي دهان) از طریق مشاهده تجمعات داخل سيتوپلاسمي و علائم هيستوپاتولوژيك موجود و يا جداسازي ويروس تاييد مي‌شوند. ميكروسكوپ الكتروني ذرات ويروسي موجود در جراحات و ترشحات را با استفاده از رنگ آميزي منفي و يا Ultrathin section شناسایی می کند. تجمعات تيپ A مربوط به بیماری، با استفاده از ميكروسكوپ الكتروني در ويريون‌هاي موجود در حاشيه و يا تجمعات ويروسي شناسایی مي‌شوند.

 

جداسازي و تشخيص ويروس

ويروس آبله از طريق تلقيح ويروس به تاج صدمه ديده، فوليكول پرهاي ران و يا تلقيح در پرده بالي پرنده‌هاي حساس به آساني انتقال مي‌يابد. FPV از جوجه‌اي به جوجه ديگر به آساني انتقال يافته و در عرض 7ـ5 روز جراحات پوستي مشخصي ايجاد مي‌شود. سوسپانسيون تهيه شده از جراحات جلدي و  ديفتريك بیماری به غشاي كوريوآلانتوئيك جنين‌ جوجه هاي 9 تا 12 روزه (SPF) تلقيح شده و 7ـ5 روز پس از تلقيح، غشاي كوريو آلانتوئيك جهت بررسي جراحات مربوط به پوك بررسي مي‌شود. تعدادي از جدايه‌ها قادر به رشد در روي غشاي كوريوآلانئوتيك جنين ماكيان نيستند.

به طورمعمول كشت‌هاي سلولي براي جداسازي اولیۀ ويروس‌ آبلۀ پرنده‌ها به كار نمي‌روند. سازگاري يكسري از سويه‌ها به اين سيستم ميزباني ضروري است و همه سويه‌ها در تلقیح اوليه، آثار آسيب سلولي (CPE) را ظاهر نمي‌سازند. جهت بررسی ژنتیکی و آنتي ژنتيكي جدايه‌ها، تكثير ويروس در كشت سلولي مناسب تر از تکثیر در غشاي كوريوآلانتوئيك  است.

 

       سرولوژي

در واكسيناسيون و يا مواجهۀ طبيعي، هر دوي ايمني سلولي و همورال  در ايجاد ايمني دخالت دارند. ايمني سلولي سريعتر از آنتي‌بادي‌هاي همورال توسعه مي‌يابد. پاسخ‌هاي ايمني ايجاد شده با استفاده از آزمايش‌هاي سرمی نظير الايزا، خنثي ‌سازي ويروس و یا آزمايش‌هاي محافظتي[42] ارزيابي مي‌شوند. درارزيابي واكسن‌ آبله، پس از تلقيح ويروس فيلدي به پرنده‌هاي واكسينه شده و گروه كنترل، حداقل 90 درصد گروه كنترل، ضايعات ناشي از آبلۀ پرنده‌ها را نشان داده و 90 درصد پرنده‌هاي واكسينه شده، فاقد جراحات مربوط به آبله هستند. آزمايش حفاظت بخشي متقاطع[43] ، به عنوان روش تشخيصی روتين، جهت شناسایی تشابه آنتي‌ژنيكي ويروس‌ آبلۀ پرنده‌ها استفاده نمي‌شود. اما؛ با استفاده از اين آزمايش‌ خصوصيات بيولوژيكي ويروس را     می توان بررسي کرد.

ايمنوديفيوژن

ايمنوديفيوژن جهت شناسايي ويروس آبلۀ ماكيان و كبوتري و همچنين تفريق پاسخ‌هاي آنتي‌بادي ايجاد شده توسط آبلۀ ماكيان و ديگر بيماري‌هاي ويروسي پرنده‌ها استفاده مي‌شود. اين تست، ساده بوده و انجام آن راحت است. ولي؛ حساسيت پاييني دارد و آنتي‌ژن‌هاي مورد استفاده در آن واكنش‌هاي متقاطع دارند  . آنتي‌بادي‌هاي رسوبي به مدت كوتاهي پس از عفونت حضور دارند، از اين رو سرم در يك زمان مناسب و معمولاً در عرض 20ـ15 روز پس از شروع عفونت گرفته مي‌شود.

هماگلوتيناسيون پاسیو[44]

اين آزمايش آنتي‌بادي‌هاي موجود در سرم جوجه‌هاي آلوده به FPV را زودتر از آزمايش ايمنوديفيوژن تشخيص مي‌دهد. با وجود حساس بودن تست، به علت نياز به گلبول‌هاي قرمز اسب و يا گوسفند استفاده از آن محدود شده است. به خاطر وجود آنتي‌ژن‌هايی که واكنشهای متقاطع دارند امكان تمايز ويروس‌ها  وجود ندارد.

 

خنثي‌سازي

به علت مشکل بودن انجام آن ، به عنوان يك آزمايش تشخيصي روتين استفاده نمي‌شود.

 

آنتي‌بادي فلورسانت، ايمنوپركسيداز و الايزا

در ايمنوفلورسانس[45] و ایمنو پروكسيداز[46] مستقيم و يا غير مستقيم،  تجمعات داخل سيتوپلاسمي سلول‌هاي آلوده به ويروس آبله ، به صورت اختصاصي رنگ آميزي مي‌شوند. الايزا آزمايش انتخابي براي شناسايي پاسخ‌هاي آنتي‌بادي همورال است و آنتي‌بادي های همورال، 10ـ7 روز پس از آلودگي قابل شناسايي هستند.

 

ايمنوبلوتينگ[47]

پروتئين‌هاي ايمني زاي سويه‌هاي فيلدي و واكسن آبلۀ ماكيان با استفاده از ایمنوبلوتينگ، با یکديگر مقايسه مي‌شوند، در این آزمایش آنتي‌ژن‌هاي معمول شناسايي شده و سويه‌ها با استفاده ازپروتئين‌هاي اختصاصي که در آزمایش الكتروفورز الگوی حركتی متفاوتی دارند، تفريق مي‌شوند.

 

روش‌هاي مولكولي، RFLP

  RFLP جهت مقايسۀ ژنوم ويروس‌هاي آبلۀ پرندگان استفاده مي‌شود. پروفايل‌هاي ژنومي سويه‌هاي FPV مشابه هم هستند. هرچندکه؛ بيشتر سويه‌ها با استفاده از حضور و يا عدم حضور يك يا دوبخش از DNA از یکديگر مشخص می شوند. بقيۀ اعضاي جنس ويروس آبلۀ پرنده ها با استفاده از پروفايل الكتروفروزي DNA شان شناسایی مي‌شوند. پروفايل ژنومي آبلۀ ماكيان، بلدرچين، قناري و مينا بایکدیگر تفاوت دارند  و ويروس‌هاي آبلۀ پرندگان هاوايي، Alala pox  و Apapane pox  نیز از لحاظ ژنتيكي‌ با یکديگر تفاوت داشته و به خوبي ازیکدیگر و  FPV متمايز مي‌شوند.

تكه‌هاي ژنومي به عنوان پروب[48] ‌هاي تشخيصي

تكه‌هاي ژنومي[49] و يا الیگونوكلئوتيدهايی كه براساس ترادفهای ژنومی انتشار يافته از FPV طراحي شده‌اند، به عنوان پروب در شناسايي DNA اختصاصي FPV به كار مي‌روند، اين روش، حساس و اختصاصي بوده و در آلودگي‌هاي مخلوط [50]استفاده مي‌شود. به عنوان مثال، با استفاده از پروب‌هاي ژنومي اختصاصي ويروس، عفونت مخلوط آبلۀ ماكيان و ويروس لارنگوتراكئيت عفوني مي‌تواند تأييد شود.

 

«PCR»

اين روش  زماني سودمند است كه؛ ميزان بسيار كوچكي از ويروس در نمونۀ گرفته شده وجود داشته باشد،. در عفونت‌هاي همراه با عوامل بیماریزای دیگر، با استفاده از پرايمرهاي اختصاصي پاتوژن،  اندازه های متفاوتی از DNA ویروس آبله ، تكثير می شوند. در حال حاضر PCR جهت تفريق سويه‌هاي واكسن و فيلدي FPV استفاده می شود، سويه‌هاي فيلدي حاوي پروويروس كامل REV هستند در حاليكه سويه‌هاي واكسن فقط حاوي ترادف های ژنومی  LTR مربوط به REV هستند.

 

تشخيص تفريقي

به علت جراحات نايي و علائم تنفسي مشابه با لارنگوتراكئيت عفوني،این دو از یکدیگر تفريق داده         می شوند. در لارنگوتراكئيت عفوني تجمعات داخل هسته‌اي اپي تليوم ناي دیده می شود.

جراحات مربوط به كمبود اسيد پانتوتنيك و بيوتين و جراحات ناشی از سم T-2 ، در جوجه‌هاي جوان با ضايعات آبله اشتباه می شوند. جراحات آبلۀ ديفتريك در فاخته‌ها و كبوترها با جراحات ايجاد شده توسط تريكوموناس گالينه ممكن است اشتباه شوند، تشخیص بر اساس آزمايش ميكروسكوپي اسمیرهای گرفته شده و يا كشت  صورت می گیرد.

 

استراتژي مداخله‌اي

روش‌هاي مديريتي

FPV به علت خصوصيات ژنتيكي و ثبات ذاتي ویروس، در پوسته‌هاي موجود در محيط مرغداري ماندگاري بالايي داشته و جوجه‌هاي جوان حساس را آلوده مي‌كند.

در مرغداري‌هاي بزرگ چند سني، نزديك بودن محل نگهداري پرنده‌ها به یکديگر امكان انتقال بيماري از پرنده‌اي به پرنده ديگر را از طريق آيروسل فراهم مي‌كند. نزديك بودن محل نگهداري پرنده‌ها به یکدیگر و وجود  سالن‌هاي غير بهداشتي  شانس شيوع بيماري را افزايش مي‌دهد.

واكسن‌ها

واكسن‌هاي ويروسي زنده، جهت واکسیناسيون پرنده‌ها استفاده مي‌شوند. جوجه‌ها و بوقلمون‌ها ،در مناطقي كه بيماري اندميك مي‌باشد با  واكسن‌هاي آبلۀ ماكيان وكبوتري واکسینه مي‌شوند. واكسن ها جهت ايجاد ايمني کافی، حداقل غلظت 105 EID50 درهر ميلي‌ليتر را بايد داشته باشند. واكسن‌هاي ماكيان و كبوتري با « منشأ جنين جوجه‌ها[51]» از تلقيح در غشاي كوريوآلانتوئيك (CAM) تهيه می شوند. واكسن‌هاي FPV كه با منشأ كشت بافتي[52] هستند از تلقيح در كشت فيبروبلاستي جنين جوجه‌ها تهيه می شوند. موفقيت برنامۀ واكسيناسيون، بستگي به قابليت و خلوص واكسن و تجويز آنها در شرايط توصيه شده  دارد.

انجام واكسيناسيون ، فرم خفيف بيماري را ايجاد مي‌كند، واكسن در گله‌های مبتلا به بيماري‌هاي ديگر و يا گله‌هایی که در شرايط ضعيفي قرار دارند تجويز نمي‌شود. همه پرندگان داخل يك گله در يك روز واكسينه شده و پرندگان حساس به طور كامل از پرندگان واكسينه شده جدا می شوند. اگر گله‌اي براي اولين بار مبتلا به بيماري شود و تعداد كمي از پرنده‌ها درگير باشند، پرندگان سالم  واكسينه می شوند.

ويال واكسن بلافاصله قبل از تجويز  باز می شود؛ در هر بار فقط يك ويال باز شده و تمام محتويات آن درعرض 2 ساعت مصرف مي‌شود، بعد از تهيه واكسن، دست‌هاي واكسیناتور به طور كامل بایستی شسته  شود. محلول واكسن فقط در محل تلقيح،  با پرنده تماس داشته و بقيه قسمت‌هاي بدن پرنده، وسايل وتجهيزات، نباید به محلول واكسن آلوده شوند. همۀ تجهيزات آلوده به واكسن، واكسن استفاده نشده، ويال‌هاي خالي و غيره سوزانده مي‌شوند. واكسن تهيه شده براي استفادۀ بعدي ذخيره نمی شود.

 

واكسن آبلۀ ماكيان

واكسنهاي با منشأ جنينی ، حاوي FPV زنده هستند. كه؛ در صورت استفادۀ ناصحيح منجر به ايجاد بيماري جدي در گله مي‌شوند. واكسن آبلۀ ماكيان درجوجه‌هاي 4 هفته و يا پولت‌هایی که 1 تا 2 ماه تا توليد تخم مرغ فاصله دارند از طریق پردۀ بالی تلقيح مي‌شود. اين واكسن‌ها در سال دوم توليد دوباره تجويز مي‌شوند و واكسيناسيون در مرحلۀ تخم‌گذاري صورت نمي‌گيرد.

واكسن‌هاي FPV تخفيف حدت يافته که با منشأ كشت سلولي هستند، در جوجه‌هاي يكروزه به صورت مؤثري استفاده مي‌شوند. اين نوع واكسنها همراه با واكسن بيماري مارك نیز در جوجه‌های يكروزه  استفاده می شوند. ايمنوزاسيون موفق نيازمند وجود 106 تا 108 [53]TCID50* ویروس است. البته اين مقدار بستگي به نوع ويروس استفاده شده در واكسن نیز دارد. محققي در بررسي ايمني حاصل از روش‌هاي مختلف واكسيناسيون (داخل عضله، فوليكول پري، دهاني و داخل بيني) در گروه‌هاي سني مختلف، گزارش كرد كه واكسيناسيون از طريق آب آشاميدني، محافظت زیر 50 درصد و ديگر روش‌ها، محافظت 80 تا 100 درصدي را ايجاد مي‌نمايند. محقق ديگري گزارش نمود كه؛ در صورت وجود غلظت كافي ويروس (10*6CCIO50)[54] در هر ميلي ليتر واكسن ، جوجه‌هاي يكروزه به صورت مؤثري بر عليه آبلۀ ماكيان ايمن مي‌شوند. واکسیناسیون بوقلمون‌ها از طريق تلقيح در پرده بالي انجام می شود. ولي؛ ويروس ممكن است به ناحيۀ سري پرنده انتشار يابد، از اینرو مكان انتخابي در واكسيناسيون بوقلمون‌ها، وسط ران مي‌باشد؛ اولین واكسن  در سن 3ـ2 ماهگي تجويز مي‌شود. بوقلمون‌هايي كه به عنوان مادر نگهداري مي‌شوند، قبل از توليد دوباره واكسينه مي‌شوند. واكسيناسيون دوباره در دوره‌هاي زماني 4ـ3 ماهه و در طي فصل تخم‌گذاري ممكن است نتيجه بخش باشد. واكسن آبلۀ ماكيان در كبوترها استفاده نمی شود؛ در سال‌هاي گذشته      واگیری های متعدد آبلۀ ماكيان در جوجه‌هايي كه با استفاده از واكسن‌هاي ويروس آبلۀ ماكيان و كبوتري واكسينه شده بودند مشاهده شد. كه؛ بیانگر ناتواني واكسنها در ايجاد ايمني كامل است. واكسن‌هاي تركيبي آبلۀ ماكيان و كبوتري در ماكيان استفاده شده است.

 

واكسن آبلۀ كبوتري

واكسن آبلۀكبوتري واجد ويروس زنده و غير تخفيف حدت يافتۀ كبوترهاست ، اين ويروسها به صورت طبيعي موجب بروز بيماري مي‌شوند و در صورت تجویز ناصحیح، ممكن است موجب بروز واكنش شديد در پرنده‌ها شوند. اين ويروس در ماكيان و بوقلمون‌ها بيماريزايي كمتري دارد و در پردۀ بالي  هر سنی از ماكيان و به طور معمول در جوجه‌هاي 4 هفته و همچنين يك ماه قبل از توليد تخم مرغ تجويز مي‌شود. در صورت تجويز واكسن در سنين قبل از 4 هفتگي، پرنده‌ها قبل از شروع تولید دوباره واكسينه مي‌شوند. تجويز دوبارۀ واكسن در پرنده‌هايي كه برای سال دوم توليد نگهداري مي‌شوند صورت می گیرد، واکسیناسیون دربوقلمون‌های تمام سنین از طريق تلقيح در پردۀ بالي يا تلقيح در فوليكول‌ پرهاي ران صورت می گیرد، واکسیناسیون در پولت‌‌هاي يكروزه بوقلمونها نیز انجام می شود. ولی؛ در صورت انجام واکسیناسیون پس ازسن 8 هفتگی، ایمنی بهتری حاصل می شود، واكسيناسيون دوباره بوقلمونها در طي دورۀ رشد توصیه می شود و بوقلمون‌هايي كه به عنوان مادر نگهداري شده اند، دوباره واكسينه مي‌شوند. كبوترها از طريق روش تلقيح در پردۀ بالي واكسينه مي‌شوند و تلقيح در فوليكول‌هاي پري نيز  صورت    می گيرد. که؛ البته اين روش به صورت معمول انجام نمي‌شود.

واكسن آبلۀ قناري

درشرايط تجربی، واكسن آبلۀ زنده تخفيف حدت يافتۀ  قناری (با منشأ جنين ماکیان)، در قناري‌ها به صورت موثري استفاده شده است. واكسن ويروس آبلۀ زنده تخفيف حدت يافتۀ قناري كه به صورت تلقيح در       پردۀ بالي استفاده مي‌شود به صورت تجاري در آمريكا موجود است، واكسيناسيون پرنده‌ها  در سن شيرخوارگي[55] توصيه شده و واكسن‌هاي بعدي هر 6 تا 12 ماه و 4 هفته قبل از مرحله توليد تخم و يا فصل ناقلين توصيه مي‌شود.

 

واكسن آبلۀ بلدرچين

واكسن زنده با منشأ ويروس آبلۀ بلدرچين به صورت تجاري در دسترس است، اين نوع واكسن محافظت كافي در برابر آلودگي با FPV ايجاد نمي‌كند.

 

واكسن آبلۀ بوقلمون

واكسن زندۀ غير تخفيف حدت يافتۀ تجاري براي استفاده در بوقلمون‌ها  وجود دارد. واكسن مزبور، ايمني كافي در برابر ويروس‌هاي آبلۀ ماكيان، كبوتر و يا بلدرچين ايجاد نمي‌كند.

 

برجستگي‌هاي آبله‌[56]

10ـ7 روز پس از واكسيناسيون، گله جهت وجود برجستگي‌هاي ناشي از تلقيح واكسن آبله مورد بررسي قرار مي‌گيرد. برجستگي شامل التهاب پوستي و يا وجود پوسته[57] در محل تلقيح واكسن است، وجود اين برجستگي‌ها دليلي بر واكسيناسيون موفق است، ايمني 14ـ10 روز پس از واكسيناسيون به وجود مي‌آيد. در صورت تجويز صحيح واكسن ،بيشتر پرنده‌ها اين برجستگي‌ها را در محل تلقیح واکسن دارند. در گله‌هاي بزرگ، حداقل 10 درصد پرنده‌ها جهت وجود اين برجستگي‌ها مورد بازبيني قرار مي‌گيرند؛ عدم وجود برجستگي، به خاطر تلقيح واكسن به پرنده‌هاي ايمن، استفاده ازواكسن با قابليت ناكافي(اتمام دوره تاريخ مصرف و يا قرار داشتن تحت تاثير شرايط تخريب كننده) و يا تلقيح نامناسب واكسن مي‌باشد.

 

واكسيناسيون پيشگيري كننده

ايجاد ايمني در برابر آبله، مبتني بر واكسيناسيون پرنده های حساس قبل از زماني است كه؛ دچار بيماري آبله مي‌شوند، در مناطقي كه بيماري در پاييز و زمستان اتفاق مي‌افتد واكسيناسيون معمولاً در طي فصول بهار و تابستان انجام مي‌شود. در مزارع بزرگی كه پرنده‌هاي چند سني وجود دارند و يا در مناطق حاره‌اي كه بيماري در سرتاسر سال اتفاق مي‌افتد، واكسيناسيون ممكن است در هر زماني از سال بدون توجه به فصل انجام شود.

 

 

واكسيناسيون در برابر FPV،  تحت شرایط زير انجام مي‌شود:

1ـ در صورتیکه بیماری آبلۀ سال قبل، در پرنده های موجود در فارم وجود داشته باشد؛ واكسن به همۀ پرنده‌هاي جوان فارم تجويز مي‌شود.

2ـ بيماري آبله،  سال قبل حضور داشته و واكسن آبلۀ كبوتري استفاده شده است.ايمني حاصل از واكسن آبلۀ كبوتري دوام زيادي ندارد و پرنده‌ها دوباره با واكسن آبلۀ ماكيان واكسينه مي‌شوند.

3ـ در مناطقي كه آبله شايع است، واكسن آبلۀ ماكيان جهت محافظت در برابر آلودگي‌هاي ناشي از گله‌هاي مجاور استفاده مي‌شود.

 

واكسيناسيون داخل تخم مرغ [58]

تلقيح واكسن FPV به جنين‌ماکیان 18 روزه، موفقيت‌ آمیز است، در اين روش هزينه واكسيناسيون و استرس‌هاي همراه با جابجايي پرنده‌ها به طور عمده‌اي كاهش مي‌يابد.

 

واکسن های آبلۀ بازآرایی شده

FPV  به عنوان واکسن پلی والان

ویروس آبله، خصوصیات منحصر به فردی دارد. از جمله؛ تکثیر داخل سیتوپلاسمی ویروس،داشتن ژنوم بزرگ، داشتن آنزیم های ویروسی خاص وسیستم رونوشت برداری. بزرگ بودن ويروس آبلۀ ماكيان اين امكان را فراهم مي‌آورد تا مقدار زيادي DNA خارجي را در خود جاي دهد. بدون اينكه؛ عفونت‌زايي ويروس كاهش يابد. خصوصيات فیزیکی و بیولوژیکی ویروس مزایای متعددی برای آن به همراه دارد که باعث می شود ویروس آبله به عنوان یک ناقل عمل کند، این خصوصیات عبارتند از:

واكسن‌هاي ويروس آبلۀ ماكيان بيش از 70 سال است كه؛ در پرندگان تجاري استفاده مي‌شوند ؛ ويروس واكسن پس از تجویز، آلودگي خفيف موضعي و محدود شونده‌اي را ايجاد مي‌كند؛ FPV محدوده ميزباني باريكي دارد و تنها گونه‌هاي پرنده‌ها را آلوده مي‌كند ونهايت اين كه به علت اندازۀ بزرگ ويروس،‌ ژن‌هاي متعلق به بيش از يك عامل بيماريزا مي‌توانند به ژنوم آن وارد شده و واكسن پلي والان توليد كنند.

براي اين كه FPV به صورت ناقل بيان ژني درآيد نيازمند اين است كه :1ـ ناحيۀ غير اساسي قابل دسترسي در ژنوم FPV وجود داشته باشد. به صورتی كه؛ تكثير ويروس دچار اختلال نشود. 2ـ ژن خارجي كه آنتي‌ژن ایمنی زای یک عامل بيماريزاي طيور را کد می کند، وجود داشته باشد. 3ـ وجود يك پروموتور ويروس آبلۀ قوي که بيان ژن خارجي وارد شده را به صورت موفق تنظيم می كند. 4ـ پلاسميد دهنده ای كه اين 3 مرحله را انجام مي‌دهد و در آخر 5- روشي براي انتخاب يا شناسايي ويروسي كه دچار بازآرايي ژنتيكي شده است.

 

ناحيۀ غير بنيادين [59]

نواحي غير اساسي متعددي از جمله ژن TK ، در ژنوم FPV   شناسايي شده‌اند.  فعاليت TK براي تكثير ويروس آبلۀ پرندگان لازم نیست و مكان راحتي براي ورود ژنهای‌ خارجي است . بعلاوه، پس از غير فعال ساختن مكان ورودي ژن خارجي در ژن TK ، حدت ويروس آبلۀ بازآرايي شده، كاهش مي‌ یابد، ژن‌هاي غير اساسي ديگري (نظير ژن‌هاي كد كننده فتوليز، پروتئين ATI و همولوگ هماگلوتينين) جهت ورود ژن‌هاي خارجي مي‌توانند استفاده شوند.

 

سكوئنس‌هاي تنظيم كننده (پروموتورها)[60]

FPV پليمرازهاي RNA وابسته به DNA خود را كد می کند. ولي؛ پروموتورهاي ديگر ارگانيسم‌ها را تشخيص نمي‌دهد، از اينرو وجود پروموتورهاي ويروس آبله، جهت بيان ژن‌هاي خارجي وارد شده، ضروري است، پروموتورهاي ويروس آبله نسبتاً حفظ شده و توسط ويروس‌هاي آبلۀ هترولوگ شناسايي مي‌شوند. در ابتدا پروموتورهاي ويروس واكسينا به جاي اعضاي تنظيم كننده رونوشت برداري FPV استفاده شده و ويروس‌هاي آبلۀ ماكيان بازآرايي شده توليد شدند.

 

پلاسميد دهنده[61] جهت تشكيل ويروس بازآرايي شده

پلاسميد دهنده‌، DNA خارجي را به ژنوم FPV وارد کرده و ويروس بازارايي شده ایجاد می شود. اين پلاسميد،ترادف ژنومی DNA ویروس آبله را توسط يك ژن خارجي و با عمل تنظيمي پروموتورهاي ويروس آبله تغيير مي‌دهد.

پس از ورود پلاسميد به داخل سلول‌هاي آلوده به ويروس آبلۀ ماكيان، تبادل وبازآرايي ژنتیکی  مابين سكوئنس‌هاي مشابه ژنوم FPV  و ژن‌هاي خارجي موجود در پلاسميد صورت می گیرد. اين تبادل منجر به ورود واحد ترجمه شدۀ ژنوم خارجي به داخل ژنوم FPV مي‌شود.

 

روش انتخاب ويروس‌هاي بازآرايي شده

بيش از 99 درصد ويروس‌هاي توليد شده در طي بازآرايي ويروس‌ها از نوع ويروس‌هاي قبلي هستند، وجود روشي جهت شناسايي و انتخاب ويروس‌هاي بازآرايي شده لازم است. به طور معمول ويروس‌هاي بازآرايي شده براساس يك ژن ماركر كه نزديك ژن خارجي وارد شده است، شناسايي مي‌شوند، ژن lacZ باكتري ا.كولاي به صورت وسيعي جهت اين منظور به كار رفته و ويروس‌هاي بازارايي شده براساس توانايي شان براي بيان بتاگالا كسيداز(محصول ژن lacZ)، تجمع پيش سازهاي هيستوشيميايي آنزيمي

X-Gal يا Blue-Gal در آگاروز سلولهاي عفوني شناسايي مي‌شوند. پلاك‌هاي ناشي از ويروس‌هاي بازآرايي شده، به خاطر هيدروليز مواد،  به رنگ آبي هستند. ويروس‌هاي بازآرايي شده كه واجد ژن فسفوريبوسيل گزانتين[62] هستند، براساس مقاومتشان در برابر اسيد مايكوفنوليک[63] انتخاب مي‌شوند. بعلاوه ويروس‌هاي بازآرايي شده با استفاده از هيبريداسيون پلاك توسط پروبهای DNA که اختصاصي  ژن خارجي هستند،شناسايي مي‌شوند.

 

واكسن‌هاي FPV بازآرايي شده

با استفاده از تكنيك‌هاي مولكولي، واكسن‌هاي بازآرایی شدۀ آبلۀ ماكيان و كبوترها، که پروتئين‌هاي مربوط به ژن‌هاي يكسري از عوامل بيماريزايي طيور را توليد مي‌كنند،ساخته شده اند. تعدادي از اين آنتي‌ژن‌ها شامل هماگلوتينین ويروس بيماري آنفلوآنزاي پرندگان، پروتئين فیوژن و هماگلوتينین نورامينیداز ويروس بيماري نيوكاسل، گليکوپروتئينB ويروس بيماري مارك، VP2 ویروس بيماري بورس عفوني و نوكلئوپروتئين ويروس برونشیت عفوني هستند. در بيشتر نمونه‌ها ژن خارجي عامل بيماريزاي پرنده‌ها به داخل ژنوم ويروس آبلۀ پرنده‌ها وارد شده و بيان مي‌شود و پروتئين ساخته شده موجب ايجاد ايمني اختصاصي بر عليه عامل بيماريزاي خاص مي‌شود، در حال حاضر يك نوع واكسن ناقل به نام  واكسن آبلۀ ماكيان ـ آنفلوآنزاي پرندگان  كه واجد يك cDNA از ژن هماگلوتينين H5 مربوط به آنفلوآنزاي پرنده‌ها است، به صورت تجاري در دسترس است؛ اين واكسن در جوجه‌هاي يكروزه و يا پرنده‌هاي مسن‌تر از طريق تزريق زير جلدي تجویز مي‌شود. پرنده‌ها پس از تجويز واكسن اول، در برابر آبله ماكيان به مدت 10 هفته و در برابر آنفلوانزاي پرندگان به مدت 20 هفته ايمن مي‌مانند، اين واكسن به صورت وسيعي در مكزيك استفاده شده است. يك نوع واكسن ناقل FPV زنده به نام واكسن آبلۀ ماكيان ـ نيوكاسل به صورت تجاري در دسترس بوده و در     پردۀ بالي جوجه‌هاي يكروزه و يا زير جلد آنها تجویز می شود. واكسن FPV بازآرايي شده ديگري نيز كه ژن‌هاي ويروس لارنگوتراكئيت عفوني را بيان مي‌كنند، ساخته شده است.

 

«ويروس آبلۀ پرنده‌ها به عنوان ناقل ژن‌هاي عوامل بيماريزاي پستانداران»

طيف ميزبانی ويروس آبلۀ پرنده‌ها محدود به گونه‌هاي مختلف پرنده‌ها است و در محيط آزمايشگاه   موجب آلودگي ناقص كشت‌هاي سلولي با منشا غير پرنده ای می شود. در کشت های سلولی مزبور، ويروس‌هاي آلوده توليد نمي‌شوند. ولي؛ آنتي‌ژن‌هاي خارجي فرآوري شده در سطح سلول عرضه مي‌شوند. عرضۀ گليكوپروتئين هاري در FPV بازآرايي شده و ويروس آبلۀ قناري، فرصت بزرگي را جهت استفاده از ويروس آبلۀ پرنده‌ها در توسعه واكسن‌هاي انساني و حيواني فراهم مي‌كند. به عنوان مثال، ويروس آبلۀ قناري به عنوان واكسن ناقل گليكوپروتئين G ويروس هاري استفاده شده و در حال حاضر جهت استفادۀ تجاري در گربه‌ها در دسترس است.

 

«درمان»

هيچ نوع درمان اختصاصي براي پرنده‌هاي آلوده شده با ويروس آبلۀ پرندگان وجود ندارد.

 

 

     

 



[1] Avipoxvirus

[2] Pox viridae

[3] Fowl pox virus

[4] DNA ligase

[5] ATP- GTP  binding protein

[6] uracil DNA glycosylase

 

 

[7] DNA topoisomerase

[8] DNA processing factor

[9] protein kinase

[10] DNA repair enzyme

[11] cytopathic effects

[12] serine/ threonine protein kinase (PK)

[13] vaccinia virus

[14] intracellular mature virus particle

[15] extra-cellular enveloped virions

[16] A-type inclusion

[17] nucleoprotein precipitinogen

 

[18] immunoblotting

[19] Cross-protection studies

[20] condor

[21] double-stranded DNA

[22] hairpin loop

[23] inverted terminal repeat

 

[24] transforming growth factor ß (TGFß)

[25] immunomodulatory effects

[26] ß nerve growth factor (ß-NGF)

 

 

[27] semaphorin

[28]Serine proteinase inhibitors (serpins)

[29] apoptosis

[30] Epidermal growth factor (EGF)

[31] “natural genetic engineering”

 

 

[32] embryo infective dose-50% (EID50)

[33] pock counting enumerative dose

 

[34] Methyl cholanthrene

 

[35] Dewlap

[36] snood

[37] eruption

[38] proliferative lesions

 

[39] Bollinger bodies

[40] Gimenez

[41] Borrel bodies

 

[42] protection tests

[43] Cross-protection tests

[44] Passive Hemagglutination

[45] immunofluorescence

[46] immunoperoxidase

[47] Immunoblotting

[48] probe

[49] genomic fragments

[50] mixed infections

[51] chick embryo origin

[52] tissue culture origin

[53] Tissue culture infective dose

[54] Cell culture infective dose50 per ml

 

[55] Weaning   age

[56] Vaccine Takes

[57] scab

[58] In-ovo Vaccination

 

[59] Nonessential Region

[60] Regulatory Sequences (Promoters)

[61] Donor Plasmid

[62] xanthine phosphoribosyl

[63] mycophenolic acid

 

No comments:

Post a Comment